رضاخان، موسیقی سنتی، معماری و سنتهای مذهبی و ملی را نابود کرد
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، کشف جسد مومیایی شده در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی با واکنشهایی روبرو بود و اظهار نظرهای ضدونقیضی درباره هویت این جسد مطرح شده است، اما جریانی روشنفکر نما این جسد را متعلق به رضاخان میدانند.
روشنفکرنماها با این اتفاق درصدد تحریف تاریخ برآمدند و نقاب بر چهره رضاخان زدند و شخصیت او را به گونهای دیگر و به دور از واقعیت معرفی کردند. در همین راستا درباره چگونگی روی کار آمدن رضاخان، سیاستها و تصمیاتش و اهداف پشت پرده روشنفکرنماها با عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به گفتوگو نشستیم.
آقای سلیمی نمین، رضاخان چگونه وارد عرصه شد؟ درباره حضورش در نیروی قزاق هم بفرمایید؟
رضاخان در نوجوانی وارد قزاق شد. قزاق نیرویی بود که مدیریتش در دست روسیه تزار قرار داشت. ایجاد نیروی قزاق و پلیس جنوب به توافقی برمیگشت که در تقسیم ایران بین روسیه تزاری و انگلیسیها صورت گرفته بود و در مقابل هم انگلیسیها در جنوب، پلیس جنوب را تأسیس کردند. یعنی شمال و مرکز ایران در اختیار نیروی قزاق و جنوب در اختیار پلیس جنوب قرار داشت. انگلیسیها عمدتا جنوب ایران را که نفت خیز بود، تحت کنترل خود داشتند.
دزدی رضاخان!
رضاخان کار خود را در قزاق به عنوان نیروی قزاق ساده آغاز کرد و گاهی هم در سفارت هلند نگهبانی میداد. البته در کنار نگهبانی کارهای دیگری هم میکرد. رضاخان یکبار در جریان نگهبانی از زین اسب سفیر جواهری را ربوده بود که برای این دزدی تنبیه شد.
بنا بر اسناد تاریخی بعد از سرنگون شدن تزار در روسیه، انگلیسی ها فرماندهی قزاق ها را به دست گرفتند. چه شد که تزارها فرماندهی قزاق ها را به انگلیسی ها سپردند؟
بله، عمدتا از زمانی که انقلاب بلشویکی در روسیه صورت گرفت و تزار سرنگون شد، حکومت جدیدی روی کار آمد. سپس آنها از روابط استعماری خودشان فاصله گرفتند و ایران را ترک کردند چرا که درگیر مناسبات داخلی شدند. در همین جهت هم قراردادهای سلطهطلبانه خود را با ایران یکجانبه لغو کردند. حتی قرارداد کاپیتولاسیون هم لغو شد.
سرنگونی تزار در روسیه و رفتن آنان از ایران، فرصت استثنایی برای انگلیسیها ایجاد کرد تا سلطه یکجانبه خود را بر ایران تقویت کنند چرا که آنان به شدت با روسیه رقابت داشتند.در این دوران بحث قزاقها هم مطرح بود، همانگونه که اشاره کردم قزاق تا قبل از سرنگونی تزار به وسیله روسیه کنترل میشد اما بعد از سرنگونی، انگلیسیها قزاق را تحت کنترل خود درآوردند. یعنی در جنوب، پلیس جنوب را داشتند و حقوق قزاقها را هم تأمین کردند و بعد فرماندهی آنان را به دست گرفتند.
در این ایام بود که رضاخان مورد حمایت انگلیسیها قرار گرفت، این حمایت ها چگونه صورت می گرفت؟
بله؛ در این زمان انگلیسیها رضاخان را شناسایی کردند و مورد حمایت جدی آنان قرار گرفت و به تدریج او را رشد دادند. در مراحل اولیه او را به فرمانفرما سپردند که یکی از عناصر باسابقه مرتبط با انگلیس بود. در واقع هدف از سپردن رضاخان به فرمانفرما این بود که عادات بد از سر او دور شود و به نوعی تربیتش کنند.
فرمانفرما اجازه نمیداد، رضاخان از خانه خارج شود و او را در گوشهای از باغ خود نگهداری و همه بساط مورد نیازش از جمله مشروب و موادمخدر را تأمین میکرد تا او از کارهایی از جمله قمه کشی و مزاحمت برای نوامیس که قزاق ها شبانه انجام میدادند، فاصله بگیرد.
با توجه به حمایت های انگلیس از رضاخان، درباره چگونگی سرکار آمدن وی برای مان بگویید؟
کودتای انگلیسی
همانگونه که گفتم انگلیسیها به تدریج رضاخان را رشد دادند و سرانجام در سوم اسفند 1299 در کودتایی مشترک با سیدضیاءالدین طباطبایی تهران را اشغال کردند، البته همه زمینههای این کودتا به وسیله انگلیسیها فراهم شده بود. انگلیس به فرمانداری ، ژاندارمری و بعضی از نیروگاها در تهران رشوه داده بودند تا در برابر کودتا مقاومت نکنند. لذا تهران به سهولت به اشغال رضاخان و سیدضیاء طباطبایی درآمد و به این ترتیب انگلیسیها توانستند با پیوند او با سیدضیاء زمینه مطرح شدن رضاخان را فراهم کنند.
سیدضیاء فرد شناخته شدهای بود اما رضاخان یک قزاق ساده بود، این دو را در کنار هم قرار دادند بعد از کودتا سیدضیاء دولت تشکیل داد و او امور را برعهده گرفت، اما با فاصله کوتاهی سیدضیاء از صحنه حذف شد و رضاخان به تدریج زمینه طرح عمومی پیدا کرد.
با توجه به نفوذ و سلطه گری انگلیس روی رضاخان، تصمیم گیری ها و سیاست ها وی به چه صورتی بود؟
عمدتا برنامهها را انگلیسیها به رضاخان میدادند و او هم اجرا میکرد. یعنی زمینه پیشرفت امور توسط انگلیسیها فراهم میشد. چنانچه قبل از روی کار آوردن رضاخان، انگلیسیها به دنبال تضعیف دولت مرکزی بودند تا از تهران امتیاز بگیرند.
حمایت اشرار!
انگلیسیها برای چه و چگونه دولت مرکزی را تضعیف میکردند؟
عمده سیاست انگلیسیها در دوران قاجار این بود که برخی اشرار و افراد را در مناطق مرزی حمایت میکردند. تا آنها در برابر دولت مرکزی قد علم کنند و بعد از اینکه اشرار قدعلم میکردند دولت مرکزی نمیتوانست، حاکمیت خود را بر یک منطقه اعمال کند.
مثلا شیخ خزعل را در جنوب و افراد دیگری را در مرزهای ایران حمایت میکردند و امکاناتی به آنان میدادند. این اشرار هم دولت مرکزی را تضعیف میکردند و با تضعیف دولت مرکزی امکان تحمیل برخی قراردادهای انگلیس بر کشورمان ممکن میشد. اما بعد از کودتای سوم اسفندسیاست انگلیس تغییر کرد و با آوردن فردی مثل رضاخان تلاش کردند همه ایران را متمرکز ذیل یک دیکتاتور کنترل کنند، لذا به خزعل و دیگر اشرار دستور دادند باید از رضاخان حمایت کند.
انگلیس؛ یکه تاز در غارت نفت ایران
تصمیمات رضاخان درمورد نفت ایران چگونه بود؟ انگلیس چند درصد از نفت ایران را به یغما می برد؟
انگلیسیها قبل از روی کارآمدن رضاخان، خودشان مستقیما افرادی را برای محافظت از لولههای نفتی اجیر کرده بودند اما با روی کار آوردن رضاخان ماجرا تغییر کرد. در آستانه جنگ جهانی دوم که همه قدرتها به شدت به نفت نیاز داشتند، رضاخان اجازه انعقاد هیچ قراردادی را در زمینه نفت با هیچ کشوری نمیداد. آمریکاییها تمایل شدیدی به حضور در اکتشاف و استخراج نفت ایران داشتند. اما انگلیسیها نظرات خود را از طریق رضاخان اعمال میکردند و یکه تازه غارت نفت ایران شده بودند.
همه نفت جنوب به صورت مطلق دست انگلیسیها بود، رضاخان فقط تلاش میکرد که هیچ قدرتی رقیب انگلیسیها نشود و خیلیها میگفتند که رضاخان گرایش به آلمانها پیدا کرده است اما خلاف واقع بود. زیرا اگر گرایشی پیدا کرده بود، باید قراردادی را با آنها منعقد میکرد اما به هیچ وجه کمترین امکانی را در این زمینه برای آنان فراهم نکرد.
چندبار هم که قراردادی نفتی با دیگر کشورها مثل آمریکا بسته و به مجلس برده شد، رضاخان به شدت با عاملان برخورد کرد. مثلا یکبار که علیاکبر دارو وزیر دارایی میخواست، امکانی را فراهم کند تا ایران بتواند از نفت سود بیشتری ببرد، دارو را به گونهای وادار به خودکشی کرد و قراردادی که با آمریکاییها در مجلس تصویب شده بود، عملا لغو شد.
اگر آمریکاییها به صحنه میآمدند، طبیعتا میتوانستیم درصد سود خودمان را از نفت افزایش دهیم، چون آمریکاییها در عربستان به صورت 50_50 نفت را استخراج و صادر میکردند، در حالیکه نسبت ما با انگلیسیها 16 به 84 بود، یعنی 84 درصد انگلیسیها میبردند و اگر آمریکاییها وارد قرارداد نفتی با ایران میشدند، طبعا انگلیسیها تحت فشار قرار میگرفتند.
یکبار هم که کاردار آمریکایی دنبال انعقاد قرارداد نفت با ایران بود و رضاخان در یک صحنهسازی جنجالی موجب کشته شدن وی شدند. با قتل کاردار آمریکا مجدد انعقاد قرارداد نفت با دیگر کشورها برای مدت ها منتفی شد. تا آخرین روزی که رضاخان در قدرت بود هیچ قراردادی با هیچ کشوری بسته نشد.
انگلیس چرا و چگونه این تصور را ایجاد کرد که رضاخان توانسته ایران را یکپارچه کند؟
انگلیسیها برای گرفتن امتیاز از قاجارها عناصر آشوب گر و اشراری را به کار گرفته بودند و زمانی که رضاخان را سرکار آوردند همه این نیروها را به تبعیت از رضاخان واداشتند و او را به عنوان کسی معرفی کردند که توانسته ایران را یکپارچه کند. اما پشت صحنه خود انگلیسیها هدایت میکردند، در ظاهر تصور خیلیها این بود که رضاخان تجزیهطلبیها و متمردین از دولت مرکزی را سرکوب کرده است و این اعتباری را برای رضاخان رقم زد و توانست او را در عرصه سیاسی ایران مطرح کند در حالی که اینگونه نبود.
رضاخان و قزاق ها...
شخصیت رضاخان چگونه بود؟
رضاخان فردی بود که هیچ تربیت اجتماعی نداشت، او در قزاق که عمدتا افراد بیفرهنگی بودند، رشد کرده بود. قبل از اینکه تحت نظر انگلیسیها درآید، هرشب در خیابانهای تهران قمهکشی میکردند و جلوی نوامیس مردم را میگرفتند و تعدی میکردند.
حتی بارها در محله سنگلج که چندتا از قزاق ها و رضاخان خانه گرفتند به دلیل ایجاد مزاحمت برای نوامیس، مردم صدایشان درآمده بود و شکایت میکردند.
چرا انگلیسیها از رضاخان برای رسیدن به حکومت حمایت کردند؟
رضاخان شخصیتی بی سواد و به لحاظ فرهنگی بسیار پایین بود. فرد قلدری که توانسته بود، یکسری قزاقی را با خود همراه کند. انگلیسیها هم به شدت دنبال این بودند که ماهیت قزاق را تغییر دهند و شاکله آن را تبدیل به نیروی وابسته به انگلیس کنند. وی از این جهت میتوانست برای انگلیسیها بسیار مفید واقع شود. حتی براساس اخباری که از سفارت آمریکا به دست آمده، در گزارشها از رضاخان به عنوان فردی یاد میکنند که مسائل داخلی قزاق ها را به انگلیسیها خبر میدهد.
از طرفی انگلیسی ها در دوران قاجار به شدت از ملت ایران دلخور بودند و کینه به دل داشتند. یعنی عملکرد ملت ایران آنها را به شدت عصبانی کرده بود و هر قراردادی با قاجار میبستند به دلیل مقاومت مردم لغو میشد. لذا آنان دنبال این بودند تا فرد مستبدی را در کشورمان روی کار بیاورند که در بالاترین سطح ملت ایران را تحقیر کنند. طبیعتا رضاخان می توانست این سیاست مدنظر انگلیسی ها را به خوبی تامین کند. انگلیسیها شبکه فراماسونری در ایران داشتند که این شبکه هم کاملا در اختیار رضاخان قرار گرفت.
اولین ملاقات با سفیر آمریکا
رفتار رضاخان با مردم و وزرایش چگونه بود؟
همه قبول دارند که با مردم، وزرا و شخصیتهای مختلف با فحاشی حرف می زد. سفیر آمریکا در اولین ملاقات با رضاخان وقتی به وزارتخارجه آمریکا گزارش میدهد، می گوید رضاخان همه از آبدارچی گرفته تا وزرا را با الفاظ رکیکی خطاب قرار میدهد.
در واقع حرفهای عادی رضاخان فحشهای رکیک ناموسی بود. رضاخان با همین قلدری توانست داشتههای ملت ایران را نابود کند. وی از موسیقی سنتی گرفته تا معماری و سنتهای برجسته مذهبی و ملی را نابود کرد. در آن دوران مردان ایرانی لباس سنتی داشتند رضاخان دستور داده بود تا مردان را در خیابان بگیرند و لباس هایشان را قیچی کنند.
رضاخان دستور داد موسیقی ملی و سنتی را کنار بگذارند. در همه زمینهها رضاخان همانگونه که انگلیسیها میخواستند، مسیر تحقیر ملت ایران را دنبال کرد. در روزهای عاشورا و تاسوعا علاوه بر اینکه جلوی عزدارای مردم را میگرفت، دستور میداد تا زنان بدکاره و فاحشه را در کامیون ها سوار کنند و بچرخانند و رقص و پایکوبی کنند.
تبرئه انگلیس
هدف رضاخان از زیرپا گذاشتن ارزشهای مذهبی چه بود؟
انگلیسیها می خواستند فرهنگ عاشورا را تحقیر کنند چرا که این فرهنگ موجب مقاومت مردم ایران میشد و رضا خان نیز با همه توان در خدمت اهداف انگلیسیها بود.
گفته میشود که رضاخان در مورد انتخاب پوشش از آتاتورک الگوبرداری کرده است، واقعا اینگونه بوده است؟
ربطی به آتاتورک نداشت. بلکه رضاخان خواسته انگیسیها را اجرا میکرد. آتاتورک را هم در ترکیه خود انگلیسیها روی کار آورند. در ترکیه آتاتورک توانست گامهای بلند تری بردارد از جمله اینکه حروف الفبا را تغییر داد. رضاخان هم این قصد را داشت اما نتوانست اجرایش کند.
اخیرا برخی روشنفکر نما از رضاخان حمایت کردهاند به نظرتان چرا آنان بدون توجه به جنایتهای رضاخان سعی در تطهیر چهره او دارند؟
بله این جریان روشنفکر نیستند و در واقع هم نمی خواهند از رضاخان حمایت کنند بلکه میخواهند انگلیس را تبرئه کنند. اکنون فرهنگ غرب با سابقهای که انگلیسی ها در کشورمان به جا گذاشتهاند قابل ترویج نیست.
این جریان که میبینند، نمیتوانند فرهنگ غرب را ترویج کنند مگر اینکه تاریخ را کاملا دگرگون و به گونه ای واقعیتها را جعل کنند. اگر چگونگی روی کار آمدن رضاخان توسط انگلیسیها گفته شود، هرگز گرایشی به ظواهر جاذب غرب پیدا نخواهد شد. جریانی غرب گرا در کشورمان وجود دارد که میخواهند، انگلیسی ها را تبرئه کنند و برای تبرئه باید از عواملی که انگلیسیها را روی کار آوردند چهرهای مثبت نشان دهند.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتهای پیام/