دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
محمدجواد اخوان*

همراهی تروریست‌های کهنه‌کار با داعشی‌های بالانشین

ماجرای ناآرامی‌هایی که عناصر منتسب به یکی از فرقه‌های صوفیه در یکی از محلات شمال شهر تهران به راه انداختند، مهم‌ترین محورهای رسانه‌ها را به خود اختصاص داده است.
کد خبر : 262645

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، ماجرای ناآرامی‌هایی که عناصر منتسب به یکی از فرقه‌های صوفیه در یکی از محلات شمال شهر تهران به راه انداختند، مهم‌ترین محورهای رسانه‌ها را به خود اختصاص داده است. اندک مطالعه‌ای آشکار می‌سازد که سران این فرقه تا چه میزان به رژیم ستمشاهی وابستگی داشته‌اند و هیچ‌گاه همراه واقعی ملت ایران نبوده‌اند. اما بررسی دقیق‌تر ماجرا این احتمال را تقویت می‌کند که هرچند در ویترین کار عناصر درویش حضور دارند و به بهانه تعصب فرقه‌ای این تجمعات شکل‌گرفته است، اما در واقع هدایتگران پشت‌صحنه حادثه بسیار بزرگ‌تر از چند نفر از اراذل‌واوباش گمراه هستند. نوع توحش رخ‌داده در این حادثه در کنار سلسله حوادث چند ماه اخیر در حمله به مساجد و حسینیه‌ها – که در ظاهر از سوی یکی از شومن‌های شبکه‌های ماهواره‌ای هدایت می‌شود- نشان می‌دهد سرویس‌های اطلاعاتی دشمن و گروهک‌های تروریستی ضدانقلاب به هدایت این التهابات بی‌ارتباط نیستند. حمایت از دزد توسط فرقه‌ای که مدعی فقراست رسواکننده پشت پرده منحرفین در مکتب تشیع است.


به‌بیان‌دیگر می‌توان گفت تروریست‌های کهنه‌کار این بار نقاب فرقه‌ای بر صورت زده‌اند تا در این پوشش جدید بتوانند همان کارنامه سیاه سابق را تکرار کنند. بدون شک اگر نهادهای ذی‌ربط خصوصاً وزارت اطلاعات که مأموریت رصد و پایش جریان‌های تروریستی نفاق، سلطنت‌طلب و تکفیری را بر عهده دارند، اندکی بیشتر مداقه نمایند، ردپایی از چنین گروهک‌هایی در عناصر میدانی و هدایتگر فرقه ضاله‌ای که این بلوا را به پا کرده بود، پیدا خواهد کرد.


درعین‌حال نوع مدیریت بحران و مواجهه با التهاب نیز قابل‌تأمل و بررسی است. هرچند خویشتن‌داری نیروهای انتظامی در برابر توحش اوباش، بهانه را -از آنان که منتظر کوچک‌ترین خطای نهادهای امنیتی کشورند تا جای شهید و جلاد را عوض کنند- گرفت، اما باید دانست که تأمین امنیت پایدار مؤلفه‌های گوناگونی دارد و از جمله آن امتناع از آغاز بی‌ثباتی است. ماجرای قداره‌کشی و عربده‌جویی اوباش فرقه‌ای در ماه‌های اخیر مسبوق به سابقه است. طبعاً انتظار می‌رفت که نهادهای ذی‌ربط مانع از شکل‌گیری مجدد آشوب از سوی همان عناصر معلوم‌الحال گردند.


اگر اراذل‌واوباش این فرقه میدان را برای التهاب‌آفرینی مهیا ببینند و در خیابان‌های شهر جولان دهند، چه‌بسا اغتشاشگری به الگویی برای باج‌گیری همه فرقه‌های تبهکار تبدیل شود و هیچ بعید نیست که عصبیت‌های فرقه ای ، کشور را به‌سوی تکرار شدن وضعیتی مشابه برخی سرزمین‌های بحران‌زده منطقه سوق دهد. بدون تردید با مسئله «امنیت ملی» نمی‌توان «شوخی» کرد و اگر کسانی هم به دلایل سیاسی یا خانوادگی قصد مماشات با فرقه‌های تبهکار را دارند، باید بدانند که در حال پهن کردن فرش قرمز زیر پای تروریست‌های کهنه‌کار هستند و البته مماشات کنندگان باید هزینه تصمیمات خود را خودشان پرداخت کنند.


اکنون واضح شده که فرقه‌های گمراه اگر تا پیش‌ازاین تنها با «ایمان» مردم خصومت داشته‌اند، ازاین‌پس قصد «جان» آنها را نیز کرده‌اند. با هیچ توجیهی – حتی اگر به شخص خاصی در فلان انتخابات رأی داده باشند- نمی‌توان و نباید این بستر بی‌ثباتی و تهدید امنیت ملی را نادیده گرفت. مسئولان امنیتی و اجرایی باید حفظ جان و آرامش مردم را اولین اولویت خود دانسته و اجازه جولان داعشی‌های فرقه‌ای را ندهند. البته تاوان خون مظلومان انتظامی و بسیجی که در این ماجرای تلخ بر زمین ریخت نیز باید بر اساس اصول شرعی و قانونی اخذ شود.


مردم نیز باید خود را در حفظ امنیت جامعه و شهر خود سهیم بدانند و مانع از تقویت جریان‌ها و فرقه‌های تبهکار شوند.


منبع: جوان


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب