دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یادداشت کیهان/محمد ایمانی

استراگیجی گاو دوشان!

مسئله شعور و شناخت پدیده‌های پیرامون، حیاتی‌ترین نیاز زندگی است.
کد خبر : 231657

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، مسئله شعور و شناخت پدیده‌های پیرامون، حیاتی‌ترین نیاز زندگی است. می‌توان گفت امروز بر سر پیچ بزرگ تاریخ، با آلودگی برخی روشنفکران و سیاستمداران و اصحاب رسانه به آفت بدفهمی یا کژ‌نمایی و بازتاب وارونه مسائل مهم ملی یا بین‌المللی دست به‌گریبانیم. سمت و سوی پیشرفت و اقتدار ما یا عقب رفت و گرفتار تهدیدها شدن را همین شناخت تعیین می‌کند و کفایت سیاستمداران و صلاحیت آنها در تشخیص مصالح ملی را از جمله باید در همین مسئله سنجید.


1- تمایز میان «بود» و «نمود» (Noumenon-Phenomenon) و «واقعیت» و «مجاز»، از مباحث دیرپای معرفتی است. از مهم‌ترین مسائل شناخت شناسی این است که کدام ذهنیت‌ها با عینیت‌ها سازگار است و کدام نیست؟ فراوانند تصویرها و تصورها از پدیده‌ها که راه به توهم یا حتی به ضدواقعیت می‌برند. خوش‌رنگ و لعابی یک غذای مسموم، چیزی از کُشندگی آن نمی‌کاهد اما فریبنده است؛ همچنانکه خوش خط و خالی یک مار می‌تواند ما را از خطرناکی سمّ نهفته زیر دندان آن غافل کند. مواد روانگردان در نگاه اول، آرامش بخش و شارژ‌کننده هستند اما در باطن، جسم و جان را زایل می‌کنند. ظاهر رشوه و زد و بند، چرب و شیرین است اما باطن آن، چیزی از انسانیت و شرافت و فضیلت باقی نمی‌گذارد.


2- آدمی به اعتبار همین پیچیدگی‌ها گاه دچار کج فهمی و سوء تفاهم نسبت به مسائل می‌شود خیر و شر را جابه‌جا می‌بیند. درست به همین دلیل پیامبر اعظم و اولیای معصومین (علیهم‌السلام) دائما دعا می‌کردند «الَلَّهُمَّ اَرِنِی الْاَشْیَاءَ کَمَا هِیَ. خداوندا ‌اشیاء را همان‌گونه که هستند- نه آن‌گونه که در نگاه ظاهری و در بادی امر می‌نمایند- به من نشان بده». موقعیت‌هایی که انسان به ظاهرعاقل و زیرک، بد محاسبه می‌کند و عقل قربانی می‌شود، کم نیست. این تعابیر از امیرمؤمنان (ع) است که «رُبّ عالم قد قتله جهله و علمه معه لا ینفعه»، «کم من عقل اسیر تحت هوی امیر» و «اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع». بسا عالم که جهلش، او را از پا در آورد و علم وی سودی نبخشید. بسا عقل که تحت امارت هوا و هوس به اسارت درآمد. بیشترین قتلگاه‌های عقل زیر بارقه طمع‌هاست.


3- وقتی عقل مورد دستبرد قرار گرفت، آنگاه مقیاس‌ها و تناسب‌هایی که ابزار سنجش سود و زیان و خیر و شر است، دچار اختلال می‌گردد و به نام مصلحت، بدترین مفسده‌انگیزی و تهدیدآفرینی‌ها انجام می‌شود؛ مسائل فرعی ، مهم نمایانده و مسائل اصلی به حاشیه پرتاب می‌شوند. «غیر» در موضع دشمنی دچار بزرگ‌نمایی می‌شود، در حالی که توانمندی‌های «خودی» مورد تحقیر و تخفیف و سرزنش قرار می‌گیرد. اینجا همان موضعی است که سیاستمدار یا روشنفکر مدعی زیرکی، زیان می‌بیند و خسارت به بار می‌آورد. می‌شود حکایت اعتماد به شیطان بزرگ و اینکه پس از 4 سال نشنیدن صدای ناصحان، فلان سیاستمدار به گلایه بگوید: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ می‌گویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل می‌گوید که اهل مذاکره و تعهد نیست اما به برخی کشورها می‌گوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانه‌اند که با شما مذاکره کنند؟».


4- خطبه 215 نهج‌البلاغه (برخی نسخه‌ها 224) از جهات مختلف، خطبه شگفتی است. از جمله اینکه ما را دلالت می‌کند به اینکه انسان در اثرسبک زندگی خود خواسته، دچار جن زدگی (شیطان زدگی) می‌شود. امام ابتدا به ماجرای درخواست عقیل از بیت‌المال که با آهن تفتیده پاسخ گرفت،‌اشاره می‌کند و سپس به ماجرای فرد دیگری می‌پردازد که رشوه آورده بود: "وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَهًٍْ فِی وِعَائِهَا... فَقُلْتُ هَبِلَتْکَ الْهَبُولُ أَعَنْ دِینِ اللَّهِ أَتَیْتَنِی لِتَخْدَعَنِی أَمُخْتَبِطٌ أَمْ ذُوجِنَّْهًْ أَمْ تَهْجُرُ... مَا لِعَلِیٍّ وَ لَنَعِیمٍ یَفْنَى وَ لَذَّهًٍْ لَا تَبْقَى نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِینُ. و شگفت‏تر از آن اینکه شب هنگام کسی ما را دیدار کرد، و ظرفی سرپوشیده آورد. درونش حلوایی سرشته و با روغن و قند آغشته. چنانش ناخوش داشتم که گویی آب دهان مار بدان‏ آمیخته با زهر مار بر آن ریخته... گفت ارمغان است. گفتم مادر بر تو بگرید. آمده‏ای مرا از راه دین خدا بگردانی یا خرد آشفته‏ای یا جن‌زده، یا به بیهوده سخن میرانی؟... علی را چه کار با نعمتی که نپاید و لذتی که به سر آید پناه می‏بریم به خدا از خفتن عقل و زشتی لغزش‌ها و از او یاری می‏خواهیم».


5- برخی مدیران اجرایی و عقبه سیاسی و رسانه‌ای آن به نوعی از خلاء و تهی‌شدگی معنایی رسیده‌اند. کارکرد و عایدی این طیف روز به روز برای مردم نامفهوم‌تر می‌شود. بنابراین مشتاقند مدام مسئله بتراشند و دوقطبی‌های عقل‌سوزی مانند جنگ و صلح، دولت قبل و دولت فعلی و...را به خورد خلایق بدهند تا کمتر کسی متوجه این مسئله شود که قائلان به مدیریت «برجام و تلگرام و دیگر هیچ»! دچار «استراگیجی» (حیرت ناشی از فقدان استراتژی و درایت) هستند و به همین دلیل مجبور به حاشیه‌سازی یا سواری دادن به افراطیون و نفوذی‌هایی شده‌اند که دولت را رحم اجاره‌ای خویش می‌خوانند؛ اروپا و آمریکا که جای خود دارد.


6- خسارات و تلفات زلزله مهیب در غرب کشور، مردم ما را سوگوار کرد. اولویت ملی در اینجا بسیج همه امکانات برای امدادرسانی به زلزله‌زدگان است. اما به فاصله چند ساعت، رسانه‌های زرد شروع به تسویه حساب بر سر مسکن مهر کردند! تصویر یک ساختمان فروریخته در مصر را منتشر کردند و به عنوان مسکن مهری که در زلزله یکشنبه شب فروریخته جا زدند. تا اینجایش با شناختی که از خباثت برخی از مدیران آن کانال‌ها و شبکه‌های مجازی سراغ داریم، قابل درک(!) است اما همزمان شنیدیم معاون اول رئیس‌جمهور بی‌هیچ بررسی درستی ادعا می‌کند «بیشتر خانه‌های تخریب شده در استان کرمانشاه متعلق به مسکن مهر است»! این در حالی است که اگرادعای آقای جهانگیری درست هم بود، افتتاح 5371 واحد مسکن مهر دراستان کرمانشاه در تاریخ 19 بهمن 1394 توسط مسئولان دولت یازدهم صورت گرفته و طبیعتا آنها باید پاسخگوی تضمین و تایید سلامت ساختمان‌ها باشند.


7- خبر مهم منطقه کدام است؟ ظاهرا رژیم عربستان برای حزب‌الله لبنان خط و نشان می‌کشد و یمنی‌ها را تهدید می‌کند. مقامات اروپایی نسبت به موشک‌های ایرانی ابراز نگرانی می‌کنند. چنین تلقی یا القا می‌شود که دشمنان محور مقاومت از موضع قدرت می‌خواهند جنگ افروزی کنند و بنابراین باید منفعل بود. رصد دشمنی‌های دشمن اقدام درستی است که اتفاقا در این چند سال مورد غفلت برخی دولتمردان یا رسانه‌های غربگرا قرار گرفته؛ اما بزرگ‌نمایی تهدیدها و ضعیف پنداری یا ضعیف‌نمایی جبهه خودی، موضوع متفاوتی است. کار به جایی می‌رسد که اگر تا دیروز در مقابل آمریکا ابراز ضعف می‌کردند و می‌گفتند در پنج دقیقه می‌توانند تمام توان دفاعی ما را نابود کنند، حالا از عربستان «پیزوری» هیولا می‌تراشند و جبهه داخلی را به خاطر آل‌سعود تخطئه می‌کنند. اما آیا خبر مهم، همین پارس کردن آل‌سعود یا برخی مقامات غربی است که باید برجسته شود؟


8- خبر مهم این است: هیولای رعب‌انگیز حکومت داعش، همین هفته‌ها درست پیش چشم سازندگان آن نابود شد. خبر بزرگ این روزها، شکستن کمر داعش و راهپیمایی توام با اقتدار و امنیت و آرامش اربعین حسینی است. وهابیت و سلطنت سعودی می‌خواستند داعش، ضمن پیشروی سرطانی، اماکن مقدس را منهدم کند اما همین روزها 25 میلیون زائر شیعه و سنی و مسیحی و...، با راهپیمایی بزرگ اربعین، جنازه داعش که نه، هیمنه آل‌سعود و حامیان عبری و عربی آن را زیر پا گذاشتند. آیا این اتفاق در جنگی که کیسینجر و یعلون (وزیر جنگ اسرائیل) از آن به عنوان «جنگ جهانی سوم» یاد می‌کردند، اتفاق کوچکی است؟ دو سال پیش که فتنه داعش به موازات لشکرکشی به بحرین و سپس حمله به یمن راه افتاد، خاندان سعودی هرچه سبعیت در چنته داشتند، مستقیما یا نیابتی رو کردند اما اکنون در حالی که تقریبا هیچ گزینه جدیدی ندارند، ریاض هدف موشک‌های نقطه زن مقاومت یمن قرار می‌گیرد. نمایش حقارت آل‌سعود از این روشن‌تر عربستانی که در برابر نورس‌ترین شاخه مقاومت در یمن عزیز تحقیر شد، چه غلطی می‌تواند در برابر فرزند برومند و برنای مقاومت در لبنان بکند؟


9- تحلیلگرانی که غلط زیادی رژیم سعودی را برجسته کردند، جای دوری نروند. کافی است گزارش شبکه دولتی BBC را (به عنوان دولت پایه‌گذار وهابیت و سلطنت آل‌سعود) مطالعه کنند که تاکید می‌کند «راننده لبنانی از ولیعهد عربستان سعودی با عبارت یا عیب‌الشوم (ای لکه ننگ) و طفل مجنون خطاب می‌کرد. این نمونه‌ای از احساس بسیاری از لبنانی‌ها نسبت به عربستان سعودی است، فارغ از اینکه هوادار کدام جریان سیاسی باشند یا از چه مذهبی پیروی کنند. دیگر برای همه قطعی شده که نخست‌‌‌وزیرشان در دست سعودی‌ها اسیر است. در عین حال، بیشترشان بر این باورند که این سناریو، شکست خورده است. آگاهان امور منطقه تقریبا هم‌صدا هستند که نقشه بن سلمان از همان آغاز شکست خورده است. در این نقشه قرار بود هواداران سعد حریری مثل 13 سال پیش به خیابان‌ها بریزند و علیه دخالت ایران و سلطه حزب‌الله بشورانند، اما نه‌تنها چنین موجی راه نیفتاد، بلکه جریان سیاسی مستقبل که سعد حریری در رأس آن قرار دارد و اکثریت اهل سنت لبنان را نمایندگی می‌کند، با جریان‌های سیاسی مخالف عربستان سعودی هم‌صدا شد.


این جریان با اینکه همواره پایگاه سعودی‌ها در لبنان بود، اکنون در بدنه و بخش عمده‌ای از رهبری‌اش ، نشانه‌های دلسردی از عربستان از خود نشان می‌دهد... نتیجه فراخواندن حریری به ریاض و اعلام استعفای او، دلزدگی دوستان عربستان در لبنان بوده و تقویت جایگاه حزب‌الله، تا آنجا که هم آنانی که در مراسم سوگواری اربعین شرکت جستند برای سیدحسن نصرالله ندای لبیک سر دادند و هم جوانانی که در عشرتکده با آواز خواننده رقصیدند که می‌خواند؛ اذا ما بترده السعودیه بالقوه، بیجیبه السید (اگر عربستان به زودی حریری را برنگرداند، سید او را برمی‌گرداند)».


10- امام خمینی(ره) می‌فرمود «خط این بود که اصلاً آمریکا منسی (فراموش) بشود. یک دسته شوروی را طرح می‌کردند تا آمریکا منسی بشود». به نظر می‌رسد اکنون کسانی برآنند که اولا با بزرگ‌نمایی برخی اخبار، بدعهدی‌های آمریکا (کدخدایی که رکن برجام بود) را عادی‌سازی کنند؛ در حالی که خسارت‌های برجام را همچنان می‌پردازیم. ثانیا به خاطر همین بدعهدی، ملت ما را محتاج برخی دولت‌های اروپایی که همواره جانب دشمنان ما را می‌گیرند، نشان دهند. و ثالثا با برجسته سازی هارت و هورت رژیم آشفته حال سعودی، مسئولان را از معبر گشایی نبابتی و نفوذ خزنده برخی دولت‌های اروپایی که به واسطه برخی قرار‌و‌مدار‌های پنهان در جریان است، غافل کنند.


11- زمزمه مذاکرات درباره منطقه یا توانمندی‌های موشکی در حالی که عبرت‌های برجام پیش چشم است، بوی خیانت می‌دهد. مسئله غرب درباره موشک‌های محور مقاومت از ایران تا یمن و لبنان این است: چرا سلاح موثر و قدرتمندی دارید که ما را در‌باره دست درازی علیه شما دچار ترس و بازدارندگی قاطع می‌کند؟! درد دشمن مفهوم است. اما مرض فلان عضو حزب کارگزاران یا روزنامه و دیپلمات چیست؟


12- ادعا می‌شد آمریکا گاوی است که با شاخش گلاویز شده اید و ما می‌خواهیم بدوشیمش! حالا که معلوم شده سواری داده و دوشیده شده‌اند، می‌گویند بگذارید همان پلتیک را به واسطه واگذاری امتیازات جدید، با شریکان اروپایی آمریکا پیاده کنیم و گرنه شاخ‌های گاو مهیب سعودی را که می‌بینید! بگذارید مانند شاهان قجری سبیل این یا آن دولت اروپایی را چرب کنیم. باز صد رحمت به غیرت نداشته ناصرالدین‌شاه که می‌گفت «می‌خواهیم به شمال مملکت سفر کنیم، سفیر انگلیس اعتراض می‌کند. می‌خواهیم به جنوب مملکت برویم، سفیر روس اعتراض می‌کند؛‌ای مرده‌شور چنین سلطنتی را ببرد که شاه نمی‌تواند به شمال و جنوب مملکتش سفر کند».


13- رئیس‌جمهور فرانسه که گویا رگ دائما خواب برخی دولتمردان ما را پیدا کرده، در آن سوی خلیج‌فارس، ایران را تهدید می‌کند و همین را ابزار چانه‌زنی برای گرفتن امتیازات اقتصادی و سیاسی بیشتر در سفر آتی قرار می‌دهد و باز کسانی شادمانند که فرانسه ولو با ادبیات اتهام، ما را مورد عنایت قرار داد! البته آن یکی کلاهبردار قبلی فرانسوی (اولاند) که آقای روحانی می‌گفت نگران ‌اشتغال جوانان ایران است، اکنون سر کار نیست اما صادرات انواع کالاهای مصرفی و تجملی به ایران - ولو تولید‌کننده ایرانی را بر زمین بزند- به راه است و به اقتصاد رکود زده فرانسه رونق داده است. اینکه پس از برجام، دامپروری رو به ورشکستگی فرانسه را به شهادت الکساندر بوردو رئیس ‌فدراسیون ملی گوشت فرانسه نجات دهیم یا واردات مصرفی غیرضرور (ماهی‌ زینتی، گلابی خشک‌کرده، برنج، شیرینی، شکلات، سرکه، پفیلا و غذای سگ و گربه خانگی) را 4 برابر کنیم، نشان می‌دهد غیرت ملی در برخی مدیران ما خشکیده است.


منبع: کیهان


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب