خودباوری نخبگانی، جوان امروز برای ایران فردا
بعضی از این اروپاییها به خودشان مینازند که اصلا دندان عقل ندارند. یعنی در طول دههها و سدهها، جهش ژنتیکی کردهاند و دندان عقلشان که بهجز ایجاد درد و دردسر به هیچ کار دیگری نمیآید، از مجموعه دندانهایشان رخت بر بسته است. فکشان کوچکتر شده و جایی برای مزاحمها ندارد دیگر. و بعد، همین موضوع را نشانه پیشرفت و برتریشان میدانند و حسابی به خودشان میبالند از این جهش. البته باز هم تاکید کنم که بعضیهایشان اینطوری هستند، نه همهشان.
اصولا جهش و پیشرفت دو تا نقیضه با هم دارند. هم حال آدم را خوب میکند و هم چهرهاش را میتواند بد بکند. «بد» از این جهت که غرور و تفرعن و تبختر، چنان گریبان آدم را میگیرد که انسان بودن را بس نمیداند و به دنبال خواستههای بیشتری است. به همین خاطر است که قدیمیها میگویند «خدا خر را شناخت و به او شاخ نداد»، اما فرشتگان انسان را شناختند و از علم و ارادهای که خداوند به ایشان داد، به رعشه افتادند و سجده کردند، الا شیطان. پس اینکه مقام انسان، خود یک فضیلت و برتری است، کار را باید برای ما تمام کند و از خودبرتربینی و خودبزرگبینی رهایمان سازد و داشتن و نداشتن دندان عقل، غرّهمان نکند.
با همه این اوصاف، حس حرص و رقابت از ما جداییناپذیر است. ما همگی دوست داریم که پیشرفت کنیم. نه اینکه فقط دوست داشته باشیم، گرایش روحانیمان همین است؛ «ما ز بالاییم و بالا میرویم». حالا این وسط بالا رفتن و بزرگتر شدن میتواند با کمک دیگران باشد و همچنین میتواند پا گذاشتن روی سر و گردن بیچارگان. ملت ما و ملیت ما، در تاریخش، نشانهای بسیاری دارد از اینکه هم دوست داشته بالا برود و هم دیگران را به بالا برساند. دوران طلایی علم گرچه افتخاری است برای همه مسلمانان، اما ایرانیان، شاگرد اول این ماجرا بودهاند و هیچکس هم نمیتواند و نمیخواهد که تردیدی در آن داشته باشد.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، چندی پیش در دیدار نخبگان و جوان و استعدادهای برتر علمی، نکتههای نغز و روشنی بخشی را بیان کردند که ظلم به هم خواهد بود اگر توجهی جدی به آن نکنیم. «نخبگان، نعمتهای الهی هستند و باید شکر این نعمت را بجا آورد. من عمیقاً و قویاً، نخبهباور هستم و مسئولان نیز باید باور کنند که نخبه داریم و این نخبهها میتوانند سرنوشت کشور را تغییر دهند.» مگر نه این است که عدهای از نخبههای ما، همین الان دارند آن طرف دنیا، روی سرنوشت یک کشور تاثیر میگذارند و چهبسا سرنوشت دنیا را تغییر میدهند. نمیتوانند سرنوشت مملکت خودشان را تغییر دهند؟ چراکه نه. همینهایی که در داخل کشور هستند یا آنهایی که بعد از مدتها به وطن بازگشتهاند، آنقدر قدرت و همت و حمیت دارند که دنیا حسرت نداشتنشان را میخورد و به ما حسودی میکند. ما آنقدر نخبه رسمی و غیررسمی داریم که الی الابد شکرگزاریمان، کفاف نمیدهد؛ اما همانطور که آن پیر فرزانه تاکید کردهاند، «باور» به داشتن اینها، «باور» به تواناییهای اینها، «باور» به تاثیرگذاری اینها و «باور» به کسب اقتدار اینها، لازم و ضروری است، خرج کار است. انگیزه جهش و شتاب است.
نخبههای واقعی را میشود از روی «کپیگریزی»شان شناخت. نخبههای واقعی به اشرفیتشان واقفند. دائما به یاد میآورند که روح خدایی بر کالبدشان دمیده شده است. پس، دائما به دنبال خلق کردن هستند. به دنبال ساختن هستند. از آباد کردن جانی دوباره میگیرند. «مونتاژکاری» را مذموم میدانند. مگر همان قدرقدرتان عرصه صنعت جهان از تجربههای گذشتگان ما و حضور و نبوغ نخبگان امروزمان بهره نمیبرند؟ شتاب علمی و جهشهای فناوری با باور به نخبگان و میدان دادن به آنان، علم و فناوری ما را به سمت واقعیتر شدن سوق خواهد داد. در میان، «تقوا»ی نخبگان همه مشکلات و موانع را پشت سر خواهد گذاشت. مشکلات همیشه هست، کاستیها همیشه هست. صبر و تقوا با بزرگترین رنجها، آنچنان میکند که قطرههای باران با سنگ خارا. هر گام، نخبهها، هزاران برکت با خود میآورد. تنها لازم است که تا فصل برداشت، بیقراری نکنیم. بنابراین «نخبهباوری» باید که از دو سو انجام شود؛ از سمت مسئولان و از جانب نخبگان. تکلیف مسئولان که روشن است و نخبگان هم باید به خودشان و اهمیت حضورشان، بیش از پیش باور و ایمان داشته باشند تا کارها سهلتر شود.
ما به داشتن دندانهای عقلمان مینازیم. همینطور که به هر آنچه باریتعالی به ما و ملت ما عطا کرده، مینازیم و شکرگزارشان هستیم. شرایط امروز و جهتگیری کشور طی سالهای گذشته که به اقتصاد دانشبنیان و اقتصاد مقاومتی بهای بسیار داده است، بهترین فرصت برای جوانان به منظور افزایش ایمان، تلاش علمی در جهت پیشرفت و برطرف کردن اشکالات خواهد بود و ما نیز همچون رهبر فرزانه انقلاب مطمئنیم که «شما جوانان، ایرانی به مراتب بهتر، پیشرفتهتر و منظمتر، پیشِ رو خواهید داشت.» انشاءالله.
*مشاور رئیس بنیاد ملی نخبگان
انتهای پیام/