چه کسی در بارسلون شهرت تیم فوتبال را دارد؟+عکس
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، آثار معماری عجیب، پیچیده و حیرتانگیز گائودی در جایجای بارسلون دیده میشود. پشت هر کدام از خانهها یا کلیسای معروف شهر که ساخته و پرداخته ذهن خلاق این هنرمند هستند، داستان و ابتکاری نهفته است.
ویژگی کارهای گائودی این است که حالت فانتزی و تخیلی بسیار قوی در آثارش دارد و فرمهای منحنی و ارگانیکی که در آنها استفاده کرده، آثارش را منحصربهفرد کرده است. آنچه گائودی در شاهکارهایش پیاده کرده در معماری منطقه خودمختار «کاتالونیا» که در شمال شرق اسپانیا قرار دارد و مرکز آن شهر بارسلون است، ریشه دارد. مردم منطقه کاتالان در طول قرنهای گذشته، بخصوص در هفتههای اخیر، همواره بهدنبال مستقل شدن از کشور اسپانیا بودهاند و تلاش برای کسب استقلال را با مبارزه فرهنگی همراه کردهاند، از جمله تیم فوتبال بارسلون که از رنگهای پرچم منطقه کاتالونیا (زرد و قرمز) در لوگو و پیراهن دوم تیم استفاده کرده و در ورزشگاه نیوکمپ هم این شعار دیده شده که «کاتالونیا، اسپانیا نیست».
تمایل مردم منطقه کاتالونیا که بهتازگی در یک همهپرسی به استقلال این منطقه از کشور اسپانیا رای دادند و سبب ایجاد درگیریهایی بین حکومت مرکزی که در مادرید - پایتخت اسپانیا - مستقر است و مقامات کاتالونیا شدند، موضوعی ریشهدار است. بازگشت به ریشهها و فرهنگ منطقه کاتالان در آثار هنرمندانی مانند گائودی که بین سالهای ۱۸۵۲ تا ۱۹۲۶ میلادی زیسته است نیز دیده میشود.
آثار ساختهشده در دوره نخست فعالیتهای این معمار، پر از کاشیکاریهایی است که به تقلید از کاشیکاریهای منطقه آندلس، معماری اسلامی و منطقه مراکش به بناهای او راه یافتهاند. گائودی تحت تاثیر این منطقه، از رنگها استفاده میکرد و کاشیکارهای رنگی در منارهها، شکل گنبدها در پشت بامها و دودکشهای رنگی شومینهها که حالتی تئاتری به بناهایش دادهاند، همه تاثیر این شیوه معماری را نشان میدهند.
در واقع، معماری اسلامی در منطقه آندلس و جنوب اسپانیا، سابقهای طولانی دارد، بخشی از کاری که مردم این منطقه انجام میدادند، برگشتن به معماری اسلامی و ریشههای آن بود که در آثار گائودی این موضوع دیده میشود.
درباره شاخصههای معماری گائودی و ریشهها و الگوهای او در ساخت بناهای شاخص شهر بارسلون، رضا عسگری، دانشآموخته مقطع کارشناسی ارشد رشته معماری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، با خبرنگار ایسنا گفتوگو کرد. او همچنین تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه مک گیل کانادا در رشته تاریخ و تئوری معماری به پایان رسانده است. تا کنون مقالههایی به قلم عسگری در مجلات و سایتهای تخصصی معماری منتشر شده و اکنون نیز ترجمه و تالیف کتابی در زمینه تئوری معماری را در دست انجام دارد.
این معمار درباره هنرهایی که در معماری اسلامی خلق میشوند، گفت: در معماری اسلامی، هنرهایی داریم که توسط تکههای کاشی خردشده خلق میشوند، اما الگوها در این معماری، خیلی هندسی و تکرارشونده هستند و در آثار معماری ایران هم آنها را میبینیم؛ ولی کارهای گائودی همینطور که جلو میروند، ویژگی منحصربهفرد خود را پیدا میکنند، یعنی حالت هندسی ندارند و شامل کلاژی از رنگهای مختلف هستند.
موزاییککاری در کارهای گائودی مانند «کازا باتلو» یا «پارک گوئل» بسیار زیبا و منحصربهفرد هستند و بهشکل خاصی سبک کاری این هنرمند را نشان میدهند، حتی مجسمههایی که در بناها بهکار رفته، با موزاییک آذین شدهاند، یا در نمای بسیاری از ساختمانها، سرامیکهای لعابدار در کنار آجر قرار گرفته و بنا را رنگارنگ کردهاند.
عسگری درباره پیشینهای که این سبک را در معماریهای گائودی ایجاد کرده است، توضیح داد: این معمار اسپانیایی چون پدرش مسگر بود، در کنار فلزکاری و آشنایی با نحوه ساخت پنجرههای مشبک و نردهها، با صنایع دستی قرن نوزدهم نیز کاملا آشنا بود. او در فضایی کار میکرد که در اروپا، انتقادی نسبت به مدرنیسم و صنعتی شدن در حال شکل گرفتن بود و برای بازگشت به سمت هنرهای دستی، تمایلهایی بروز کرده بود، اینکه چطور میشود به فرمهای خشک و بیروح صنعتی، روح بخشید. این یک جنبش بود و گائودی کار خود را در دل این جنبش و در کنار دیگر معماران اسپانیایی شروع کرد و آنها پایهگذار مدرنیسم کاتالان شدند.
او درباره ریشههای طرحهایی که گائودی اجرا کرده است نیز گفت: کارهای او در سنتهای بومی کاتالان، فضای فکری اروپا و جنبشهای آن و در نهایت، معماری گوتیک ریشه دارد. کلیسای گوتیک (کلیسای جامع) شهر بارسلون یکی از زیباترین کلیساهاست و پیچیدگیهای معماری گوتیک همواره پیش روی گائودی بوده است.
گائودی فردی بهشدت مذهبی بود و اعتقادات کاتولیکی او در نگاهش به دنیا به وضوح دیده میشد. گفته شده که گائودی جزو فرقههای خاص مسیحیت بوده و دنبال جنبشهایی در جهت استقلال فرهنگی منطقه کاتالونیا بوده است، اینگونه جنبشها میخواستند این منطقه را از اسپانیا جدا و مستقل کنند. تمام این ویژگیها از جمله آبشخورهای فکری گائودی بودند که در بناهای او نیز نمود یافته است.
عسگری در ادامه، بناهایی را که گائودی، معمار آنها بوده است، به سه دوره تقسیم کرد و توضیح داد: از سال ۱۸۷۸ تا ۱۸۹۲ میلادی در کارهای گائودی، دوره شرقگرایانه بوده و تحت تاثیر معماری اسلامی و معماری بومی کاتالان که ویژگیهایی را مانند مناره، کاشیکاری و ... دارند. در این دوره، چند خانه از کارهای گائودی در شهر بارسلون وجود دارد، مانند «کازا ویسنس» و «اِل کاپریچو».
گائودی در این دوره، با شخصی به نام «گوئل» آشنا میشود که جزو ثروتمندان و روشنفکران شهر بارسلون بود. این دو رابطه دوستی صمیمی با هم پیدا میکنند و گوئل پروژههای ساختمانسازی خود را به گائودی سفارش میداد. به این ترتیب، بسیاری از شاهکارهای گائودی به سفارش گوئل ساخته شدند، چون این فرد ثروتمند به گائودی اطمینان کامل داشت.
عسگری «پالائو گوئل» به معنی «کاخ گوئل» را یکی از بناهای ساختهشده توسط گائودی به سفارش گوئل دانست و ادامه داد: این بنا، خانهای با کاربری مسکونی است که سطحهای مختلفی دارد؛ در سطح نخست، دو ورودی بسیار بزرگ وجود دارد که کالسکه میتوانسته از طریق آن به خانه وارد شود. طبقات بالا نیز با الهام گرفتن از معماری اسلامی طراحی شده است. در اواخر همین دوره اول، کارهایی را میبینیم که کاملا سبک نئوگوتیک با ویژگیهایی مانند طاقهای هلالیشکل و برج و باروهای قرون وسطایی دارند.
او درباره دوره دوم کارهای گائودی شامل سالهای ۱۸۹۲ تا ۱۹۱۴ میلادی، گفت: این سالها را میتوان دوره بلوغ کارهای گائودی دانست که از معماری گوتیک فاصله میگیرد و به سمت معماری ارگانیک و الهام گرفتن از عناصر طبیعی میرود و در عین حال، نوآوریهای دورههای قبل را حفظ میکند. مهمترین پروژه گائودی در این دوره، «پارک گوئل» است که به سفارش گوئل ساخته شد که کارفرمای روشنفکر گائودی بود. این مجموعه از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۴ ساخته شد. این پارک شامل بناهای مختلفی است و طراحی لنداسکیپ دارد؛ اما چیزهایی که آن را شاخص میکنند، ستونهایی که کج ساخته شدهاند، فرمهای ارگانیک و کاشیکاریها هستند، البته طراحی منظره پارک نیز جزو کارهای خاص است.
این معمار درباره «کازا باتلو» که جزو طراحیهای گائوی است و از ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۷ ساخته شد، اظهار کرد: گائودی اعتقادات کاتولیکی شدیدی داشت و حتی در دوره تحصیلش، با رمانتیکهای کاتالان که دیدگاههای عرفانی و معنویتگرا داشتند، آشنا شد که استادهای او بودند و تا وقتی زنده بودند، گائودی با آنها دوستی نزدیک داشت. او از طریق این آشنایی، یک دیدگاه وحدت وجودی نسبت به کل جهان پیدا کرد. نکته جالب درباره «کازا باتلو» این است که نمادگرایی مذهبی در این اثر دیده میشود. نمای این ساختمان نشاندهنده یک اسطوره یا داستان مذهبی است؛ در تفکر اسپانیایی، یک قدیس بوده که براساس داستانهای افسانهای، با یک اژدها میجنگد و اژدها را شکست میدهد. نمای این خانه، روایتی نمادین از آن داستان اسطورهای و افسانهای است.
در پشت بام «کازا باتلو» با سرامیکهای لعابدار و رنگی، شکل استخوان پشت یک اژدها ساخته شده و حتی چشم اژدها طراحی شده است. در نما نیز پنجرههای بالکنها شبیه استخوانهای موجوداتی مانند دایناسورها هستند. خیلیها میگویند نمای بنا، شکل نمادین درون شکم اژدهاست و موجوداتی را که خورده، نشان میدهد. نماد قدیسی که در حال مبارزه با اژدهاست هم به شکل یک صلیب چهاروجهی روی بام و در بالای یک مناره طراحی شده است. گائودی از این نوع صلیب در کارهایش بهشکل نمادین استفاده میکرد. بهجز نمادپردازی در بیرون بنا، داخل آن ماکتی از «کازا باتلو» گذاشته شده که فضای اطراف آن، تاریک میشود و شما با کمک نور، این داستان را روی آن بهصورت انیمیشین میبینید که اژدهایی روی ساختمان میآید و جنگی بین او و یک قدیس شکل میگیرد.
یکی از ویژگیهای «کازا باتلو» این است که داخل آن، خطوط هندسی و مستقیم، خیلی کم دیده میشود و بیشتر خطوط منحنی، مارپیچ و ... هستند، حتی راهپلهها نیز که بهشکل سنتی در یک باکس چهارگوش طراحی میشوند، در این خانه شکل متفاوتی دارند و هنگامی که از راهپله عبور میکنید، انگار درون شکم یک موجود زنده و ارگانیک در حال راه رفتن هستید و فضا کاملا منحنی است.
عسگری با بیان اینکه یک جمله از گائودی نقل شده که گفته در «کازا باتلو» تلاش کرده حتی یک خط مستقیم هم دیده نشود، ادامه داد: ممکن است بخشهایی از داخل خانه، شبیه موجوداتی باشد یا از شکلهای طبیعی الهام گرفته شده باشد. این خانه متعلق به دورهای است که گائودی تازه تجربه خود را با فرمهای طبیعی آغاز کرده است و هرچه جلوتر میرود، مثلا در کلیسای «ساگرادا فامیلیا» فرمها طبیعی است، ولی خیلی دور و طراحیها بیشتر به موجودات تکسلولی، مرجانها، عروس و ستاره دریایی در تزیینات داخلی شباهت دارند. در آن دوره، میکروسکوپ در اروپا اختراع شده بود و مطالعات میکروسکوپی روی موجودات طبیعی بسیار کوچک انجام میشد. نظریه «داروین» هم در قرن نوزدهم مطرح شده بود و کتابها بهدنبال این بودند که نشان دهند، چگونه فرمها براثر عوامل طبیعی تکامل و شکل خاصی پیدا میکنند. بهنظر میرسد گائودی نیز با این کتابها که آن دوران بسیار مطرح بودند، آشنا بوده است. بخش زیادی از شکلها که در تزیین بناهای گائودی دیده میشود، به شکلهای مورفولوژی طبیعی و فرمهایی که در طبیعت وجود دارد، شبیه است.
او درباره یکی دیگر از بناهای شاخص معماری گائودی در بارسلون که گردشگران زیادی به دیدن آن میروند، توضیح داد: در دوره دوم معماری گائودی، آثار مهمی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها «کازا میلا» است که در سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۲ میلادی ساخته شده است. ساخت این بنا بعد از «کازا باتلو» شروع و بعد از آن هم تمام میشود. «کازا میلا» یک مجموعه مسکونی است که در نمای آن، فرمهای منحنی وجود دارد و در داخل نیز نورگیرها همه فرمهای منحنی دارند. شاهکار «کازا میلا» در پشت بام این ساختمان است؛ طراحیهای شبیه تئاتر که گائودی در کارهای قبلیاش تجربه کرده بود، در این بنا به اوج رسیده است. بسیاری معتقدند که فرم شومینهها را از ماسکهای آفریقایی الهام گرفته، پشت بام هم شیبدار ساخته شده و توپوگرافی پیدا کرده که با پله، فراز و نشیب پیدا میکند.
وی ادامه داد: این، نوآوری خود گائودی بوده که در طبقه آخر (اتاق زیر شیروانی) از تاقهای هلالی آجری استفاده کرد که استحکام زیادی داشتند. این طاقهای هلالی به گائودی این امکان را میدادند که آنها را بلند یا کوتاه کند و با این کار، یک شیب طبیعی در بام ایجاد کند، مانند اینکه روی بستر طبیعی زمین قدم میزنید. این طراحی خاص باعث شده که پشت بام پله داشته باشد و در جاهایی به سکو تبدیل شود که در مجموع، شبیه آمفیتئاتر روباز است. البته خود گائودی در هیچ کدام از این ساختمانها سکونت نداشته و فقط مدتی که در پارک گوئل مشغول کار بود، در یکی از ساختمانها که در ورودی پارک طراحی کرده بود، اقامت موقت داشت.
در دوره آخر فعالیتهای گائودی، ساخت «کلیسای ساگرادا فامیلیا» از سال ۱۹۱۴ آغاز میشود و تا زمان مرگ او در ۱۹۲۶ ادامه داشته است. چیزی که درباره این کلیسا اهمیت دارد، این است که گائودی در سالهای آخر، خیلی به ترسیم پلان توجه نداشت و معتقد بود باید در کارگاه و محل بنا، با تجربهای که از مواد بهدست میآورد، کار را پیش ببرد.
عسگری درباره ساخت این کلیسا نیز توضیح داد: گائودی درباره این بنا، اتودهایی داشت که به مدل و ماکت تبدیل میشدند. او در این دوره بهدنبال نوآوریهای سازهای و همچنین فرمهای سازهای و منطقی بود، فرمهای سازهای که صداقت داشته باشند، به این معنی که نیروهای درونی خود را نمایش دهند. او برای این کار، مدلهایی را میساخت، مثلا ریسمانهایی را از سقف آویزان میکرد و به آنها کیسههای شن میبست، این کیسهها باعث کشیده شدن ریسمانها میشدند و به این ترتیب، طاقهایی بهشکل معکوس شکل میگرفتند و چون آن مجموعه براثر کشش کیسههای شن به تعادل میرسید، اگر همان فرم برعکس میشد، تعادل خود را در برابر جاذبه زمین میتوانست حفظ کند.
او ادامه داد: کاری که گائودی میکرد، این بود که بهشکل تجربی، به فرمهایی که میخواست، میرسید و مطمئن میشد که این فرها میتوانند روی پای خود بایستند. او در این مقطع بهشدت در حال نوآوری بود، چون فرمها از حالت عادی خارج شده بودند، مثلا ستونهایی که در کارهای گائودی است، همه کج هستند، چون براساس مدلهایش، درک میکرد که ستونها تحت چه زاویهای، نیروها را تحمل میکنند. بنابراین ستون را با مقطع بسیار ظریف و اُریب در جهت همان نیرو قرار میداد و اطمینان داشت که روی پای خودش میایستد. این نوآوریهای سازهای گائودی در کلیسای فامیلیا به اوج خود رسید.
گائودی از زمانی که پروژه ساخت این کلیسا را شروع کرد، بقیه پروژههایش را کنار گذاشت و خودش را وقف این کلیسا کرد. او بسیار آدم مذهبیای بود و این، یک پروژه استثنایی برایش محسوب میشد که میتوانست ایمان مذهبیاش را به منصه ظهور برساند. در مدت حدود ۱۲ سالی که گائودی زنده بود و طرحهایش را در این کلیسا اجرا میکرد، ایدههای جدیدی به ذهنش میرسید و تجربههای جدیدی میکرد.
عسگری در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: کلیساهای گوتیک در قرون وسطی فقط توسط یک نسل ساخته نمیشدند، کلیساهای جامع هر شهر در طول ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال بنا میشدند و نسلهای مختلف صنعتگران، هنرمندان و معماران روی آنها کار میکردند. کلیساها یک ویژگی ناتمام داشتند، دلیلش هم این بود که انگار کلیسا، شهر خداست و یک طرح اولیه تمامشده نمیتوانست داشته باشد و انگار یک شهر ناتمام گشوده به سمت آینده است. فامیلیا هم بهنظر میآید این ویژگی را پیدا کرده و هنوز هم در حال ساختن آن هستند. این کلیسا آنقدر بلندپروازانه طراحی شده که گائودی میدانست خود او نمیتواند این طرح را کامل کند، البته فونداسیون، زیرزمینها و سردابههای کلیسا وقتی او زنده بود، ساخته شدند و دیوارها هم تا حدودی بالا آمدند.
گائودی در نزدیکی کلیسای فامیلیا اقامت داشت و به آنجا رفتوآمد میکرد. او در سالهای آخر عمرش، خیلی منزوی بود و حتی بهخاطر تفکراتش، لباس مندرس میپوشید. این معمار در سال ۱۹۲۶ میلادی با یکی از ترامواهایی که در دوران مدرن در بارسلون بودند، تصادف کرد. وقتی مردم جمع شدند، فکر کردند که او یک گدا است، چون لباسهای نامناسبی داشت. بعد به بیمارستان منتقل شد و خیلی او را جدی نگرفتند. روز بعد از تصادف، متوجه شدند که معمار کلیسای فامیلیا سر کار نیامده، اما دیگر خیلی دیر شده بود و او در بیمارستان مُرد. یک مراسم تدفین باشکوه در بارسلون برای گائودی برگزار شد، چون او شخصیت ملی و تاریخی بسیار مهمی برای مردم اسپانیا بود.
همچنین عسگری درباره اینکه آیا آنچه اکنون بهعنوان طرح کلیسای فامیلیا ملاک ساخت این بنا قرار گرفته، از آنچه گائودی در نظر داشته، فاصله معنیداری گرفته است؟ توضیح داد: این را نمیتوان انکار کرد که طرح گائودی برای ساخت کلیسایی با سنگ و با استفاده از تکنیکهای سنتی استادکاری و صنعتگری متداول بود و برای این بنا، محاسبات کامپیوتری انجام نداده بود. در آن دوران، تکنیک بتن مسلح در اروپا وجود داشت، اما گائودی از این تکنیک خیلی کم استفاده میکرد، چون از دانش سنتیتری استفاده میکرد که براساس برش سنگها و گذاشتن آنها روی هم و ساخت طاق بود.
او اظهار کرد: در دوره کنونی که همچنان در حال ساخت این کلیسا هستند، تکنیکهای جدید به کمک آمده است و با کامپیوتر، تحلیل و آنالیز میکنند و با بتن مسلح، کار را پیش میبرند. با شبکه آرماتور، قالبریزی و بعد بتنریزی میکنند. این روش باعث شده که ساخت کلیسا سریعتر و کنترلشدهتر پیش برود. ممکن است در این روند، دخل و تصرفهایی در طرح گائودی شده باشد، اما به نظر من، اساس کاری که اکنون در کارگاه کلیسا انجام میشود، از طرح گائودی پیروی میکند و دخل و تصرفها بهگونهای نیست که طرح اولیه مخدوش شود. از اسکیسهای گائودی میتوان متوجه شد، منارههایی که در سالهای اخیر یکییکی در حال ساخت در کلیسا هستند، در طرحهای اولیه او بودهاند. بنابراین ممکن است، دخل و تصرفهایی انجام شده باشد، اما کلیت بنا براساس طرحهای گائودی پیش میرود. نمای بیرونی کلیسا از سنگ است و بخشهایی که جدید اضافه میشوند، از بتن مسلح هستند.
او درباره ریزهکاریها و مجسمههای متعددی که روی نمای کلیسای ساگرادا فامیلیا ساخته شدهاند نیز گفت: ساخت مجسمهها در آن دوران، همانجا روی بنا انجام میشد. معمار در کلیساهای قرون وسطی، یک استاد بزرگ بود که زیر دستش، استادان دیگری کار میکردند و او وظیفه هماهنگ کردنشان را برعهده داشت. گائودی هم مجسمهسازهای درجه یک اسپانیا را به کار میگرفت و نظرات خود را به آنها میگفته و آنها اجرا میکردند. ممکن است در بعضی قسمتها، مجسمهها در کارگاه ساخته و بعد نصب شده باشند، ولی در بسیاری از موارد، هنگام ساخت بنا، درجا تراشیده میشدند.
در معماری قرون وسطی و معماری گوتیک، سردرها، مجسمهها و کاشیکاریها و حتی شیشههای رنگی داخل فضای کلیساها، داستانهایی از زندگی حضرت مسیح (ع) را روایت میکردند. این رسمی به نام شمایلنگاری بود که بر مبنای آن، دیوارها، درها و سردرهای ورودی پر از قدیسها، روایتهای انجیل و داستانهای زندگی حضرت مسیح (ع) در روز آخر زندگیاش، خیانت به او و به صلیب کشیده شدن است. تفکرات مذهبی و تعلق خاطر گائودی به معماری گوتیک باعث میشد، این کار را انجام دهد. بنابراین ورودیهای اصلی این کلیسا نیز چنین ویژگیهایی دارند و نمادپردازی با کمک مجسمهها انجام شده، یک سمت کلیسا به دوره اولیهای متعلق است و سنگ طوری تراشیده شده که انگار درون غار وارد میشوید. در طرف دیگر، فرمهای دیگری را استفاده کرده است. با وجود اینکه این نگاه را به معماری سنتی داشته، نوآوریهای خاص خود را هم داشته و مجسمهها، دیگر مجسمههای قرون وسطایی نیستند، بلکه مجسمههای مدرن، معاصر و قرن بیستمی هستند. این موضوع، پارادوکس گائودی بودن را نشان میدهد، در عین حال که به دوره خودش متعلق است و حواسش هست که در چه دورهای کار میکند، ولی پایش در تاریخ و سنتهای قرن نوزدهمی است. میتوان گفت، یک فرد قرن نوزدهمی است که به قرن بیستم وارد شده و جالب است که امروزه و در قرن بیستویکم، اینقدر مخاطب دارد و کاری که کرده، اینقدر بیننده دارد.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/