امید روحانی: کامران شیردل شوربختترین فیلمساز سینمای ایران است
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در یکصد و ششمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران که دوشنبه 11 خرداد در تالار استاد امیرخانی خانه هنرمندان ایران برگزار شد، فیلمهای مستند «گاز، آتش، باد» و «طرح گناوه» به کارگردانی کامران شیردل به روی پرده رفت. در ادامه این برنامه نشست نقد و بررسی این دو فیلم با حضور کامران شیردل، امید روحانی، منتقد سینمایی، و کیوان کثیریان، مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران، و در حضور جمعی از اهالی سینما همچون سیفالله صمدیان، ژیلا ایپکچی، محمدرضا دلپاک، مهدی نادری و... برگزار شد.
در ابتدای این نشست کامران شیردل ضمن بیان خاطراتی از روند ساخت این دو فیلم گفت: «سال 1363 برای اهالی سینما سال خاطرهانگیزی است چون بعد از چند سال تعطیلی، سینمای ایران جان تازهای گرفت. در آن زمان از طرف وزارت نفت پیشنهاد ساخت این مستندها به دستم رسید و بهرغم مشکلات دوران جنگ و اینکه سابقه چندانی در این حیطه نداشتم، تصمیم گرفتم که این مستندها را بسازم. پروژه تزریق گاز به چاههای نفتی پروژهای مهم و سند خیانت شرکتهای نفتی بینالمللی در دوران پیش از انقلاب به ملت ایران و دیگر کشورهای عقبمانده صاحب منابع نفتی بود. این شرکتها امکان تزریق گاز و استحصال ثانویه نفت را پنهان میکردند تا اینکه در سالهای منتهی به انقلاب تجهیزاتی برای تزریق گاز به کشور وارد شد و بعدها برای چندین سال بدون استفاده باقی ماند. قصدم این بود که این انتقال را به مردم منتقل کنم تا بدانند چه بر این سرزمین میرود.»
وی ادامه داد: «نمیدانم در حال حاضر وضعیت تزریق گاز و استحصال از چاههای نفت چگونه است. از روابط عمومی وزارت نفت خواستم که در برنامه امروز نمایندهای داشته باشد که متاسفانه کسی حضور پیدا نکرده است. نمیدانم چرا این فیلمها لگدمال شده و نمایش داده نمیشوند. نگاتیو آنها نیز در اثر بیتوجهی به مرور زمان از بین خواهد رفت. علاوه بر این دو فیلم، در همان زمان که در فاصله بین اهواز و گناوه در رفت و آمد بودم، فیلمهای دیگری از وضعیت جنگی و بمبارانها گرفتم. میخواستم نشان دهم که در آن وضعیت بسیار دشوار و زیر آتشباران نیروهای عراقی، کارگران و مهندسان ایرانی چگونه کار میکنند و کشته میشوند. متاسفانه تمام آن فیلمها را هم از من گرفتند و هیچوقت پس ندادند.»
امید روحانی: کامران شیردل شوربختترین و کشفناشدهترین فیلمساز سینمای ایران است. زمانی که او از رم به ایران بازگشت، بنیانگذار سینمای مستندی در ایران شد که تا پیش از آن سابقهای نداشت. |
در ادامه امید روحانی به روند فیلمسازی شیردل اشاره کرد و گفت: «کامران شیردل شوربختترین و کشفناشدهترین فیلمساز سینمای ایران است. زمانی که او از رم به ایران بازگشت، بنیانگذار سینمای مستندی در ایران شد که تا پیش از آن سابقهای نداشت. در این میان جواهری به اسم «اون شب که بارون اومد» میدرخشد که از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما و کشفناشدهترین فیلم سینمای جهان است. به نظر من آغازگر سینمای مستند صنعتی نیز کامران شیردل است و نه ابراهیم گلستان. اگر لحن و نگاه انتقادی او را در نظر بگیریم با انسان واحدی سر و کار داریم، اما در عینحال گویی با سه فیلمساز طرف هستیم؛ کسی که «اون شب که بارون اومد» را ساخته، آغازگر سینمای مستند در ایران بوده و از سال 1349 مشغول به ساخت مستند صنعتی است. نگاه اجتماعیِ طناز و شیطنتها و گزندگی نگرش او در فیلمهای مستندش مشهود است و این ویژگی مشترک همه بچههای دهه 60 میلادی است که آرمانگرا هستند و با شور و شیدایی قصد تغییر جهان را دارند. این شور را در فیلمهای سفارشی او هم میبینیم، آنجا که خشمش نسبت به استعمار و استثمار کشورهای جهانخوار را با به تصویر کشیدن فقر و فلاکت مردمی نشان میدهد که بر روی دریایی از نفت زندگی میکنند.»
سیفالله صمدیان که در میان تماشاگران حضور داشت از شیردل در مورد نقش گفتار در فیلمهایش پرسید. شیردل در پاسخ گفت: «تمام تلاش من این بوده که تصاویر بیانگر باشند و کمتر از کلام استفاده کنم. بهعنوان مثال در مستند «پیکان» تنها یک کلمه بهکار رفته که همان پیکان است. در مورد این دو فیلم باید بگویم که «گاز، آتش، باد» چون با بحث علمی سر و کار دارد به ناچار کلامش زیاد است. ضمن اینکه اهمیت زیادی به نویسنده و گوینده گفتار میدهم و بارها و بارها مینویسیم و تمرین میکنیم تا به ایدهآل خود نزدیک شویم. این فیلم کاربرد علمی آموزشی دارد و به ثبت پروژهای بزرگ برای حفظ تکنولوژی مربوط میشود. این جنبهای مهم از فیلم مستند و مستندسازی محسوب میشود، اما متاسفانه بعد از ساخت فیلم اجازه ندادند که فیلمها را سمباده بکشیم و زوائد آنرا حذف و کلام و موسیقی فیلم را پالایش کنیم.»
در ادامه کیوان کثیریان از تنافر ظاهری میان شاعرانگی متن و خشک و صنعتی بودن تصاویر و شگفتی تماشاگر در مواجهه با آن گفت و نظر روحانی در این مورد را جویا شد. روحانی در پاسخ به این سوال به سابقه فعالیت شیردل در وزارت فرهنگ در دهه چهل شمسی اشاره کرد و گفت: «فیلمهای وزارت فرهنگ انشاء و گویندگی خاص خود را داشت. اما کار مهمی که شیردل انجام داد این بود که گفتار را به بخشی از فرم فیلم تبدیل کرد به نحوی که گفتار، فرم فیلم را توضیح میدهد. این موضوع را به بهترین شکل در «اون شب که بارون اومد» میبینیم و این همان چیزی است که فیلم را یگانه میکند. گویی که مساله او گفتار است و این ویژگی را حتی در آثار سفارشی او هم میتوانیم ببینیم.»
کامران شیردل: باید میآمدم و در ایران میماندم. با پول این سرزمین و زحمات پدرم در آنجا درس خوانده بودم و باید برمیگشتم و ادای دین میکردم. |
سپس شیردل در پاسخ به سوال دیگری در خصوص امکان آرمانگرایی در شرایط فعلی گفت: «به شرایط و فرهنگ موجود آگاهم و آگاهانه پس از تحصیل در ایتالیا به ایران برگشتم، باید میآمدم و در ایران میماندم. با پول این سرزمین و زحمات پدرم در آنجا درس خوانده بودم و باید برمیگشتم و ادای دین میکردم. ما با آرمانهایمان زندگی میکنیم، فارغ از اینکه فیلم بسازیم یا نسازیم. واقعیتهای موجود و شرایط جامعه را نمیتوان ندید و کارگردان هم نمیتواند چشمانش را بر حقیقت ببندد. نفت نقش مهمی در تاریخ ایران بازی کرده و از گذشته تا حال مشکلاتی پدید آورده که اگر روزی نفتی در کار نباشد، این مشکلات هم وجود نخواهد داشت.»
وی در بخش پایانی سخنانش گفت: «مستندسازی عشق و زندگی من است، گلهای از مصائب ندارم و خودم را هم در زندگی بازنده نمیدانم. در حال حاضر چندان کار تصویری نمیکنم و قصد دارم حدود 11 کتاب منتشر کنم. این کتابها شامل خاطرات کاری، تاریخ سینمای نئورئالیستی، سخنرانیهای درسی، ادبیات ایتالیا و.. میشود. کار روی کاوه گلستان را هم شروع کردهام و پشیمانم که هیچگاه او را رودررو نشناختم. اما حالا خودم را به او مدیون میدانم، متاسفم که خانه او در اختیار یک بساز بفروش قرار گرفته که امکان تصویربرداری و کار در مورد گلستان را از ما سلب کرده است.»
انتهای پیام/