باز هلال محرم به وسعت تاریخ در تاریخ پیچید و لشکر غم با زخمهایش آماج سینههای عاشقان را چاک چاک کرده تا بوی کربلا را به مشام دلباختگان برساند.
کربلا یعنی سعی صفا و مروه از خیمهگاه تا قتلگاه برای رسول کربلا. کربلا مکه عشقی است که زمزم آن را به روی سید شباب بهشت و خانواده مسافر او بستند. کربلا خطه ای از بهشت است و اشکهای ارادتمندان، سلسبیل جنتیان. این سرزمین، محل فراق نیست بلکه بهار وصال سالکان است. این جنهالماوی در عاشورا تفسیر می شود و عاشورا یعنی خود عدالت که خون جاری آن همان عزت و آزادگی و حقوق بشری است و اکنون نیز در اسلام عملی می شود.
امروزه سران کشورهای معاضد، غاصب و شیطان بزرگ با مطالعه تاریخ دریافته اند که خون سالار شهیدان به حد دفتر تاریخ و آن احیاکننده حقوق بشر بعد از الگوی عدالت پیشگان است؛ اما یزیدیان تلاویوی در خاورمیانه و پسر مرجانه در جامعه غرب، منکر این حقایق اند. جالب اینکه خود و هواخواهانشان را بهترین مدافعان حقوق بشر خوانده و دم از رعایت نکردن آن از سوی مسلمین و شیفتگان حسینی می زنند.
آری! رعایت حقوق بشر یعنی کشتار مظلومانه مردم بی دفاع و غصب آب و خاک سپس اخراجشان از موطن خویش. مراد از رعایت حقوق بشر یعنی اسلام آمریکایی و داعشی!.
عاشورا اما انفجاری از نور بود که اکنون بر دل عاملان حقوق بشر پرتوهایش فرو می ریزد. حقوق بشر عاشورا به معنای زنده شدن دوباره اسلام بعد از دغلکاریهای معاویه ملعون است. عاشورا جاده حقوق بشر است هر مسافری در آن سبقت بگیرد به تفسیر بعثت مقربتر است، این جاده، میزان سنجش صداقت مسافران است...
با ورق زدن تاریخ اسلام و امامت، صفحات تاریخ ایران و جهان گشوده می شود و حکومتی پنجاه و سه ساله به چشم می خورد که تاریخ ایران را یکسره تغییر داد و عِرض و ناموس را بی اساس خواند. گویا عاشورا نبردی شخصی بود نه برای محافظت از این چنین مسائلی!
ناگاه روح الله با دلی بیدار و ذهنی متفکر، برخاسته و بسان روح الله به اسلام زندگی نوینی بخشید. روح الله امامی بود که با امت، عشقی متقابل داشت. رهبری که راه سعادت را از شقاوت به رهروان باز می شناساند. امام مظهر ایثار و جوانمردی است که مروت را به ایرانیان آموخت.
خوشا به حال شهدای بهشت زهرا که همسایگان دیوار به دیوار ایشانند. خوشا به حال ایران و ایرانیان که امامی چون روح الله دارند. روح اللهی که می گفت: «شهادت هنر مردان خداست.»
آری؛ شهدای مکتب عشقی که این مرز و بوم را رقم زدند و «مظهر قدرت ایران» شدند.
مقام شامخ شهادت اوج سیر و سلوک در عالم ملکوت است که شهدای انقلاب اسلامی، قبل از پیروزی و بعد از آن و اکنون با به حاشیه کشیدن دفاع از کشور به این مرتبه اعلی دست یافته اند.
شهرها، خیابانها و حتی کوچه های ایران مملو از عطر شهدا است که با وزش هر نسیمی بوی آنان را به مشام ایرانیان می رساند و دوباره کربلای جبهه ها و سنگرهای پر از خوف و رجا را از پیچ و خم خاطره ها می گذراند.
ارزش این نظام مقدس را کسی می داند که قدر و منزلت دو نعمت ناشناخته چون امنیت و سلامتی را گرانبها شمارد. شهدای انقلاب از زمان خمینی کبیر (ره) تاکنون، شکنجه ها دیده و خونها اهدا کرده اند تا اسلام و انقلاب را با آسایش و آزادی و امنیت به دست ما رسانده اند. اکنون وظیفه ما جوانان و دانشجویان روشنفکر جامعه است که در این عصر برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی با اتحاد و یکپارچگی از طریق جهاد فرهنگی از نوامیس و کشور دفاع کرده و نگذاریم خون پاک شهدا به هدر رود. زیرا این وعده ذات اقدس اله است که: «حق الناس قابل بخشش نیست» خون شهدا نیز حق الناس است آنها از نفس افتادند تا ما در جامعه کنونی خاورمیانه به قفس نیفتیم. قامت راست کردند تا ما قامت تا نکنیم. به خاک افتادند تا خاک و عرض ما محافظت شود.
آری! در عالم سِرّی نهفته که جز به بهای خون فاش نمی شود.
سلام بر شهدا، سلام بر سالار شهدا و سلام بر عاشورا و عاشورائیان.
*دانشجوی رشته الهیات و معارف اسلامی (علوم و قرآن و حدیث) دانشگاه آزاد اسلامی تبریز
انتهای پیام/