بنیاعتماد مستند «اربعین» را میسازد/ خاطره دعایی از شهید مصطفی خمینی
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا در ابتدای این مراسم پس از خیر مقدم مدیر کتابخانه و موزه ملک، مهدوی راد مدیر کتابخانه آیتالله سیستانی در جایگاه حاضر شد و گفت: «چاپ این کتاب به مثابه احیای شور و شرارهای حیاتآور به نام اربعین در قالب هنر است.»
وی ضمن بیان این مطلب که هرآنچه در قالب هنر بگنجد، در تاریخ ماندگار خواهد شد، افزود: «در دهه 60 در جمع دوستان مجله حوزه را راه انداختیم و در دیدار مقام معظم رهبری ایشان از این نشریه اظهار رضایت کرده و در توضیح فرمودند این نشریه به دلیل درستنویسی و استفاده از قالب هنری نشریه خوبی است زیرا این رویکرد باعث ماندگاریاش میشود.»
مدیر کتابخانه آیتالله سیستانی خاطرنشان کرد: «هنر در جایی زبان باز میکند که قلم به صورت طبیعی کاری از پیش نمیبرند. گاهی شوری که در یک رباعی یا غزل است را نمیتوان حتی در قالب یک کتاب آورد. در ادبیات جاهلی وقتی میخواستند تاثیرگذاری گسترده امری را توصیف کنند میگفتند مثل شعر است.»
مسجدجامعی عضو شورای اسلامی شهر تهران که پروژه سفر به اربعین و تهیه این کتاب را عهده دار بوده، گفت: «این پروژه تنها به چاپ این کتاب محدود نمیشود و در آینده داستاننویسانی که در این سفر بودند مطالب خود را در قالب کتابی منتشر خواهند کرد و همچنین قرار است با کمک خانم رخشان بنیاعتماد گزارشهای تصویری تهیه شده در قالب یک فیلم ساخته شود.»
وی ضمن تشکر از ناصر میرباقری، مدیرمسئول خانه فرهنگ و هنر «گویا» که انتشار این کتاب را به عهده داشته و ظرف دو روز آن را به انتشار رسانده است، درباره آداب اربعین خاطر نشان کرد: «آداب زیارت در روز اربعین در طول تاریخ وجود داشته. حتی من در حسینیه نجف آباد در دولتآباد عکس شهدایی را دیدم که در دورههای مختلف در سفر به کربلا کشته شده بودند.»
وی ادامه داد: «حالا هنرمندان با عکسهای خود این لحظات را از این آداب زیارتی جاودانه کردهاند و در این راستا اولا نگاه متفاوتی داشتهاند و دوم ثبت این نگاه متفاوت هنری است که در عکسهای آنها به کار گرفته شده است.»
مسجدجامعی توضیح داد: «این کتاب در 5 بخش که عبارتند از ورود به نجف، مسجد کوفه، مزار وادیالسلام، مزار سیدالشهدا و آستانه کربلا تنظیم و منتشر شده است.»
محمود دعایی آخرین سخنران این مراسم ضمن عرض خسته نباشید به اعضای این مجموعه و احمد مسجدجامعی با اشاره به سالهایی که در عراق زندگی کرده گفت: «افسوس میخورم که چرا در یازده سالی که پیش از انقلاب در عراق بودم، صحنههایی را که از زیارت اربعین تجربه کردم ثبت نکردم.»
وی افزود: «در آن زمان که مدرسه آقای بروجردی در نجف مهد پیروان امام(ره) بود، آقای حلیمی کاروانی را تشکیل داده بودند که هر سال اربعین این کاروان را از میان نخلستانها عبور داده و به کربلا هدایت میکردند. محوریت این کاروان نیز حاجآقا مصطفی، پسر بزرگ حضرت امام بودند.»
دعایی ادامه داد: «در این مسیر از مناطق عشایرنشین و روستاهای شیعهنشین مختلفی میگذشتیم که آداب بسیار جالبی در برخورد با زوار امام حسین(ع) داشتند. هر کسی به قدر توان به پذیرایی از زوار میپرداخت و علاوه بر این اعتقاد زیادی به کرد و غبار پای زوار داشتند آنچنانکه پای زوار را در تشت آب میشستند و آن آب را برای برکت پیدا کردن کشت زرعشان استفاده میکردند.»
وی گفت: «یک سال کاروان نزدیک کربلا شد و نیمساعت بیشتر به غروب وقت نبود. آقای حلیمی اصرار کرده بودند که دیگر وارد هیچ مضیفی نشویم. اما پیرزنی جلو آمد و عصای حاجآقا مصطفی را گرفت و از ایشان خواهش کرد دعوتش را بپذیرند. ایشان موافقت کردند و آقای حلیمی با عصبانیت از ایشان خواست که به دلیل ضیق وقت به سفر ادامه بدهند اما حاجآقا مصطفی گفت مهم به دست آوردن دل این مردم است، ولو اینکه یک روز دیرتر به کربلا برسیم.»
در پایان این مراسم نیز با حضور سخنرانان و هنرمندان، کتاب عکس اربعین رونمایی شد و حضار روی صحنه با عکسهای این کتاب عکس گرفتند.
انتهای پیام/