پشت درهای بروکسل
محمدرضا پارسای محمودی، گروه بینالملل- با قبضه قدرت از سوی رجب طیب اردوغان و یکهتازی حزب عدالت و توسعه در عرصههای مختلف، نگرانیهای طرف اروپایی در زمینه پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا بیشتر از همیشه و از اینرو، دورنمای پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تارتر شده است. کودتای نافرجام ترکیه در جولای سال گذشته میلادی و اقدامهای بعدی آنکارا و شخص رئیس جمهور در بغرنج شدن وضعیت و دور شدن هرچه بیشتر ترکیه از اروپا، نقش به سزایی داشته است. در این نوشتار کوتاه، به مهمترین دلایلی که باعث میشود کشورهای عضو اتحادیه اروپا همچنان دست رد به سینه ترکیه بزنند، پرداخته می شود. به طور کلی دلایل مخالفت اتحادیه اروپا یا دست کم شماری از کشورهای قدرتمند و پرنفوذ آن با پیوستن ترکیه به اتحادیه را میتوان به دو دسته نگرانیهای دیرپا و نوپا تقسیم کرد.
نگرانیهای دیرپا
الف) ترک هراسی تاریخی اروپاییها
ریشه هراس اروپاییها از ترکها به رویدادهای قرن یازده میلادی تا بیستم باز میگردد. شکست سپاهیان رومانوس دیوجانوس امپراتور روم شرقی از ترکان سلجوقی به رهبری آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد (سال 1071 میلادی) و به دنبال آن سقوط امپراتوری روم شرقی در سال 1453 در زمان سلطان محمد دوم (سلطان محمد فاتح)، تاثیر ماندگاری در حافظه تاریخی اروپاییها نسبت به ترکها به جای گذاشته است. آنها ترکیه امروزی را میراثدار سلجوقیان و عثمانیها میدانند.
سلطه تقریبا 500 ساله عثمانیها بر اروپای شرقی، دولتمردان و مردمان این کشورها را نسبت به پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا بسیار حساس کرده است. کشورهای تازه ملحق شده اروپای شرقی به اتحادیه اروپا به طور جدی مخالف ورود ترکیه به اتحادیه هستند. در شماری از دیگر کشورهای اروپایی مانند: آلمان، فرانسه، اتریش و لهستان هم صداهای مخالف بلندی شنیده میشود.
ب) تفاوتهای دینی و فرهنگی
چند سده سلطه عثمانیها بر بخشهای قابل توجهی از اروپای شرقی و پیش رفتن تا قلب قاره کهن و محاصره وین، برای اروپاییهای امروزی یادآور روزگار حاکمیت ترکهای مسلمان بر کشورها و مردمان عموما مسیحی این قاره است. تفاوتهای دینی، فرهنگی و زبانی ترکها با دیگر کشورهای اروپایی باعث شده است، عده زیادی از مردمان و دولتمردان این قاره، آنها را به مثابه «دیگری» و حتی «دشمن» تصور کنند. ایرانهراسی اروپایی ها و غربیها هم تقریبا چنین ریشههایی دارد. بیش از 1000 سال درگیری و زد و خورد امپراتوریهای هخامنشی، اشکانی و ساسانی با یونانیها و رومیها، باعث شده است آنها نسبت به قدرتگیری دوباره ایران در دوره کنونی حساس باشند. بدیهی است مورد پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا به هیچ روی با مورد پیوستن کشورهای بلغارستان و مجارستان به اتحادیه در سال 2007 شبیه نیست.
نگرانیهای نوپا
الف)هراس از یک فتح سفید!
وسعت و جمعیت قابل توجه ترکیه در مقایسه با بیشتر کشورهای اروپایی، تصویر پیوستن یک ترکیه مسلمان به اتحادیه را برای اروپاییها هراسانگیز کرده است! آنها از این میترسند ترکها کاری را که طی چند سده با جنگ نتوانستند انجام دهند در قرن بیست و یک و در دوره صلح و آرامش به پایان برسانند! نیروی کار پرشمار و ارزان قیمت ترکیه با اینکه میتواند حرکت چرخشهای صنایع اروپای غربی را تندتر کند اما از نظر بسیاری از اروپاییها، میزان بیکاری را در کشورهای مقصد، افزایش خواهد داد. ضمن اینکه عدهای از دولتهای اروپایی، نگران مسائل امنیتی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از این الحاق هستند و از این رو به شدت با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مخالفت میکنند.
ب) چالشی به نام اردوغان و حزب عدالت و توسعه!
اگرچه تلاش ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا به پیش از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2001 باز میگردد اما این روند با وجود گرایش اسلامی حزب حاکم، همچنان ادامه پیدا کرده است. به نظر میرسد تناقضی ذاتی در دیدگاهها و سیاستهای اردوغان و حزب حاکم وجود دارد. اردوغان و حزبش با ترکیبی از سیاستهای ملی گرایانه و اسلامی قاعدتا نباید به دنبال پیوستن به اتحادیه اروپا باشند زیرا تاکید بر ملیگرایی و اسلام، به طور اصولی در تضاد با خطمشی اتحادیه اروپا در حوزههای سیاسی، دینی و اجتماعی و فرهنگی قرار دارد.
اگر کمرنگ شدن دیدگاه های مرز محور را مهمترین پسداد و نتیجه تشکیل اتحادیه اروپا بدانیم، مواضع و اقدامهای اردوغان و حزب عدالت و توسعه با این امر تضادی بنیادین دارد. سیاستهای نوعثمانیگری آنها، تنشهای سیاسی و اجتماعی را در عرصه داخلی و خارجی بالا برده است. اکنون اقلیتهای قومی و مذهبی ترکیه مانند: کردها و علویها از عملکرد اردوغان و حزب عدالت و توسعه ناراضی هستند. لائیکهای ترکیه هم رویکردهای رئیس جمهور و حزبش را در تضاد با میراث آتاتورک میدانند. افزایش فشارهای داخلی بر اقلیتها، روزنامه نگاران، افراد و نهادهای مستقل، از چشم پایش گران اتحادیه به دور نمانده و دیدگاه مخالفان پیوستن ترکیه به اتحادیه را در کشورهای مختلف عضو اتحادیه، تقویت کرده است.
از سوی دیگر رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه خود به مانعی بزرگ بر سر راه پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تبدیل شده است. پیشینه عملکرد اردوغان نشان میدهد او چه در دوره نخست وزیری و چه در دوره ریاست جمهوری بر آن بوده است فرد اول و آخر کشور باشد. با افزایش دوره زمامداری اردوغان میزان تمایل او برای کنترل همه چیز بیشتر و به همان نسبت میزان شکاف اجتماعی و سیاسی در جامعه ترکیه افزایش یافته است.
اردوغان و طرفدارانش کوشیدهاند کودتای سال گذشته کشور را به فتح الله گولن و طرفدارانش نسبت بدهند اما این کودتا نشان دهنده آن است بخشهای قابل توجهی از مردم ترکیه از اقشار مختلف، با سیاستهای حزب حاکم مشکل دارند یا با آنها به شدت مخالفاند. نظامیان که به طور تاریخی و سنتی همواره از تاثیرگذارترین نیروهای درونی ترکیه بودهاند، بخشی از این مخالفان هستند. از فردای روز کودتا تسویه حساب اردوغان با مخالفان و کودتاگران شروع شد؛ روندی که تا الان هم ادامه پیدا کرده است. تاکنون دهها هزار تن به اتهام دست داشتن در کودتا و همکاری با جنبش گولن از کار بیکار یا روانه زندان شدهاند. این امر میزان نگرانیهای اتحادیه اروپا و نهادهای حقوق بشری را از وضعیت سیاسی- اجتماعی ترکیه افزایش داده است. در چنین شرایطی، موضوع پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا، محلی از اعراب ندارد.
انتهای پیام/