بررسی تلویزیون و برنامههایش در روزهای عید/ علی عسگری هم نتوانست شقالقمر کند!
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا از شهروند، بهعنوان مثال اگر حضور این رسانه در خانهها و میهمانیهای مردم در نوروز امسال را با حضور و تاثیرگذاریش در تعطیلات بیبار و برسال پیش مقایسه کنیم؛ طبیعی است که هر ناظر منصفی حکم به برتری تلویزیون علی عسگری در قیاس با تلویزیون سرافراز خواهد داد؛ اما نکته در این است که تقریبا مقایسه هر تلویزیونی در هر نقطه از خاک این دنیا با تلویزیون دوره سرافراز میتواند حکم به برتری آن تلویزیون بدهد و در این هیچ فضیلتی نیست، اما اگر بخواهیم حضور امسال را با دورههای طلایی چندسال پیش یا حتی دورههای متوسط قیاس کنیم، آن وقت است که نکات نگرانکننده رخ نشان میدهند. آن وقت است که روشن میشود بهرغم امیدهایی که بسته شده بود، علی عسگری هم نتوانسته شقالقمر کرده و به اصطلاح تکان چندانی در این رسانه خموده و افسرده ایجاد کند...
سریالها؛ خوب، بد، زشت!
بیگمان سریال دیوار به دیوار سامان مقدم بهترین سریال امسال بود. سامان مقدم که کارگردانی برایش در سینما و تلویزیون کاملا مجزا از هم هستند در دیوار به دیوار تلاش کرده تا نسخهای بهروز شده از سریال شمسالعماره را به مخاطب ارایه بدهد و این تلاش در بهترین شکل ممکن به ثمر نشسته بود. دیوار به دیوار با حضور بازیگرانی که هر کدام به تنهایی توانایی جذب و جلب مخاطبان فراوانی دارند داستان جذابش را در یک بستهبندی شیک و شکیل ارایه داده بود و این مهمترین ویژگی جدیدترین سریال سامان مقدم بود. نکته مهم در مورد دیوار به دیوار اما زمان پخش آن بود که در حکم نوعی ترمز، سرعت حرکتش را در برقراری ارتباط با مخاطبان گرفت. درواقع باید اشاره کرد به این نکته که دیوار به دیوار برای پخش در چهلوچند قسمت طراحی شده و به این دلیل انتظار اینکه درهمان قسمتهای اول یقه تماشاگر را بگیرد کمی بیش از حد خوشبینانه است. اصولا مجموعه تلویزیونی که بیش از٤٠ قسمت باشد، لااقل١٠ قسمت ابتدایی آن صرف شخصیتپردازی و پایهگذاری داستان میشود؛ ریتم کند داستان در سریالهای پرقسمت بهخصوص در قسمتهای اول به گونهای است که ممکن است مخاطب را خسته کند و اگر زمان پخش آن با تعطیلات نوروز مصادف باشد، اوضاع بدتر هم میشود و بیشترین لطمه را از این جریان دیوار به دیوار خورد.
علیالبدل اما در رسیدن به اهدافش ناموفق ماند. این سریال سیروس مقدم که قرار بود به دلیل سابقه پر و پیمان کارگردانش نقطه اتکای تلویزیون باشد، به دلیل شلوغی بیش از حد داستان و فضا و حضور پرتعداد بازیگران مطرح جلوی ارتباط مخاطبان نوروزی را که قاعدتا در این روزها تمرکز چندانی برای دنبال کردن کارهای پرکاراکتر ندارند و ترجیح میدهند فواصل میان دید و بازدیدها را صرف تماشای آثار ساده و جمع و جور و شیرین کنند، نتوانست به اهداف سازندگانش دست یابد. در علیالبدل به نظر میرسید سیروسمقدم به دنبال مکاشفهای جدید و متفاوت، سریال جدیدش را در فضایی جدید ساخته و در این راه بیش از گذشته خود را به محسن تنابنده سپرده است. حاصل این اعتماد فضایی دوگانه بود که نه تواناییهای مقدم را جلوهگر میکرد و نه اینکه میتوانست نمودی از استعداد نویسندگی و بازیگری تنابنده باشد...
و البته مرز خوشبختی را نیز داشتیم. سریالی به سیاق دیگر کارهای سهیلیزاده؛ سطحی و احساساتی. مرز خوشبختی علاوه بر داستان تک خطی و بیاوج و فرودش از انتخاب اشتباه بازیگران لطمه فراوان خورده بود. باورناپذیر بودن بازیگران در نقشهایشان، عدم وجود کمترین شخصیتپردازی و البته ایرادات بازیگری ایفاگران نقشها مرز خوشبختی را به سمتی سوق میداد که مثلا روی خوش آمدن تماشاگران از خوردنهای منزجرکننده امیرحسین آرمان یا صحنههایی که این کاراکتر مدام داشت خودش را میخاراند، حساب باز کند. تکلیف کاری با چنین رویکردی نیز باید از همان ابتدا روشن شده باشد. اینطور نیست؟!
بدترینها؛ ترکیبیهای ماهوارهای
شاید با فاصله زیاد تمشک طلایی نوروز امسال را میشود داد به برنامه آزارنده، کهنه، دمده، عقبمانده و البته تقلیدی زمانی برای خندیدن. برنامهای که با تقلید جزبه جز از ساختار مسابقه استیج کانال من و تو به استعدادیابی در زمینه استندآپ کمدی پرداخته بود؛ اما نکته دراین بود که نه در زمینه انتخاب شرکتکنندگان در رقابت و نه در انتخاب داوران رقابت کمترین توجهی به کمترین استعدادی به عمل نیامده بود. اگر از هر ناظر منصفی این سوال پرسیده شود که سی نام مطرح در زمینه کمدی تلویزیونی و حتی زمینه کمتر آزموده استندآپ کمدی را نام ببرد، قطعا و قطعا کمتر کسی است که دراین میان به شهره لرستانی، سیدمهرداد ضیایی، حسین رفیعی و نصرالله رادش اشاره کند. دراین بین وقتی برنامهای کارشناسانش را از بین گروهی انتخاب میکند که دوتایشان سابقه چندانی در زمینه طنز و کمدی تصویری ندارند و از دوره پرکاری دونفر دیگر نیز سالهاست که گذشته؛ آنوقت میتوان گفت که تکلیف آن برنامه حتی پیش از ساخت روشن شده است. تمهید سازندگان برای خلاصی از این روند محتومگذاشتن بارسنگین برنامه روی دوش ناتوان شرکتکنندگانی بود که در هر زمینهای بااستعداد قلمداد شوند، قطعا در زمینه استندآپ کمدی واجد حداقلها نیز نبودند. مجری هم با تقلید صرف از مجری آن مسابقه مشهور ماهوارهای میخ آخر را بر تابوت زمانی برای خندیدن زد تا آن شود که انتظارش میرفت...
فیلمهای سینمایی
اگرچه گفته میشود فیلمهای امسال تقریبا همگی جدید بودند اما باز هم تفاوتی دراین امر ایجاد نمیشود که در زمان تعطیلات نوروز فیلمهای سینمایی بهخصوص آثارخارجی ازجمله کمطرفدارترین برنامههای تلویزیون هستند. فیلم خارجی اگرچه در فن و تکنیک و هنر، گامهایی از برنامههای وطنی جلوتر قرار میگیرد، اما کیست که نداند تفاوت بزرگی میان سریال بینهای ایرانی و کسانی که فیلم میبینند، وجود دارد و طرفداران فیلمهای خارجی ترجیح میدهند که فیلمهای مدنظرشان را در زمان و مکانی که دلشان میخواهد به تماشا بنشینند، نه نسخههایی را که تا پیش ازنمایش معلوم نیست چند دقیقه یا چند ١٠ دقیقه از آن دستخوش سانسور شده است. فیلمهای ایرانی اما حکایت دیگری دارند و تلویزیون با نمایش شماری فیلم قابل قبول اوقات خوشی را برای تماشاگرانش رقم زد. فیلمهایی چون بادیگارد، روباه، امروز و... هرکدام در زمان نمایش خانوادهها را پای سینمای ایران نشاندند...
بهترینها؛ نسیم و دیگر هیچ!
اگر بخواهیم بهترینهای امسال را مرور کنیم، بیش و پیش از هر برنامه و برنامهسازی باید به یک شبکه کوچک و جمع و جور اشاره کرد. شبکه نسیم در این ایام در حضور رقبای قدر و قدیمیتری که به تناسب موقعیت و جایگاهشان امکانات مالی و تبلیغاتی بیشتری را نیز دراختیار برنامهسازانش قرار میدادند، فقط و فقط با تکیه بر جذب استعدادهای واقعی توانست در دوهفته تعطیلات گوی سبقت را از دیگر شبکههای سنگین و رنگین تلویزیون ربوده و به سهولت میتوان نام زننده گل طلایی تلویزیون در تعطیلات امسال را نسیم نامید. درواقع این شبکه با دو برنامه دورهمی و خندوانه که هیچکدام مختص روزهای نوروز نبودند و هر دو مدتها بود که پخششان آغاز شده بود، چنان تماشاگران تلویزیون را پای خود نشاند که آدم دلش برای برنامههایی که نمایششان با دورهمی و خندوانه همزمان شده بودند، میسوخت. گلهای طلایی نسیم البته فقط منحصر به این دو برنامه نبود. کودک شو با اجرای پژمان بازغی برنامه جذاب دیگری بود که به هدفی که در زمان ساخت برایش تعریف شده بود رسیده بود و اگر این هدف را سرگرمکنندگی خلاصه کنیم، دستاورد بهتری برای هیچ برنامه دیگری جز این هدف نمیتوان متصور شد...
دوستی که در روزهای تعطیلات توانسته بود بیشتر برنامههای تلویزیون را تماشا کند، درجمعی میگفت؛ در میان بیست و اندی کانال رسمی صداوسیما تنها شبکهای که توانسته در زمان پخش کارهای اصلی شبکه تماشاگران را از گیرندههای ماهوارهای دور کرده و پای برنامههای برنامهسازان وطنی بنشاند، همین شبکه نسیم است و دراین نکته نباید کمترین شکی داشت. اینجا فقط یک سوال ایجاد میشود و آن این است که مگر این شبکه کوچک چه میکند که دیگر کانالهای عریض و طویل تلویزیونمان حتی از رسیدن به نزدیکیهای آن نیز عاجزند؟ آیا وقتش نرسیده مدیران دیگر شبکهها به نسیم بهعنوان سرمشق و الگویی خاص نگاه کنند؟
بهترینها؛ خندوانه و دورهمی
دو برنامه کمدی شبکه نسیم که الان مدتهاست تماشاگران را پای این شبکه نشاندهاند، در نوروز امسال درجلب و جذب مخاطب موفقترین تلاشهای تلویزیون عریض و طویل جمهوری اسلامی بودند. در واقع دراین عرصه در روزهای تعطیلی یک رقابت تام و تمام را شاهد بودیم که سودش نیز به هر دو برنامه رسید و در ارتقای هر دو برنامه تاثیرگذار بود. رقابتی که تقریبا میتوان گفت پای بیشتر شاغلان حوزه طنز و کمدی تلویزیونی را در ایران به خود باز کرده بود. درحقیقت هم برنده اصلی این رقابت، تلویزیون بود که توانست مخاطبان بیشتری را جلب کند. تلویزیونی با این فرصتی که ایجاد شده بود، نشان داد که تاکنون فرصتسوزیهایی کرده و چگونه میشود با بازگذاشتن نسبی دست برنامهسازان امتحان پسدادهاش رسالت اصلی رسانه ملی را که پرکردن اوقات فراغت و دورکردن مردم از پای ماهوارههایی که هر حسنی هم که داشته باشند، دراین واقعیت که اهدافی نامشخص را دنبال میکنند، مشترکند- به شکلی قابل قبول دست یابد. به هرحال رقابت اصلی دراین میان بین دو برنامه خندوانه رامبد جوان و دورهمی مهران مدیری جریان داشت- که کسی در بهترینبودن سازندگان آنها شکی ندارد. رامبد جوان که دراین سالها ثابت کرده در هر گام ایدههای جذابی برای تغییر و بهترشدن برنامهاش دارد، دراین روزها با ایجاد یک رقابت جذاب بار دیگر تماشاگران و طرفدارانش را شگفتزده کرد. درحقیقت او که بعد از موفقیت مسابقه خنداننده برتر درسال گذشته با رقابت لب آهنگ شکست سختی خورده بود، امسال با رقابت جذاب و پرتحرک و با انرژی ادابازی فضایی پرشور و نشاط در برنامه حاکم کرده و از این نظر برگ برندهای دیگر در رقابت با رقیبانش و بهخصوص رقیب اصلیاش مهران مدیری رو کرد، اما مدیری اینبار رویکردی دیگر داشت. او که در سالهای اخیر نتوانسته چندان نظر مثبت دوستدارانش را جلب کند، خودش بهتر از همه میداند که اعتبار و احترام چیزی است که اندکاندک جمع میشود، اما میتواند به یکباره از دست برود. شاید به دلیل همین احساس خطر بود که مدیری با دورهمی وجوه دیگری از تواناییهایش را نشان داد. در واقع در دورهمی پس از مدتهای مدید شاهد یک مهران مدیری باانگیزه بودیم. انگیزهای که از تکتک حرکات و حتی خندههای مهران مدیری هم میشد آن را حس کرد. به همین دلیل هم شاید برنامهای که میتوانست بهعنوان برنامهای معمولی در کارنامه پرفرازونشیب مدیری لقب گیرد، ناگهان گل کرد و بدل شد به تکخال این کمدین بزرگ... فقط کاش دراین روزهای منتهی به انتخابات، مدیری کمی از کنایهها و طعنهها و انتقادات ریز و درشتش از دولت میکاست و همان رویهای را دنبال میکرد که دربرنامههای چهار- پنجسال پیش پی گرفته بود. شائبه میل به تاثیرگذاری در انتخابات پیشرو نکتهای بود که مدیری امسال بارها و بارها با آن
مواجه شد...
برنامههای تحویل سال
نخستین تلاشها برای جلب مخاطب همیشه از همان اولین ساعات تعطیلات رقم میخورد. در واقع درتمام این سالهای اخیر بیشتر شبکهها تمام تلاشها و تواناییها و داشتههایشان را به کار میبندند تا حداقل اگر نمیتوانند فاتح بیچون و چرای این شب باشند، بتوانند آبرو حفظ کرده و در رقابت با قدر قدرتهای این عرصه بازندهای سربلند باشند. به این دلیل تمام توانایی و کوشش مجریان و برنامهسازان را ساعاتی پیش ازسال تحویل میشد درجعبه جادو دید. دراین میان البته بعضیها بهتر از بقیه بودند و این هم چیزی است که ازهمان ابتدا میشد آن را حدس زد. در واقع ازهمان زمان که گفته شد احسان علیخانی مجری برنامه سال تحویل شبکه سه خواهد بود، میشد نام فرد برنده این رقابت را نیز در قامت او جست. این اتفاق هم درنهایت رخ داد و احسان علیخانی که برنامه سه ستاره را دوهفته پیش از پایان سال آغاز کرده بود، در راند نهایی در شب آخرسال نیز این روند را تکمیل و رقیبان خود را شکست داد. برنامه احسان پیش از تحویل سال ضیافت رنگ و نور و چشمنوازی بود. این برنامه اگرچه حداقل از نظر تعداد میهمانان پرنام و نشان نسبت به برنامه سالهای گذشته عقبتر قرار میگرفت، اما با کاربلدی احسان علیخانی و آیتمهای گوناگون و جذاب، صحنهآرایی و رنگپردازی درخشان و بازی با احساسات تماشاگر در لحظاتی خاص این کمبود کمرنگ شده و برنامه احسان علیخانی توانست در رقابت رودررو با قدرترین رقبایش سربلند از زمین مسابقه بیرون آمده و برنده اصلی شب سال تحویل لقب گیرد. تلاشهای شبکههای دیگر نیز در ارایه برنامهای جذاب دراین شب، در رقابت با این غول مناسبتی کمتر دیده شد، بهخصوص برنامه شبکه یک؛ که البته از زمانی که گفته شد علی ضیاء مجری این شبکه نیست و سکان دست مژده لواسانی و همکارش افتاده میشد، نام بازنده رقابت بین دو شبکه رقیب درتمام این سالهای اخیر را حدس زد. دیگر شبکهها هم هرکدام البته توانستند گلیم خود را از آب بیرون کشیده و دوستدارانشان را راضی نگه دارند. شبکه دو با برنامه در دکور محله گل و بلبل و شبکه چهار با حضور محمد صالحعلا هرکدام بخشی از ساعات مخاطبان تلویزیون را درساعات پایانی سال پر کرده بودند...
ماجرای همیشگی کلاه قرمزی
وقتی چند روز مانده به عید مجموعه کلاه قرمزی به دلیل اختلاف مالی حمید مدرسی تهیهکننده و مدیران شبکه به اندازه کافی خبرساز شد، چنین به نظر میآمد که جریان مثل تمام سالهای اخیر درنهایت ختم به خیر خواهد شد. بهخصوص که در برنامههای تهیهکننده و حمید جبلی نیز امید به ادامه راه برنامه دیده میشد، اما وقتی مدیر شبکه ٢ سازندگان کلاه قرمزی را به زیادهخواهی همیشگی متهم کرد، روشن شد حکایت امسال متفاوت است؛ و چنین نیز شد و درنهایت مجموعهای از برنامه سالهای گذشته آنتن را پر کردند. نکته اما این بود که مدیران حتی این زحمت را به خود نداده بودند تا نگاهی اندازند به کلاه قرمزی سالهای کمی دورتر؛ و نخستین چیزی که به دستشان رسیده بود، چیزی جز برنامه سال ٩٤ نبود که روی آنتن برده بودند. چنین شد که چند شبکه در روندی اعصاب خردکن دریک روز چندینبار بخشی از کلاه قرمزی ٩٤ را پخش، تکرار، بازتکرار و بازبازتکرار میکردند تا مشخص شود در استفاده از آرشیو هم نیاز به زحمت و سلیقه وجود دارد؛ که متاسفانه خیلیها در تلویزیون ایران از این خصایص بیبهرهاند...
انتهای پیام/