دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

افزایش ٥٣٣ درصدی تامین مالی از بازار سرمایه

یکی از مهم‌ترین اهداف سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، مردمی کردن اقتصاد و تامین منابع مالی لازم برای امکان پیشرفت است که به طور حتم با توسعه بازار سرمایه امکان‌پذیر می‌شود. وزارت اقتصاد به رغم شرایط سخت حاکم بر اقتصاد ایران و تحریم‌های ظالمانه‌ای که پشت سر گذاشت، توانست با مجموعه‌ای از اقدامات، امکان توسعه سرمایه و مردمی‌تر کردن اقتصاد را بیشتر کند.
کد خبر : 158326

به گزارش گروه اقتصادی آنا، وزارت امور اقتصادی و دارایی در بیست و یکمین روز از اجرای برنامه «١٠٠ روز ١٠٠ اقدام» خود که به معرفی ١٠٠ دستاورد وزارت اقتصاد در دولت یازدهم و وزارت علی طیب نیا می پردازد، با معرفی «افزایش ٥٣٣ درصدی تامین مالی از بازار سرمایه»، در گزارشی آورده است: اکنون تعداد سهامداران به بیش از ۱۴.۲۶ میلیون نفر تا پایان آذر ماه سال ۱۳۹۵ رسیده که از هدف‌گذاری برای سال جاری (۱۰ میلیون نفر)، فراتر رفت است . این میزان در ابتدای سال ۹۲ یعنی پیش از دولت یازدهم حدود ۶.۵ میلیون نفر بوده است.


بدیهی است رشد تعداد سهامداران در بازار سرمایه نه تنها نقش‌پذیری بیشتر مردم را در پی دارد، بلکه امکان فعالیت جوانان در حوزه تخصصی بازارهای مالی را نیز فراهم می‌کند و نوید دهنده حرمت اقتصاد بر مدار درستی است که از یک سو امکان تامین منابع را برای شرکت های مختلف در بازار سرمایه فراهم می کندو از سوی دیگر منابع بانک ها را به سوی بنگاه های کوچک و متوسط سوق خواهد داد.


اقدام وزارت اقتصاد برای تامین مالی از طریق بازار سرمایه در چارچوب بندهای زیر است که در سیاست های اقتصادمقاومتی تاکید شده ،‌دنبال و عملیاتی شده است.


تأمین شرایط و فعال‌سازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایه‌های انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیت‌های اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاری‌های جمعی و تأکید بر ارتقاء درآمد و نقش طبقات کم‌درآمد و متوسط.


در این زمینه فرزان سهرابی، تحلیلگر بازار سرمایه اظهار کرده است: اولین دولتی که تصمیم گرفت برای کاهش بدهیها سیستم نظام بانکداری را اصلاح کند، دولت یازدهم بود. دولت با روشهایی همچون تامین مالی از طریق بازار سرمایه، اوراق اجاره، اوراق مرابحه، اوراق صکوک، گواهی سپرده خاص، صندوق پروژه، صندوق سرمایه گذاری زمین و ساختمان در نظر دارد که بار بدهی‌های معوق را سبک‌تر کند و در عین حال به دستاورد مهم تعمیق تامین مالی از طریق بازار سرمایه برسد.


وی افزوده است: بدون شک اقتصاد امروز ایران در کنار تامین مالی از طریق بازار سرمایه، نیازمند حداقل‌هایی است که روش‌های تامین مالی از طریق بازار سرمایه را تسهیل می‌کند، اما ایجاد چنین زیرساخت‌هایی نیازمند گذر زمان و صرف وقت است. در این باره باید مدیران بانک مرکزی هم جدای از بیان کلیات، نسبت به تغییر پارامترهای تاثیرگذار اقدام کنند تا بازار سرمایه بتواند به جایگاه مناسب خود دست پیدا کند. یکی از این پارامترهای تاثیرگذار، نرخ بهره است که باید خاطرنشان کرد لازمه تامین مالی از طریق بازار سرمایه، نرخ بهره تک رقمی است. زمانی که سرمایه‌گذاران بهره مناسبی را از طریق سرمایه‌گذاری در بانک‌ها به دست می‌آورند، انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذار در بازار سرمایه احساس نمی‌شود.


سهرابی ادامه داد: بنابراین کاهش دامنه‌دار و مستمر نرخ بهره تا رسیدن به سطوح مورد نظر اجباری است. اما در دنیا شرکت‌ها منابع بلندمدت خود را از طریق بازار سرمایه و منابع کوتاه مدت‌شان را از طریق بازار پول(بانک) تامین می‌کنند، این چرخه در ایران کاملا بالعکس است. بنابراین برای تامین مالی بنگاه‌ها و شرکت‌های تولیدی و صنعتی از بازار سرمایه، نیاز به همراهی بازار پول و سرمایه در کنار یکدیگر اجتناب‌ناپذیر است.


او بیان کرده است: همچنین صندوق‌های سرمایه‌گذاری یکی از ابزارهای تامین مالی سرمایه‌های خرد به شمار می‌روند. اما باید دید که آیا ایجاد چنین ابزارهای تامین مالی توانسته در تامین مالی از طریق بازار سرمایه کمک کنند یا خیر؟ از سوی دیگر برخی ادعاهایی مبنی بر عدم تنوع ابزار تامین مالی در بازار سرمایه را مطرح می‌کنند، آیا طراحی و اجرای این ابزارها در تامین مالی مورد استفاده بوده است؟ برای مثال چند شرکت و به چه مبلغی توانسته از طریق انتشار اوراق مشارکت، صندوق‌های زمین و ساختمان، اوراق اجاره و اوراق مرابحه در این بازار تامین مالی کنیم؟


این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه داده است: واقعیت این است که بسیاری از شرکت‌ها شرایط تامین مالی از طریق ابزارهای طراحی شده را دارند، اما به دلیل عدم اطلاع از این فرصت‌ها و نحوه بکارگیری آنها فرصت‌سوزی می‌کنند، برای مثال در برخی بنگاه‌ها شاهد تعدیل نیروی انسانی هستیم. این در حالی است که انتشار اوراق بهادار بدهی به منظور تامین نقدینگی می‌تواند یکی از روش‌های تامین مالی برای این گونه شرکت‌ها باشد که این روش در همه جای دنیا مرسوم و در حال اجرا است.


وی گفت: اصلاح نظام بانکی بدون شک پیش شرط استفاده از ابزارهای طراحی شده در بازار سرمایه است. زیرا اصلاح نظام بانکی شرط تسریع آسیب‌شناسی و کشف نقاط ضعف اقتصاد است که موجب همراهی بازار پول و سرمایه می‌شود. مهمتر از همه در اقتصاد کنونی، ساماندهی بدهی‌های دولت و بازارپذیر کردن آنها موجب مشکلات گسترده‌ای در شبکه بانکی شده است. در این راستا از دو بُعد تنگنا و پایداری مالی در اقتصاد اثر منفی گذاشته است، به این دلیل تنگناهای مالی از مسیر کاهش منابع در دسترس بنگاه‌ها، موجب تشدید رکود شده است. بنابراین لازم است پیش از استفاده از ابزارهای طراحی شده در ساختار بازار سرمایه در ابتدا راه حل علمی و اقتصادی برای کاهش بدهی دولت طراحی شود تا با این کاهش، اعتماد به بازار سرمایه بازگردد. بنابراین اصلاح نظام بانکداری یکی از الزامات مورد نیاز برای احیای اقتصاد و ایجاد تعادل بین بازار پول و بازار سرمایه خواهد بود.


همچنین در این باره، شاپور محمدی، رئیس سازمان بورس گفته است: چه در سطوح سیاست‌گذاری و چه در سطوح مدیریت کلان و در سیاست‌های کلی نظام به این موضوع توصیه می‌شود که بتوانیم از بانک‌محوری به سمت محوریت یافتن بازار سرمایه حرکت کنیم. به این مسئله که محوریت داشتن بازار سرمایه بهتر است یا بازار پول در تئوری‌های ‌فاینانس پاسخ‌هایی داده شده است و یک جایزه نوبل هم برده است. یک پاسخ این است که هر کدام از این بازارها که تامین مالی را برای سرمایه‌گذاران ارزان‌تر انجام دهد به عنوان راه موقت انتخاب شود اما در بلند مدت این موضوع می‌تواند یک مسئله باشد که باید به پاسخ آن فکر کرد. یکی از اقدامات و به نظر من مهم‌ترین اقدامی که برای حرکت به سمت محوریت یافتن بازار سرمایه باید انجام داد فرهنگ‌سازی در باره بازار سرمایه است. مردم ما آگاهی کمی درباره‌ی بازار سرمایه دارند وبیشتر انهااز جزئیات آن مثلا در مورد سود نقدی و... اطلاع ندارند. ما آموزش‌های مستقیم زیادی به صورت برگزاری کلاس‌های آموزشی در سازمان بورس و سایر ارکان‌ بازار داشتیم ولی دامنه‌ی آموزش باید به آموزش‌های رسمی مثل آموزش عالی و آموزش و پرورش برسد. همچنین مهم تر از آموزش به شیوه‌ی کلاسیک، فرهنگسازی است که یک شیوه غیر مستقیم آموزش است. مخاطب عام آمادگی یادگیری از شیوه‌ی کلاسیک را ندارد و باید غیر مستقیم مسائل را به او آموخت ولی ما تا به حال چند فیلم یا سریال در موضوعات سهام و بازار سرمایه ساخته ایم.


پس یک مسئله فرهنگ‌سازی و آشنا کردن مردم با بازار سرمایه است که باید پیگیری شود. بحث دیگری که باید به آن پرداخته شود مدیریت ریسک‌های بازار سرمایه است. سرمایه‌گذار باید از بازدهی حداقل معقولی مطمئن باشد که برای تحقق این امر شفافیت و نقدشوندگی لازم است. اولا افراد باید مطمئن باشند که نرخ‌های بازار به صورت دستوری تعیین نمی‌شوند و ثانیا باید اطلاعاتی وجود داشته باشد که با استفاده از آن‌ها بتوان تا حدودی نرخ‌های بازده را پیش‌بینی کرد. برای یک سرمایه‌گذار این مهم‌ترین مسئله است که بداند قاعده‌ی حرکت در مورد این بازار چیست.


او افزوده است: این که هر بار با پیاده شدن یک سیاست جدید تمام چارچوب‌های بازار سرمایه تغییر پیدا کند، قابل قبول نیست. یکی از بحث‌هایی که در اقتصاد مقاومتی در مورد سیاست ها باید مورد توجه باشد این است که یک سیاست تا چه حد ثبات‌بخش است و یا تا چه اندازه روی ثبات بازار تاثیر منفی دارد. توجه به این مسئله برای هر بازاری لازم است اما ضرورت آن برای بازار سرمایه بیش‌تر است چرا که تحولات در بازار سرمایه به صورت لحظهای روی تابلوها نشان داده می‌شود. هیچ بازار دیگری این خصوصیت را ندارد. بنابراین ما در بازار سرمایه باید اطمینان‌بخش حرکت کنیم. این اطمینان‌بخشی منحصر به وظایف سازمان بورس نیست و دولت، مجلس، و هر نهادی که می‌تواند در این مسئله اثربخش باشد، باید به تحقق این هدف کمک کند. سومین نکته این است که بازارهای جانشین باید نظام داشته باشند. اگر بازار ارز و بازار سپرده‌گذاری بانکی نرخ‌های بسیار بالاتر از تورم به سرمایه‌گذاران پرداخت کنند طبیعتا ممکن است بازار سرمایه جذابیتاش را در رقابت با آن‌ها برای سرمایه‌گذار از دست بدهد.


وی گفته است: برای کسی که سرمایه‌گذاری می‌کند بخش بانکی جذاب‌تر است اما برای تولیدکننده قاعدتا بازار سهام باید جذاب‌تر باشد چرا که با هزینه‌ کم‌تری تامین مالی را انجام می‌دهد.


محمدی همچنین بیان کرده است: اوراق صکوک و اوراق مرابحه را منتشر کنند. این کار به نفع بخش خصوصی است. ولی مردم هم باید این اوراق را خریداری کنند. استفاده‌کننده از منابع و تأمین‌کننده‌ی منابع در مسئله‌ی تأمین مالی باید با هم
به نوعی تفاهم برسند. وقتی بازار پول با دادن نرخ‌های بالا این قاعده را به هم می‌زند در کوتاه مدت ممکن است سرمایه‌گذاران به سمت این بازار بروند اما در نهایت بازار پول نمی‌تواند این نرخ‌ها را تأمین کند و از این جهت ممکن است ریسک‌هایی متوجه جامعه شود. این مسئله‌ی مهمی برای بازار پول و بازار سرمایه است.


او ادامه داده است: نکته‌ی دیگری که باید به آن پرداخته شود این است که قیمت‌ها در بازار سهام باید منعکس‌کننده سودآوری شرکت عرضه‌کننده‌ی سهام باشد که این سودآوری به چند عامل بستگی دارد. یکی از آن‌ها توان مدیریتی شرکت‌هاست. ممکن است یک شرکت بهره‌وری بالایی نداشته باشد اما مدیریت بتواند منابع مالی، فیزیکی، نیروی انسانی و... را به گونه‌ای ترکیب کند که سود خوبی به دست بیاورد. حساسیت مدیران مجموعه به قیمت سهام شرکت هم مقوله‌ی مهمی است و ما باید بدانیم بازار تا چه حد قیمت سهام را متصل به مدیر می‌داند.


محمدی گفته است: ارتباط دوسویه بین مدیر و قیمت سهام شرکتش و مدیر با مردم باید حفظ شود. مردم با انتخاب سهام خوب به مدیر علامت می‌دهند و مدیر می‌تواند بفهمد کارآیی او روی قیمت سهام توسط مردم درک شده است. از طرفی مدیر می‌تواند از طریق قیمت سهام شرکتش متوجه نحوه‌ی عملکرد خود بشود. عامل موثر دیگر در باره سودآوری شرکت ‌ها سیاست‌گذاری‌های دولت و مجلس است. این مسئله مهم است که این ابرنهادها سیاست‌هایی اتخاذ کنند که به شرکت‌های بورسی کمک کند. به عنوان یک مثال ساده، شرکت‌های بورسی باید برای دریافت بدهی‌هایشان در بودجه‌ی سال ۹۶ در اولویت قرار بگیرند چرا که این شرکت‌ها متعلق به عموم مردم‌اند. ما در حال حاضر ۱۰ میلیون سهام‌دار در کشور داریم پس درصد بالایی از مردم در بازار سهام دخیل اند و اگر به دنبال مردمی سازی اقتصاد هستیم باید حل مشکلات این شرکت‌ها را در اولویت‌ سیاست‌گذاری‌ها قرار دهیم.


رئیس سازمان بورس تاکید کرده است: نکته‌ی پنجم این است که سازمان بورس باید تسهیلات و تسریعاتی را برای شرکت‌های تولیدی در دستور کار خود قرار دهد و بستر استفاده از ابزارهای مالی را برای این شرکت‌ها فراهم کند. لازم است سهام این شرکت‌ها تحت شرایطی به عنوان وثیقه استفاده شود که این مسئله نرخ تامین مالی را کاهش می‌دهد. همچنین بانک مرکزی و سازمان بورس باید برای این که نرخ‌های تامین مالی از حالت دستوری خارج شود تلاش کنند. نکته‌ی ششم در رابطه با بازار پول است.


وی ادامه داده است: نظام بانکی باید به تسهیلات‌گیرنده‌ها ثابت کند که قدرت بازپس‌گیری پولی که به آن‌ها داده شده است را دارد و این کار را انجام می‌دهد. اگر تسهیلات‌گیرنده‌ها تصور کنند که می‌توانند پولی را که از نظام بانکی دریافت می‌کنند بازنگردانند، کم‌تر به سراغ تامین مالی از بازار سرمایه می‌آیند. بنابراین ضابطه‌مندی نظام بانکی به عنوان یک رقیب برای بازار سرمایه در جذب سرمایه‌گذاران به سمت این بازار تاثیرگذار است. خوشبختانه تعداد کدهای سهامداری بدون احتساب سهام عدالت از ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار در سال ۹۱ به ۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار در سال رسیده است. اما این سهام داران باید وارد بازار سرمایه شوند و حضور فعالانه داشته باشند. توصیه‌ی ما این است که عده‌ای از این سهام داران به جای ورود مستقیم در سهام، به صندوق‌های سرمایه‌گذاری وارد شوند.


او بیان کرده است: میزان تامین مالی از طریق بازار سرمایه از ۱۵ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان در سال ۹۲ به ۱۰۳ هزار میلیارد تومان رسیده است ولی این میزان در بازار پول بیش‌تر است به این خاطر که تسهیلات بیشتری در نظام بانکی وجود دارد. اما باید به این نکته توجه کرد که چه تعداد از این تسهیلات زنده هستند و چه تعدادی تجدیدشده هستند، یعنی تامین مالی در بازار پول باید واقعی‌سازی شود. تامین مالی در بازار سرمایه به چند طریق انجام می‌شود. روش اول افزایش سرمایه‌ی شرکت‌ها از محل آورده‌ی سهام دارهاست که پول به شرکت وارد می‌کند و روشی بسیار عالی برای تامین مالی است. دومین روش، تامین مالی از طریق فروش محصولات به صورت سلف موازی و یا پیش‌فروش آن‌هاست که روشی کوتاه‌مدت اما مهم است. این نوع از تامین مالی خوشبختانه در بورس کالا و بورس انرژی انجام می شود. روش سوم، تامین مالی از طریق صندوق‌های پروژه است که با تامین مالی شرکتی متفاوت است. پول سرمایه‌گذاران در این صندوق‌ها به پروژه‌ها تزریق می‌شود. ما تا به حال چند صندوق زمین - ساختمان داشته ایم و در حال عملیاتی کردن صندوق پروژه مپنا هستیم.


وی گفته است: تامین مالی فقط به افزایش سرمایه شرکت‌ها اطلاق نمی‌شود، بلکه می‌تواند در بخش تاسیس شرکت‌ها باشد. مثلا پذیره‌نویسی شرکت‌ها در بازار سرمایه یک نوع تامین مالی است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب