زنان پیشگامان انقلاب؛ پیشرانان توسعه
انقلاب اسلامی ایران به اذعان برخی تحلیلگران در سالهای پایانی قرن بیستم یکی از بزرگترین و منحصر به فردترین انقلابها در سالهای پایانی قرن بیستم محسوب میشود که با بر هم زدن محاسبات و معادلات سیاسی رایج نقطه عطفی در تاریخ سیاسی معاصر ایران و جهان به شمار میرود. تاثیرات این انقلاب فراتر از چارچوبهای سیاسی که نظام سیاسی چند هزار ساله پادشاهی را زیر و رو کرد و منجر به پیدایی نخستین نظام سیاسی جمهوری اسلامی با ساز و کار مدرن در ایران گردید، بر حیات اجتماعی مردم ایران قابل درک است.
زنان به عنوان نیمی از جمعیت ایران، با وقوع انقلاب وارد گستره جدیدی از حیات اجتماعی شدند. مشارکت و نقشی که زنان در دوران انقلاب و ما قبل آن و سپس در دوران استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی و در اکثر تحولات سیاسی پس از آن داشته و دارند مورد اذعان همگان بوده و غیرقابل انکار است.
از همان ابتدای آغاز نهضت بیانات حکیمانه و داهیانه امام خمینی به عنوان رهبری انقلاب و مصلحی درد آشنا و فقیهی زمانشناس خیل عظیم زنان را با خود همراه کرد، از جمله «اسلام زن را مثل مرد در همه شوؤن همانطوری که مرد در همه شوؤن دخالت دارد دخالت میدهد» و «زنان باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کنند» (صحیفه نور ج ۵ ص ۱۵۳) و تاکید مکرر ایشان بر همدوش بودن زنان با مردان و یا بهتر از آنان در بسیاری از عرصهها (صحیفه نور ج ۱۸ ص ۲۶۳- ج ۹ ص ۲۳- ج ۱۲ ص ۷۲- ج ۱۰ ص ۲۳۴ وج ۲۱ ص ۱۷۲).
بعدها عملکرد ایشان در حمایت از حضور زنان در مجلس خبرگان قانون اساسی و قراردادن یک زن در ترکیب هیئت اعزامی جهت دیدار با گورباچف صراحتا پیامی برای آیندگان داشت که هرگز این پیام درک نشد. زنان با به دوش گرفتن نیمی از بار انقلاب در مقدمه قانون اساسی مورد خطاب واقع شده و به آنان وعده داده شد که «به دلیل ستم بیشتری که تاکنون از نظام طاغوتی متحمل شدهاند استیفای حقوق آنان بیشتر خواهد بود» و اینکه «از حالت شی بودن یا ابزار کار بودن در خدمت اشاعه مصرف زدگی و استثمار خارج شده و پیشاهنگ و همرزم مردان در میدانهای فعال حیات خواهند بود» و «در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهند بود».
نقشی که این گروه از زنان که خود را مخاطب گفتمانهای مدرنیزاسیون و سیاستهای از بالا به پایین پهلوی اول و دوم نمیدانستند در اصل انقلاب و به تبع آن در نظام ایفا کردند از دیدگاه مقام رهبری، «نقش ممتاز، موثر و بیجایگزین بود و اگر زنان نبودند بیشک این اجتماعات عظیم و این تظاهرات عظیم آن اثر را نمیبخشیدند و امام همان طور که نقش و قدر مردم را دانست، نقش زنان را فهمید و آن حصار محکمی که در مقابل نظراتی از مراکز مهمی هم ارائه میشد ایستاد، حصار رای امام و فکر امام و عزم امام بود.»
بنابراین، با تأسی از آموزههای قرآن کریم و سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) از یک سو و نیاز جامعه به مشارکت زنان در حوزههای مختلف، از ۳۶ سال قبل تاکنون، زنان در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی خوش درخشیدند و توانستند در این عرصهها نقش آفرین باشند.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام، دیدگاه سنتی خواستار شدت یافتن محدودیت زنان و عدم حضور ایشان در عرصههای مختلف و بازگرداندن زنان به اندرونی خانهها شدند، اما امام زن مسلمان را از زوایای پنهان تاریخ و حضور مبهم و کم رنگ آن در ناخودآگاه جامعه به صحنه خودآگاهی و فعالیت رساند و به حق هویت زن مسلمان را احیا و باز تعریف کرد. اصل مورد نظر ایشان در مورد حضور زن در صحنههای سیاسی و مبارزاتی و غیره ممانعت از شی وارگی زن است.
پس از ورود گسترده دین در عرصه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی کشور مساله زن و حقوق اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی وی و رابطه و نسبت آن با دین بیش از پیش مجال عرض اندام یافت و با توجه به عدم برخورداری آن از نمونه و سابقه تجربی لازم در تثبیت این هویت به عنوان پدیدهای نوظهور تا سالها اشتیاق و تعجیلی در بهرهمندی از نیمی از سرمایه انسانی کشور در مسیر توسعه نشان داده نشد و این روند در سالهای بعد هم تداوم یافت، شاهد مثال آنکه ده سال بعد از پیروزی انقلاب تازه پایههای نهاد متولی امور زنان و ملزومات آن در کشور گذاشته شد و بعد از پشت سر گذاشتن دو دوره پنج ساله برنامه اول و دوم توسعه مقدمات توجه به برنامه و بودجه حساس به جنسیت در کشور در برنامه سوم توسعه به بعد فراهم گردید. در آن سالها صرفا شاهد محدود و منحصر کردن زنان به فعالیتهای داوطلبانه و خیریهای که فی نفسه و در جای خود هم واجد ارزش و اهمیت است بودیم که با خوانش انقلاب اسلامی از زن فاصله زیادی دارد.
حال که انقلاب اسلامی در دهه چهارم خود به سر میبرد فرصت مغتنمی است تا با آسیبشناسی و بازخوانی وضعیت موجود زنان و خانواده پاسخی برای این سؤالها بیابیم که در آغاز سی و هفت سالگی انقلاب اسلامی زن ایرانی در کجا ایستاده است؟ درپشت سر و پیش روی خود چه دارد؟ و آیا میتوان ادعا کرد که آرمانهای انقلاب و منویات رهبری آن در حوزه زنان و خانواده محقق شده است؟
آیا میتوان ادعا کرد در گیر و دار دنیای جهانی شده و با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات و تحولات عدیدهای که عصر حاضر به خود دیده و تاثیرات آن بر ساختار جوامع و خانوادهها غیر قابل انکار است زن مسلمان ایرانی از باز کردن کلاف سردرگمی به نام هویت وامانده است یا رهرو همان راه سومی است که انقلاب به دور از ابتذال و تحجر فراروی او گشوده است؟ آیا امروزه درک درستی از مسایل و موقعیت زنان در جامعه ایرانی وجود دارد و نقش حساس و کلیدی نیمی از جمعیت کشور به عنوان عاملان توسعه مورد اذعان همگان بویژه نخبگان و تصمیم گیران کشور است؟
از سوی دیگربه تناسب دگرگونیهای سریع جوامع امروزی که بسیاری از مفاهیم، روابط و الگوهای سنتی و غیر صنعتی را حتی در کانون خانواده تغییر داده است آیا حقوق، مسئولیتها و وظایف اعضای خانواده و بالاخص نقش زنان در خانواده بازتعریف شده است؟
اینک متناسب با پاسخهای این سوالات و درس گرفتن از گذشته و با نگاهی به آینده و در تدوین برنامه ششم توسعه و نیز فراتر از آن تا زمان باقیمانده برای تحقق اهداف و آرمانهای سند چشم انداز بیست ساله نظام باید طرحی نو در انداخت و با لحاظ سهم متناسب با نقش زنان در بند بند آن سند راهبردهای لازم را اتخاذ کرد.
در سی و شش سالگی انقلاب اسلامی وقت آن فرا رسیده تا با جلب مشارکت همه آحاد جامعه در پیریزی و ساختن خانواده و جامعهای سالم و پرهیز از نگاه نمادین و تشریفاتی به مسایل زنان و خانواده و به دور از نگاه ساده انگارانه و سطحی و جامعنگری به نقشها و مسئولیتهای چندگانه زنان و نیز با پویایی لازم در فقه و سازگاری آن با واقعیتها و موضوعات امروزی زندگی عمومی و خصوصی زنان و بالاخره با عزمی ملی، از توان و ظرفیت زنان که پیشگام انقلاب بودند به عنوان پیشران توسعه بهرهمند شد.
*معاون رییس جمهوری در امور زنان و خانواده
انتهای پیام/