قتل شوهر با همدستی فرزندان
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از اعتماد، 31 مرداد ٩٢ ماموران پلیس جسد مردی میانسال که با ضربههای چاقو به قتل رسیده بود را در بیابانهای رمزآباد تهران پیدا کردند. با بررسی اوراق هویتی مقتول، کارآگاهان خانواده او را در تهران شناسایی و بازجویی از همسرش را آغاز کردند. تحقیقات ابتدایی نشان میداد که آنها زندگی پر اختلافی داشتند و صدای درگیریهایشان از سوی اهالی شنیده شده بود. زن ٤٠ ساله که در ابتدا مدعی مفقود شدن ناگهانی شوهرش شده بود، پس از مدتی به قتل با همدستی پسر ١٦ و دختر ٢٠ سالهاش اعتراف کرد و گفت: «همسرم مرد پرخاشگری بود و ما برای حرف زدن با او خیلی مشکل داشتیم. این اواخر هم به رفتارهایش مشکوک شده بودم. فکر میکردم با زنی دیگر ارتباط دارد. وقتی بچههایم گوشیاش را چک کردند، این تصور من ثابت شد. او با زنی دوست شده و با هم پیامک رد و بدل کرده بودند. شب حادثه، وقتی از بیرون به خانه آمد، سر غذا بهانهجویی کرد و با من درگیر شد. تهدید کرد طلاقم میدهد که ناگهان پسرم محسن، چاقویی برداشت و آن را به سمت پدرش گرفت. وقتی درگیر شدند، با چاقو چند ضربه به او زد که شوهرم بر اثر آن روی زمین افتاد. سپس خودم چاقو را برداشتم و از فرط عصبانیت، چند ضربه دیگر به او زدم که باعث مرگش شد. مدتی که گذشت، همراه محسن و دخترم، جسد را به بیابانهای رمزآباد بردیم و همانجا رها کردیم. »
با ثبت اعترافات متهمه و تایید آن از سوی محسن و دخترش، هر سه نفر روانه زندان شدند. چند ماه بعد، کیفرخواست پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. از آنجا که تا روز رسیدگی هیچ یک از اولیای دم شناسایی نشده بودند، رییس قوه قضاییه به عنوان ولی دم، درخواست قصاص متهم ردیف اول را کرد. متهمه اما در جلسه دادگاه، برخلاف اعترافاتش در بازجوییها، قتل را گردن پسرش محسن انداخت و گفت: «آن روز با شوهرم درگیر شدم اما ضربات چاقو را محسن زد و باعث قتل شد. من به خاطر دفاع از او خودم را قاتل معرفی کردم. » در ادامه محسن نیز در کمال تعجب حرفهای مادرش را تایید کرد و گفت: «از بدرفتاریهای پدرم خسته شده بودم. او با زنهای زیادی ارتباط داشت و همین موضوع آزارم میداد. روز حادثه اول پارچهای دور گردنش پیچیدم و بعد با چاقو ضرباتی به بدنش وارد کردم که باعث مرگش شد. مادر و خواهرم هیچ نقشی در این قتل نداشتند و آنها فقط کمک کردند تا جسد را به بیابان ببریم. بعد از ارتکاب قتل، به پلیس شکایت کردیم و مدعی مفقود شدن پدرمان شدیم اما ماموران متوجه نقشهمان شدند و دستگیرمان کردند. »
دختر ٢٠ ساله مقتول نیز که اکنون دانشجوی حقوق است خود را بیگناه دانست تا قضات برای صدور رای وارد شور شوند. آنها ادعای پسر ١٦ ساله مبنی بر ارتکاب قتل را نپذیرفتند و همسر مقتول را به جرم قتل عمد به قصاص، محسن را به ٥ سال حبس و پرداخت دیه و دختر ٢٠ ساله را به ٣ سال حبس محکوم کردند. این احکام با اعتراض متهمان در دیوان عالی کشور رد شد تا برای رسیدگی مجدد در اختیار شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی قرار گیرد. جلسه رسیدگی در این شعبه با یک تغییر مهم آغاز شد. دو برادر و دو خواهر مقتول پیدا شدند و خود را اولیای دم معرفی و درخواست قصاص کردند. متهمان نیز حرفهای پیشین خود را تکرار کردند. قضات دادگاه این جلسه را برای رفع برخی نواقص و ابهامات تجدید کردند. صبج دیروز، در حالی که قرار بود دومین جلسه رسیدگی برگزار شود، قضات دادگاه برای بررسی برخی از شرایط اولیای دم، جلسه را تجدید و به روزهای آینده موکول کردند.
انتهای پیام/