آیتالله شبیری زنجانی: فرصت خدمت به مردم تکرار نمیشود
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیتالله شبیری زنجانی، این مرجع شیعیان در جمع کارمندان شهرداری قزوین که در نشست عمومی دفتر ایشان حاضر شده بودند، گفت: باید در همه کارها حساب اینکه عالم دیگری هم وجود دارد را داشته باشیم.
وی توجه نکردن به «ارزش عمر» را یکی دیگر از مشکلات افراد جامعه دانستند و یادآور شد: اگر از ما بپرسند پنج سال از عمرتان را چند می فروشید؟ می گوییم این سوال بی معناست و کسی عمر ارزشمندش را به کسی نمیفروشد اما اگر به زندگیها توجه کنیم میبینیم که بسیاری از لحظات عمر ما که شاید بیشتر از پنج سال هم باشد فوت میشود و ما از آن استفاده ای نمیکنیم.
آیت الله شبیری زنجانی تاکید کرد: از این فرصتهای ناچیزی که گاهی بین چند کار مهم ایجاد می شود هم می توان برای خدمت به خلق خدا یا عبادت استفاده کرد. شما توجه داشته باشید که خدمت به مردم جزء عبادتهای درجه اول است. لذا از این فرصتی که برایتان ایجاد شده استفاده کنید.
وی با اشاره به روحیات آیتالله سید احمد زنجانی، یادآور شد: مرحوم والد ما تاکید داشتند که از این فرصتهایی که گاهی فوت میشود استفاده کنند. مثلا از درس که به منزل می آمدند ده دقیقه طول می کشید تا چایی آمده شود. در این فرصتهای اندک یک دور آیات قرآن را بر کفن خودشان نوشتند. روزی دو جزء قرآن به روح پدر و مادرشان هدیه می کردند و این دو جزء را در فرصتهای این چنینی میخواندند نه اینکه وقت مطالعه شان را به این کار اختصاص دهند.
وی افزود:حدیثی داریم که نسیم رحمتی برای همه افراد هست که باید آن را قدر دانست. ما از این فرصت استفاده نمی کنیم و این فرصت ها از دست می رود.
آیت الله شبیری زنجانی با اشاره به یکی از آثار شیخ بهایی گفت: کتاب اشعار شیخ بهایی را سعید نفیسی کار کرده است. در آنجا می گوید شخصی به دکان بقال رفت و گفت هزار گردو چند است؟ و او مثلا می گوید هزار درهم. مشتری میگوید قیمت صد گردو چند است؟ فروشنده می گوید صد درهم، تا به اینجا می رسد که قیمت یک گردو چند است و فروشنده میگوید هیچ، می گوید پس یک گردو به من بده. دوباره میپرسد هزار تا گردو چند است و تا به یکی میرسد و مغازه دار میگوید هیچی و دوباره این شخص می گوید یک گردو بده.شخص دوباره از بقال میخواهد که گردویی به او بدهد و او هم دوباره به او گردویی میدهد. شخص پس از گرفتن گردوی دوم مجددا درخواست گردو می کند تا اینکه فروشنده ناراحت میشود و علت این کار را می پرسد. شخص جواب می دهد یک عددگردو قیمتی ندارد. در آنجا شیخ بهایی شعری دارد که می گوید:«ای تو کودن تر ز بقال دکان بی بهاتر عمرت از ده گردکان»
وی پس از بیان این حکایت گفت: این دقایق عمر برگشت ندارد از این فرصتها برای خدمت به مردم استفاده کنیم.
انتهای پیام/