انسان نمیتواند به صورت تام منطقی باشد/ بحرانها در انسان یاس روانشناختی ایجاد میکند
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، در این نشست دکتر ضیاء موحد درباره مساله بیم و امید گفت: «هر جا که امید هست بیم هم هست.»
او به تاریخ یونان اشاره کرد و گفت: «بسیاری از سخنرانیها درباره امید و بیمهای انسانی هیچ پایه و اساسی از لحاظ منطقی ندارند و همین موضوع ایجاد هراس میکند و ممکن است ذهن دانشجویان را منحرف کرده و آنها را درست بار نیاورد.»
موحد افزود: «مغالطه در گذشته 13 وجه داشت و امروز 200 وجه دارد زیرا با پیچیده شدن استدلالها مغالطه هم زیاد شده است.»
این استاد فلسفه به مغالطات ارسطو اشاره کرد و گفت: «در این گونه مسائل شهود راه به جایی نمیبرد. سهروردی به این موضوع بسیار توجه کرده است، او در کتاب تلویحات خود از منطق حرف زده و خواسته منطق را ساده کند همچنین از مغالطات مفصلاً صحبت کرده و به کثرت به آن پرداخته است.»
او گفت: «این بیمها وجود دارد، اما در هستی انسان منطق تام وجود ندارد و علم بر این نظر است که هر نفر 70 گزاره را باور دارد. همین موضوع نشان میدهد که انسان نمیتواند به صورت تام منطقی باشد.»
موحد افزود: «ما امروز در نسل کامپیوتر هستیم هر مساله ای که به کامپیوتر داده میشود بعد از مدتی حل خواهد شد اما موضوع اطمینان به پاسخ کامپیوتر است. بنابراین برای اطمینان به جوابهای آن باید به استقرا متوسل شویم. امروز در همه امور در پیچیدگیها به جایی رسیدیم که مجبوریم متوسل به استقرا باشیم.»
امید قرن 18 و 19 دیگر وجود ندارد
در ادامه این مراسم دکتر رضا سلیمان حشمت ضمن قدردانی از دعوت به این نشست گفت: «بیمها و امیدها همیشه بوده و خواهد بود. در قرن 20 و صد سال پیش از این زمانی که جنگ جهانی اول به وقوع پیوست و کشتههای زیادی بر روی زمین ماند افراد دچار ناامیدی شدند، اما پیش از آن در قرن 18 و 19 با وجود یأس خوشبینی زیادی وجود داشت. امروز میبینیم که در قرن 21 یأس و ناامیدی در قلم بزرگان و فلاسفه بوده است این موضوع را باید با امیدی که در قرن 18 وجود داشت مقایسه کرد. در یونان باستان هم نهضتی که سقراط و افلاطون ایجاد کردند به نوعی برای نجات وضعی بود که یونان به آن دچار شده بود اما دیدیم که خیلی طول نکشید و یونان فروپاشید.»
او ادامه داد: «به لحاظ تاریخی همیشه این بیمها و امیدها بوده است. دیدیم که یک فرهنگ و تاریخ چگونه به سمت افول میرود. طرح موضوع بیم و امید به طور کلی برای هر فرد و اجتماع مساله مهمی است که توجه را به آینده جلب میکند. عرفا نیز در این مورد گفتهاند وضع مومن همیشه بین خوف و رجاست.»
سلیمان حشمت افزود: «نه خوف به تنهایی و نه رجا به تنهایی مناسب نیست. در وضع کنونی ما این مساله مهم است. ما نمیدانیم چگونه باید به آینده بنگریم؛ این وضع تاریخی و فعلی ماست که بشر و جهان امروز با آن درگیر است و مختص جغرافیای خاصی هم نیست. انسان دوست دارد خوشبین باشد و با خوشبختی زندگی کند اما اگر اسبابش مهیا نباشد خوشبین بودن حماقت است.»
او به بدبینی شوپنهاور اشاره کرد و گفت: «بدبینی یک حالت نفسانی و روانشناختی است. این بدبینی و خوشبینی و همچنین بیم و هراس تاریخی است و از طرفی به وضعیت پست مدرن امروز نیز مربوط است.»
سلیمان حشمت به نظریه مارکس اشاره کرد و گفت: «همانگونه که تاریخ نیز ثبت کرده قرن 18 و 19 پر از خوشبینی بود. انقلاب نیز در ذات خود خوشبینی دارد مانند نظریه مارکس. حتی این موضوع در میان رمانتیستها وجود داشت اما امروز دیگر این گونه نیست.»
او به آیات قرآن اشاره کرد و گفت: «در جایی از قرآن از خوف به عنوان امر محمود یاد شد اما در جایی دیگرش رفع خوف محمود دانسته شده. این موضوع تناقض نیست برای برخی افراد خوف خوب است و برای برخی دیگر که از این معنا گذشتهاند خوف جایگاهی ندارد. ما دو نوع خوف با عنوان عافیت و اجلال داریم. خوف عافیت این است که اگر مومنی تکلیفش را انجام داد خیالش آسوده باشد و از این موضوع خوشحال شود و خوف اجلال همان حقبینی است. ما در روزگاری زندگی میکنیم که هر دوی این مسائل و خوف و رجا گریبانگیر ماست.»
سلیمان حشمت افزود: «این یک مرحله تاریخی است که در آن قرار داریم هایدگر نیز درباره این موضوع میگوید "در این وضع نیستانگارانه، خود نیست انگاری طلیعهای است برای امید تازه" بنابراین بیم و امید هر دو به جاست.»
برای حل بحرانها باید آنها را پذیرفت
در ادامه این نشست دکتر محمد جواد صافیان، استاد فلسفه دانشگاه اصفهان ضمن قدردانی از برگزاری این نشست به صحبتهای سلیمان حشمت اشاره کرد و گفت: «نیچه میگوید "برهوت سربرآورده است وای به حال آنان که برهوت را انکار کنند." با این سخن نیچه عمق نیستانگاری و نهلیسم را که از لحاظ تاریخی آغاز شده بیشتر حس میکنیم.»
او ادامه داد: «زندگی اساساً با امید شروع میشود و همه انسانها و جوامع با امید زندگی میکنند؛ هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی. لزوما امید به عنوان مساله مطرح نیست اما زمانی که تبدیل به مساله میشود یعنی در آن تزلزل ایجاد شده است. در این صورت امید و ناامیدی مورد تفکر و تامل قرار میگیرد. وقتی بحران دامنگیر میشود بحث امید نیز از پی آن میآید.»
صافیان افزود: «شاهدیم که بحران در اشکال مختلف جهان و همچنین در منطقه ما وجود دارد. ما امروز دچار بحران مادی و معنوی هستیم. بحران مادی همان آب و خاک و هواست که بحرانهای بسیار جدی است و منطقه و کشور ما را تهدید میکند این مساله مهم کاملاً برای هر انسان ملموس است و جهان از آن بیمناک شده است.»
عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان گفت: «بحران معنوی هم که وجود دارد که بسیار هم عمیق است و تهدیدش کمتر از بحران مادی نیست در موضوع اخلاق و ارزشهای اخلاقی، سیاست، اندیشه و اندیشه دینی است. بنابراین از جهات مختلف وضع کنونی ما وضع بحرانی است و به نظر میرسد همه این مسائل ریشه اساسی دارند به این معنا که ما باید از خود بپرسیم چه نسبتی با این بحرانها داریم و در چه سطحی آنها را در مییابیم. بحران انسانها را از لحاظ عاطفی واحساسی تحت تاثیر قرار میدهد و در انسان یأس روانشناختی ایجاد میکند.»
او گفت: «آنچه مهم است چاره بحران است. درک عمیق و اعتراف به بحران میتواند چاره باشد امروز وضعیت ما به جایی رسیده است که بسیاری از افراد بحرانهایی را که با آنها مواجه هستیم را انکار میکنند.»
صافیان به گفتههای هایدگر و نیچه اشاره کرد و گفت: «هایدگر در تفسیر برهوت نیچه میگوید "برهوت یک نوع نابود کردن و ویرانسازی است. برهوت میتواند استعدادهای موجود را از بین ببرد." بحران حقیقی این است که استعداد و تولید آن از بین برود. هایدگر در این مورد نیز میگوید "خلاقیت که از بین برود یاد و خاطره را از انسان میگیرد." آنچه که ما را به ریشهها مرتبط میکند گذشته و خاطره است و ارتباط ما با سرچشمه و ریشهها قطع شده است که در وضعیت بحرانی امروز هستیم و شرایط بحرانیتر هم میشود یا به عبارت دیگر ما به انسانهای معلق در فضا تبدیل میشویم که نه تنها ریشهای در گذشته ندارند بلکه آیندهای هم نخواهند داشت.»
او در پایان افزود: «ما امروز در حالتی از بیهویتی و بحران قرار داریم در این مسائل تهدید جدی است امید این است که به عمق تهدیدها و بحرانها آگاهی پیدا کنیم و به گذشته و ریشههای خود برگردیم.»
انتهای پیام/