اگر فقط داستان بخوانید، نویسنده خوبی نمیشوید
به گزارش گروه فرهنگی آنا به نقل از روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، حمیدرضا شاهآبادی شامگاه پنجشنبه 27 آبانماه در پنجمین دوره آموزش داستاننویسی «آلجلال» که از سوی بنیاد شعر و ادبیات داستانی برای نویسندگان نوقلم و ادبجویان خراسان رضوی برگزار میشود، حاضر شد و به بررسی اینکه «چگونه داستان را از دل تاریخ بیرون بکشیم؟» پرداخت.
وی افزود: داستان خواندن، اولویت دوم یک نویسنده است و خواندن مطالب غیرداستانی، اولویت اول او. نویسنده باید جهانبینی خودش را شکل بدهد و تاریخ، بهترین منبع برای شکلگیری این جهانبینی است.
به گفته وی، داستان زمانی شکل میگیرد که واقعه غیرمعمولی رخ بدهد و زندگی، وقتی از شرایط معمول خارج شود، داستان شروع میشود؛ چون آدمها خود واقعیشان را در موقعیتهای غیرعادی نشان میدهند.
نویسنده رمان «دیلماج» اضافه کرد: تاریخ، بهترین منبع برای مطلع شدن از شرایط غیرمعمول است. اینکه مردم در دوران قحطی، بچههایشان را بخورند، اتفاقی تکاندهنده و غیرعادی است که میتواند به نویسنده حس داستاننویسی بدهد. ما به عنوان نویسنده نیاز داریم که جهانبینی داشته باشیم، آدمها را بشناسیم و روابط و کنشهای آنها را بدانیم. بر همین اساس، مطالعات غیرداستانی بر ما واجب میشود و مطالعات تاریخی از مهمترین این مطالعات است.
پای نویسندگان آثار تاریخی روی پوست موز است
نویسنده رمان «وقتی مژی گم شد» با بیان اینکه ظرفیتهایمان در مواجهه با تاریخ بسیار محدود است، گفت: ما موضعگیری متغیری نسبت به اشخاص و حوادث تاریخی داریم که گاهی متضاد باهم است. هیچ شخصیت تاریخی وجود ندارد که همه موافق آن باشند. این نوع موضعگیریها کار تاریخی را بسیار دشوار کرده است؛ به همین دلیل، پای نویسندههای آثار تاریخی روی پوست موز است و نویسندگان ترجیح میدهند سراغ این حوزه نروند؛ میگویند که به دردسر آن نمیارزد.
به باور شاهآبادی، ما به این دلیل قهرمان تاریخی نداریم که کاملطلب هستیم. معتقدیم که نباید هیچ ضعفی در کسی باشد؛ در حالی که کارخانه ضعفتراشی بسیار فعالی داریم. برای همین، افتخار تاریخی نداریم. وقتی از تاریخ حرف میزنیم از تحقیر قومی خودمان صحبت میکنیم. بین صفر و صد در نوسان هستیم و این باعث میشود که نگاه متعادلی به حوادث و اشخاص تاریخی نداشته باشیم.
نویسنده کتاب تحسینشده «لالایی برای دختر مرده» خاطرنشان کرد: تاریخ و داستان، شباهت زیادی باهم دارند. روایت داستانی مجموعهای از حوادث است که با روابط علی و معلولی و توالی زمانی براساس تخیل بیان میشود. تاریخ هم مجموعهای از حوادث است که با روابط علی و معلولی و توالی زمانی نوشته میشود، اما تخیل ندارد.
او ادامه داد: داستان، صرفا بیان یک واقعه تاریخی نیست؛ چیزهای زیادی به آن اضافه و کم شود که مهمترین آن، زاویه دید است. زاویه دید ما به یک موضوع باعث میشود که آن ماجرا داستان بشود یا نشود.
نویسنده رمان «کافه خیابان گوته» با بیان اینکه لذت ادبیات، «کشف» است و باید این لذت را به خواننده داد، گفت: وقتی کشفی در داستان شما نباشد و حجم زیادی از اطلاعات به خواننده بدهید، برایش جذابیتی ندارد. فکر نکنید هرچه اطلاعات بیشتری بدهید، موفقترید؛ در حالی که باید سهم خواننده را از کشف و تخیل در داستان حفظ کنید؛ چون خواننده، خالق دوم آثار شماست.
«تاریخ» را بد معرفی کردیم
این نویسنده با بیان اینکه تاریخ و مفهوم علم تاریخ در کشور ما، بد و کم شناسانده شده، گفت: بد شناسانده شدن آن باعث شده که علایق به تاریخ کم شود. تصور غلط ما درباره تاریخ به مدرسه و به تدریس بد و کتابهای بدی که وجود داشت و دارد، برمیگردد.
به باور او، کتابهای تاریخ مدارس، شامل انبوهی از اطلاعات خطی است که دانشآموزان ملزم به حفظ آن میشوند؛ نه لذتی از آن میبرند و نه چیزی از آن میفهمند که یادشان بماند. به همین دلیل میگویند که تاریخ، رشته فسیلهاست. حتی این معضل در دانشگاه هم وجود دارد و شاید بتوان گفت، نسل ما آخرین نسلی بود که استادهای خوب در این رشته را درک کرد.
به باور شاهآبادی، تاریخ علم شناخت اکنون بر پایه بررسی گذشته است. اینکه وضعیت در گذشته چگونه بوده تا بفهمیم امروز چگونه زندگی کنیم. بیتوجهی به تاریخ گذشته، باعث شکست امروز میشود. ملتی که تاریخ نخواند، شکستها را تجربه میکند؛ چون آن ملت حافظه تاریخی ندارد.
وی تاکید کرد: گذشته روی ما تاثیرگذار است و سرنوشت ما را تغییر میدهد. با تسلط بر گذشته میتوان از ضرر جلوگیری کرد؛ پس بر ما لازم و واجب است که به گذشته مسلط شویم و اجازه ندهیم که روی ما اثر بگذارد.
این نویسنده با تقسیم وقایع تاریخی، علم تاریخ و فلسفه تاریخ به سه مقوله جداگانه گفت: در این بین، فلسفه تاریخ بسیار اهمیت دارد. فلسفه تاریخ، تحلیل و جهانبینی افراد نسبت به وقایع تاریخی است. اگر بخواهیم حادثههای تاریخی و آدمهای تاریخی را تحلیل کنیم، نیاز به جهانبینی داریم. به باور من، رمان و فلسفه از جنس هم هستند؛ چون هر دو دارای جهانبینی است.
نویسنده کتاب «اعترافات غلامان» ادامه داد: شناخت فلسفه تاریخ برای کسانی که رئالنویس هستند، واجب است. رابطه تاریخ و ادبیات، رابطه جدیدی نیست و ادبیات کهن ما نشان میدهد که تاریخ و ادبیات به هم نزدیک شده و گاهی آمیخته شدهاند. «شاهنامه» مجموعهای از حوادث داستانی است که تاریخ اسطورهای و تاریخ سیاسی روزگار ساسانیان را نقل میکند. تاریخ بیهقی هم با اینکه کتابی تاریخی است، اما فضای داستانی با توصیفهای بسیار خوب دارد.
در حوزه تاریخ تا دلتان بخواهد کتابسازی داریم
دبیر علمی جشنواره کتاب برتر در سال 94 با طرح این پرسشها که تا چه حد در داستان تاریخی باید به تاریخ وفادار باشیم؟ آیا همه حوادث را باید در قالب داستان بیاوریم یا نه؟ اصلا تاریخ تا چه حد درست است؟ گفت: تاریخ خیلی کم قابل اعتماد است. تاریخ را کسانی که برنده شدهاند، آدمهای قدرتمند و آنهایی که از آن اتفاق فاصله گرفتهاند، نوشتهاند.
او با تاکید بر اینکه در تعامل با تاریخ باید جهانبینی داشته باشیم، خاطرنشان کرد: همیشه در تاریخ تزلزل و اطلاعات نادرست وجود دارد و به عنوان نویسنده باید بیان خودمان و جهانبینی خودمان را داشته باشیم. وقتی حوادث مختلف تاریخی را بخوانید، میتوانید آن را تحلیل کنید.
این دانشآموخته تاریخ گفت: در تاریخ، سئوالهای ناگفته و بدون جواب بسیاری هست. هر چند وقت یک بار یافتههای تاریخی میتواند دریافتها را تغییر بدهد. شکاکیت علمی باعث میشود که دریچههای جدیدی به سوی شما باز شود؛ اما متاسفانه در حوزه تاریخ تا دلتان بخواهد، کتابسازی داریم.
شاهآبادی با بیان اینکه هیچ محدودیتی برای دست بردن نویسنده در تاریخ وجود ندارد، خاطرنشان کرد: نویسنده همان ابتدای کار، قرار اول را با خواننده میگذارد. مثلا من در یکی از داستانهایم، ناصرالدین شاه را به دوره پهلوی آوردم.
وی با دستهبندی چند نوع داستان تاریخی توضیح داد: یک نوع، داستانهایی هستند که تغییری در تاریخ ایجاد نمیکنیم؛ مثلا روی کار آمدن ناپلئون بناپارت یا داستان قتل امیرکبیر که در آن، آدمهای داستان واقعی هستند. در این شیوه، نویسنده گزارشی از تاریخ میدهد که با شیوههای داستانگویی آمیخته و جذاب میشود. اگرچه خیلی در قالب داستان جا نمیافتد، میتوان به داستان، خرده گرفت؛ اما جواب نویسنده، متعهد بودن به وقایع تاریخی است.
نویسنده تحسین شده از سوی کتابخانه بینالمللی مونیخ ادامه داد: شیوه دیگر این است که واقعه تاریخی را حفظ میکنیم؛ ولی به «داستان بودن» داستان خودمان متعهد هستیم و آدمهایی را در حاشیه واقعه تاریخی قرار میدهیم یا افرادی را در حاشیه، کم و زیاد میکنیم؛ بدون اینکه به اصل واقعه لطمه بزنیم. این شیوه ما را به داستان نزدیکتر میکند.
شاهآبادی ادامه داد: اگر در اینجا حادثه تاریخی تغییر کند به حساب فن نویسندگی نمیگذاریم؛ بلکه به حساب اشتباه او میگذاریم. مگر اینکه نویسنده همان ابتدای کار با خواننده قرار را بر عدم پایبندی به وقایع تاریخی بگذارد.
وی خاطرنشان کرد: شیوه سومی هم هست به نام «فراداستان تاریخنگارانه» که داستان تاریخی، شکل تمثیلی پیدا میکند و تاریخ در آن، بهانه و زمینه است. نویسنده در این روش، حرفهای روزگار خودش را میگوید و هیچ تعهدی به تاریخ ندارد.
اطلاعات تاریخی خودتان را به رخ نکشید
او با بیان اینکه «فراداستان تاریخنگارانه» شکلی از داستان پستمدرن و محصول روزگار ماست، درباره این شیوه نگارشی توضیح داد: نگرش پستمدرن بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت و در کشور ما بد فهمیده شد. معمولا هر داستان سنگین و پیچیدهای را میگویند پستمدرن! در حالی که ادبیات پستمدرن در کشورهای غربی، عامهپسند است. شاهآبادی تاکید کرد: رمان «جزء از کل»، رمانی پستمدرن است که خواننده عام دارد. قاعده پستمدرنیسم، عدم قطعیت است. در فراداستان تاریخنگارانه، نویسنده از داستان عبور میکند و نحوه نوشتن خودش را بیان میکند و به ظاهر، تاریخی است؛ اما هیچ چیز در جایگاه تاریخی خودش نیست. مثلا نویسنده، دکتر مصدق را یک بقال یا چوپان میکند. در این شیوه، مکانها و زمانها را با حفظ اسامی تاریخی میتوان جابجا کرد. در این شیوه داستاننویسی، تاریخ شکل ابزاری دارد.
نویسنده کتاب «افسانه تیرانداز جوان» تاکید کرد: به رخ کشیدن اطلاعات، بدترین کار نویسنده در داستانهای تاریخی است؛ چرا که به خواننده القا میکند خیلی باسواد است! اگر داستان تاریخی خواندید و اسامی و موقعیتهای تاریخی خیلی به چشم شما خورد، داستانی متظاهرانه خواندهاید. اگر نویسنده بخواهد در داستانش تظاهر کند، شکست میخورد. در ادبیات باید متواضع بود و اگر نویسنده ادا در بیاورید، داستان خراب میشود.
به گفته او، زبان تاریخی، زبان مناسبی برای نوشتن داستان تاریخی نیست؛ چون زبان سنگین و غیرقابل فهم است. خوب نیست که از زبان دوره قاجار برای نوشتن داستان تاریخی آن دوره استفاده شود و بهتر اینکه فضاسازی شود.
به دستگاه احمق سازی اعتماد نکنید
این نویسنده در پاسخ به این پرسش که آیا نزدیک بودن به واقعه تاریخی باعث میشود که کار نویسنده راحتتر شود؟ با رد این فرضیه گفت: حجاب معاصر بودن اجازه نمیدهد که واقعه تاریخی را به درستی بفهمیم. برای نوشتن داستان تاریخی باید مطالعه تاریخی داشته باشیم. برای کسی که مطالعه تاریخی ندارد، شروع مطالعه دشوار است و دچار پراکندهخوانی و دلزدگی میشود. بزرگترین بخت این است که آدمهایی آشنا به تاریخ را در اطراف خودمان داشته باشیم.
او یکی از ویژگیهای یک اثر تاریخی خوب را داشتن منابع معتبر دانست و به ادبجویان توصیه کرد: از رجوع به اینترنت برای کسب اطلاعات تاریخی خودداری کنید؛ مگر برای جستجو در منبعیابی؛ چون غلطهای زیادی در این فضا وجود دارد.
شاهآبادی، اینترنت را دستگاه احمقسازی آدمها دانست و گفت: اینترنت در افراد توهم دانستن ایجاد میکند. اینترنت، دریایی به عمق نیم میلیمتر است؛ پس مراقب باشید که این دریا شما را گول نزند.
وی تاکید کرد: اگر نگاه داستانیاب داشته باشید تا کمر در داستان فرو میروید و تاریخ، مملو از طرحهای داستانی است.
شاهآبادی در پایان به ادبجویان توصیه کرد: به جای اینکه داستاننویسی را از کتابهای نظری یاد بگیرید با خواندن داستانهای خوب و حین نوشتن، داستاننویسی را یاد بگیرید. معمولاً حاصل کلاسهای داستاننویسی که فقط به مباحث تئوریک میپردازد، از شما منتقد میسازد؛ نه داستاننویس.
این نویسنده سخنانش را اینگونه به پایان برد: چون کار منتقد، نقد است و اظهار فضل دارند از داستان نوشتن میترسند و نوشتن را کنار میگذارند. اگر هم مباحث نظری را میخوانید، موقع نوشتن همه آنها را دور بریزید. ادبیات چیزی هست که همزمان میتوان گفت، چقدر مزخرف است و میتوان گفت، چقدر شاهکار! نه از برخورد اول ناامید شوید و نه از اظهار دوم، مغرور.
یادآور میشود، پنجمین دوره آموزش داستاننویسی «آلجلال» از صبح چهارشنبه 26 آبان در مشهد آغاز به کار کرده و تا ظهر امروز، جمعه 28 آبان در مرکز آموزش فنی و حرفهای این شهر ادامه خواهد داشت.
انتهای پیام/