مدیر جشنواره «آزیاتیک» رُم: ایرانیجماعت را با فروغ شناختم
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه شرق در حاشیه جشنواره با او گفتوگویی کرده است.
اغلب ایرانیان مقیم رم «آزیاتیک فیلم مدیا» و مدیر و سازماندهنده آن را میشناسند. اکنون هفدهمین دوره آنرا برگزار میکنید. ممکن است داستان جشنواره را از زبان خودتان بشنویم؟
متولد و مقیم رم هستم. سالها به کارگردانی تئاتر مشغول بودهام و دهها سناریو را در تئاترهای مهم ایتالیا، ازجمله «ایل پیکولو» (تئاتر اروپا) در میلان، تئاتر آرژانتین رم و بسیاری شهرهای دیگر به صحنه بردهام. اصولا ایدهام از تئاتر، اجرای سناریو در خارج از محلهای سنتی است و علاقه شدیدی به سناریوهایی از قبیل کالوینو، نامهنگاری بین شاعران؛ مارینا تسوتایا - ریلکه و پاسترناک و... دارم. کارگردانی سینمایی هم میکنم و اولین کارم، فیلم «رم، پاریس، بارسلون» بود. اخیرا فیلم «گانگور» را که در هند فیلمبرداری شد تهیه کردم که در فستیوال سینمایی رم روی پرده رفت. این فیلم تابهحال چندین جایزه بینالمللی را از آن خود کرده است. فیلمهای مستند زیادی هم در مناطق مختلف جهان بهخصوص در آسیا ساختهام. برخی از آنها نیز با همکاری نویسندگانی مانند مهاسوتادِوی، ماریو وارگاس لوزا در پرو و آمیتاو گوش تهیه شدهاند. سال گذشته کوشش کردم مستندی درباره اسلام در کشورهای لیبی، مصر و تونس تهیه کنم که فعلا نیمهکاره مانده است. سال ٢٠٠٠ فستیوال «آزیاتیک» را پایهگذاری کردم و مدیریتش را برعهده گرفتم. این فستیوال سینمایی سالانه به مدت یک هفته در رم برگزار میشود. در آن مجموعهای از فیلمهای سینمایی، مستند و کوتاه از کشورهای مختلف آسیایی به طور رایگان در معرض دید همگان قرار میگیرد. محل برگزاری آن چند سالن سینما و سالنهای همایشی است که یا به طور پراکنده در مرکز شهر قرار دارند یا در یک یا دو مجموعه با فضاهای مناسب این کارند. از سپتامبر امسال هفدهمین جشنواره در فضای تئاتر ایندیا در محله تستاچو برگزار شده. اینکه تئاتر میهماندار این برنامه میشود نشاندهنده چندمنظورهایبودن این جشنواره است.
از آخرین پروژهتان برای معرفی تاریخ سینمای ایران در موزه «ماکسی» شروع کنیم که برنامه جنبی نمایشگاه «تاریخ بدون تیتر ایران ١٩٦٠- ٢٠١٤» بود. از چه زمان ایران و سینمایش را دنبال میکنید؟
با سینمای ایران در سالهای ١٩٨٠ میلادی و آثار گروه هنرمندانی چون سهراب شهیدثالث، کیانوش عیاری، مجید مجیدی، کیارستمی و بنیاعتماد که هنرمندان چیرهدستی بودند، آشنا شدم تا رسیدم به اصغر فرهادی، ولی آنچه من را در آن سالها مجذوب خود کرد، فیلم و داستانهای نادری و بیضایی بود و البته نباید «خانه سیاه است» فروغ فرخزاد را هم از یاد برد. شاعرانگی فروغ برای من سرآغازی بس شگفتانگیز بود. در اشعارش برای اولینبار یک نوع آزاداندیشی و تکامل انسانیای را که در حافظ نیز میتوان یافت دیدم. فروغ برایم آغازی بود برای شناخت مردم یا بهقولی ایرانیجماعت؛ عشقی که تا به امروز ادامه دارد. برایم غیرممکن است شعر و سینمای معاصر ایران را که باعث شناختم از ایران شد، نادیده بگیرم. بالاخره در سال ٢٠٠٠، به مناسبت جشنواره فجر به ایران سفر کردم و در یک نگاه، عشقی بیحد به مردم و فرهنگ عظیم و اصیل آن در خود حس کردم.
در دورههای گذشته کارگردانان مختلفی را معرفی کردید که در ابتدای راهشان بودند، ولی بعدا در سطح جهان مشهور شدند؛ بهعنواننمونه میتوان اصغر فرهادی را نام برد. چگونه همیشه قبل از دیگران آنها را کشف کردید؟
به گمانم عشق من به فرهنگ ایران، هدایتکننده من در انتخاب و ارائه فیلمها در آزیاتیک بوده است. ناگفته نماند که دوستانم، هنرپیشهها، کارگردانان، منتقدان سینمایی، نویسندگان و هنرمندان مختلف با خلوصنیت و از صمیم قلب در سفرهایم من را در انتخاب و گزینش فیلمها و مستندها یاری کردهاند.
ایده برپایی جشنوارهای از فیلمهای آسیایی از کجا ناشی شد و به چه نیازی باید پاسخگو باشد؟
ایده جشنواره فیلمهای آسیایی حاصل سفرهایم بوده؛ با گذر از مرزها. در رم امکان دیدن فیلمهایی غیر از سینمای هالیوود یا ایتالیا وجود ندارد. نیاز عمیق درونیام برای بهاشتراکگذاشتن فرهنگهای دیگر و خروج از دید خودمرکزبینی اروپایی (استعمارگرانه) است.
در دورههای آخر بخشی را به معرفی کتابها اختصاص دادهاید و اگر اشتباه نکنم با ایران شروع کردید. این بخش از چه نیازی برآمده؟
روح آزیاتیکا همواره چندمنظوره بوده؛ این ایده که سینما چه داستانی و چه مستند، پلی است برای راهیابی به فرهنگ، ادب، ویژگیهای اجتماعی و سیاسیای که باید شناخت و با آن به گفتوگو نشست.
هر سال کشوری زیر ذرهبین قرار میگیرد. بر چه اساسی کشور مد نظر را انتخاب و کارهایش را ارائه میکنید؟
تمرکز بر یک کشور مشخص، براساس سینمای آن صورت میگیرد و با دعوت از میهمانهای بیشتر، برگزاری نمایشگاهها، بازخوانیها و کنفرانسهای گوناگون واقعیت میپذیرد. با انتخاب این فیلمها در نظر داریم دورنمایی از سینمای معاصر و همچنین فیلمهایی از گنجینه گذشته آنها که یا بهندرت یا هرگز در ایتالیا دیده نشدهاند، در اختیار بینندگان قرار دهیم.
با چه مسائلی در این کار دستوپنجه نرم و چگونه آنها را حل میکنید؟
مشکلات زیادی جلوی پایمان است که عمدتا از کمبود بودجه ناشی میشود. اغلب با طرز تفکر «عقبافتاده» و سیاستمداران «کوچکی» برخورد میکنیم که جلوتر از نوک بینیشان را نمیبینند. با وجود اینکه رم میخواهد یک پایتخت جهانشمول باشد، در این زمینه عقب است و کمبود فرهنگی و غالبا سدی در برگزاری این برنامهها دارد. ولی آزیاتیک به پشتوانه هوادارانش بر این مشکلات غالب میشود.
برگردیم به سینمای ایران. براساس تجربه ٢٠ سال اخیر، سینمای امروز ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ چه پیشرفتهایی داشته و چه دورنمایی دارد؟
به گمانم سینمای ایران در آستانه تحول نسلی است. در ایران دهها هنرمند جوان روی صحنه آمدهاند، جنبشی که گسترش یافته، نهتنها در زمینه فیلمهای داستانی بلکه در زمینه مستندسازی و بهخصوص مستندهایی است که از سوی زنها و با تأکید بر زنانگی ساخته میشود. زمینه فرهنگی ایران آنقدر مستعد و پرتضاد است که با وجود مشکلات عدیده و عوامل بازدارنده، در کشور ایتالیا و در تمام جهان جای خود را باز خواهد کرد.
به نظر شما «آزیاتیک فیلم مدیا» چه نقشی در معرفی صنعت سینمای آسیایی به مخاطبان ایتالیایی بازی کرده؟
آزیاتیک یک تکیهگاه ملی و بینالمللی برای این شیفتگی در بین فرهنگهاست که بدون حضورش همگی فقیرتر و نادانتر خواهیم بود. با عبور از مرزها و سدها حق دسترسی به رؤیاهای جدید میسر میشود.
آیا از وجود چنین جشنوارههایی در کشورهای دیگر اروپایی خبر دارید؟ بین شما همکاری وجود دارد؟
در اروپا جشنوارههای زیادی از این قبیل وجود دارند که از سوی نهادهای دولتی حمایت میشوند (برخلاف نهادهای ما که بسیار کم حمایت میکنند). یکی از اهدافی که در دستور کارمان قرار دادهایم، درست همین است که شبکهای ایجاد کنیم که همایشها، جشنوارهها و برنامههایی را در طول سال سازماندهی کند. مثلا از امسال آزیاتیک را به برلین خواهیم برد.
چه دورنمایی برای آزیاتیک فیلم مدیا میبینید؟
چه دورنمایی برای آزیاتیک میبینم؟! انشاءالله این تجربه به حیاتش ادامه دهد، افقها و دیدها را توسعه دهد، با علم به اینکه در دنیایی زندگی میکنیم که آینده در ما وارد میشود، برای تغییر در ما، خیلی پیش از آنکه اتفاق افتاده باشد.
چه صحبتی با ایرانیها دارید؟
چه پیامی برای ایرانیها؟! جواب این سؤال «فراتر از توانم» است. بهطور اجمالی میتوانم بگویم تمام احساساتم، افکارم، اعمالم، نگاهها و علایقم برای کشور شما مملو از شیفتگی و عشق به مردمی است که طی هزاران سال با تمام وجود با بازتولید در شعر، کلام و سینما برای ترسیم دنیایی دیگر مبارزه میکنند.
انتهای پیام/