خودکشی و انسجام اجتماعی
خودکشی چیست؟
خودکشی یک عمل به ظاهر ارادی است که در آن، موجود زنده به زندگی خود خاتمه میدهد. خودکشی فقط در بین انسانها وجود ندارد، بلکه علاوه بر انسان، خودکشی نزد سایر موجودات زنده مانند: نهنگها و دلفینها نیز دیده شده است، در بسیاری از موارد، این حیوانات به صورت دستهجمعی دست به خودکشی میزنند. معمولأ خودکشی در میان انسانها شکلی از رفتار است که بر حسب ملاک و معیارهای هنجاری و فرهنگی جامعه مورد قضاوت قرار میگیرد.
میتوان برای تعریف خودکشی گفت؛ خودکشی شامل همه حالات مرگی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از عمل مثبت یا منفی از قربانی کردن خود نشأت میگیرد که خود واقف به این نتیجه است. یک چنین حالتی را خودکشی تعریف میکنند، در حالی که حالت کوتاهی از مرگ واقعی است. در گذشته در برخی از کشورها و مناطقی که اعتقاد راسخی به مذهب کاتولیک داشتند، خودکشی یا اقدام به خودکشی فرد مشمول تنبیه و مجازات توسط کلیسا قرار میگرفت.
در کشورهای اسلامی، دین اسلام، خودکشی را یک عمل مخالف با خواست خدا و سرپیچی از دستورات او میدانند. ولی امروزه در بسیاری از کشورها خودکشی دیگر یک محرّم اجتماعی در نظر گرفته نمیشود و آن را یک اختلال رفتاری میدانند که در کشورهای معتقد به دین اسلام و کاتولیک میزان آن نسبت به دیگر کشورها با ادیان متفاوت، کمتر است.
خودکشی به معنای نابود کردن و از بین بردن و پایان دادن به حیات خود، پدیده ای است که سالیان دور و درازی است که از روابط سنتی و عشیره ای تا دنیای مدرن و پیچیدهی امروزی که ازدیاد شهرنشینی در آن مردم را کلافه کرده است، جامعه بشریت و انسانی با مسأله خودکشی درگیر بوده و مدام خودکشیها و اقدام به خودکشیها، قلب و روح خانوادهها و اجتماع را آزرده است.
زندگی شهری، انبوهی جمعیت، عدم تجانس افراد جامعه باهم، فردگرایی و منافع فردی، احساس غربت و تنهایی ناشی از آن، کاهش محبت خانوادگی و رها شدن فرد به سرنوشت خود، چشم و همچشمیها، پیدا شدن آرزوهای دور ودراز زندگی مادی، محرومیتهای گوناگون از جمله محرومیت در عشق، فقر مادی و دهها عامل دیگر آن چنان مشکلات و سختیها و ناراحتیهایی برای برای افراد فراهم آورده که فرد تنها راه نجات خود را در خودکشی خویش جستجو میکند.
انسجام اجتماعی
اکثریت جامعه شناسان اعتقاد راسخ محکم به این موضوع دارند که هنجار و ارزشهای اجتماعی، فرهنگی دینی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی و... در هر جامعه ای وجود دارند که مورد پذیرش و تثبیت اکثریت افراد آن جوامع قرار میگیرد و مردم آن جوامع با تابلو و راهنما قرار دادن آن هنجارها و ارزشها میتوانند به آرزوهای شکل گرفته مطابق با آن هنجارها و ارزشها به طور نسبی و جامعه پسند جامه عمل بپوشانند.
در واقع هنجارها و ارزشهای تثبیت شده در جامعه و ارتباط قوی و همبستگی محکم افراد جامعه با آنها و نیز رعایت آنها میتوانند موجب انسجام و یکپارچگی و نظم اجتماعی شود. به نوعی میتوان گفت که انسجام اجتماعی، یعنی اعتبار و اعتماد پیدا کردن افراد جامعه به هنجارها و ارزشهای آن جامعه که هر چقدر این همبستگی و علاقه عقلانی و ارتباط افراد جامعه با هنجارها و ارزشهای جامعه بیشتر و قویتر باشد، آن جامعه از انسجام اجتماعی بالایی برخوردار میشود و هرچقدر بالعکس باشد، یعنی افراد جامعه دلبستگی، همبستگی و ارتباط قوی با هنجارها و ارزشهای جامعه نداشته باشند، جامعه از نظر هنجاری دچار بیریشگی یا بیهنجاری و به قول امیل دورکیم، جامعه شناس مشهور فرانسوی، جامعه دچار آنومی میشود.
چگونگی تعامل خودکشی با انسجام اجتماعی در ایران
کشور عزیز ایران در بین دیگر کشورهای دنیا از نظر آمار خودکشی، رتبه 120 را داراست، طبق همین آمار روزانه حدود 11 نفر در ایران دست به خودکشی میزنند. هرچند با توجه به آمار اعلام شده، ایران رتبه پایینی در دنیا دارد، اما از آنجایی که طبق دین اسلام محافظت از جان و زندگی آدمیان خیلی اهمیت دارد و به گونه ای روایت شده که اگر آدمی جان یک انسان را نجات دهد، انگار که به کل جمعیت جهان زندگی بخشیده است. ولی از نظر جامعه شناسی خودکشی به مثابه شاخصی است که دیگر نابهنجاریها و انحرافات اجتماعی را نشان میدهد که میطلبد درباره علل و عوامل موجدهی آن و راه حلهای کاهش نرخ آن، مطالعات و بررسیهای علمی و دقیقی صورت گیرد.
دورکیم، جامعه شناس معروف دوره کلاسیک فرانسه، معتقد است که میزان و نرخ خودکشی ارتباط معنادار و وثیقی با همبستگی و انسجام اجتماعی دارد که به ادبیات روش تحقیق میتوان گفت، انسجام اجتماعی یکی از اصلیترین و اساسیترین متغیرهای مستقل و خودکشی متغیر وابسته است.
امیل دورکیم در کتاب خودکشی خود به چهار نوع خودکشی اشاره کرده است:
1- خودکشی خودخواهانه
2- خودکشی دیگرخواهانه
3- خودکشی آنومیک
4- خودکشی تقدیرگرایانه
این جامعه شناس معتقد است که هر کدام از انواع مختلف این خودکشیها به نوعی با انسجام و همبستگی اجتماعی ارتباط دارد. معمولاً در هر جامعهای ارزشها و هنجارها شامل اعتقادات، باورها، آداب و رسوم، سنن، شیوههای قومی، قوانین و مقررات و عرف هستند. وقتی که در جامعه ارزشها و هنجارها قوی باشند و برای افراد جامعه رعایت آنها اهمیت داشته باشد، جامعه از همبستگی و انسجام اجتماعی بالا و مطلوبی برخوردار خواهد بود. به نوعی میتوان گفت؛ افراد جامعه در اینجور جوامع آرامتر و بانشاطتر و عقلانیتر هستند. اما گاهی وضعیتی پیش میآید که برای برخی از افراد یا در مواقعی برای اکثریت افراد جامعه آن ارزشها و هنجارها بیاهمیت و غیرقابل قبول میشوند و در نتیجه به آنها عمل نمیشود.
در چنین شرایطی بنابه وضعیت جامعه انواع خودکشی ممکن است بروز دهد. حال با توجه این توضیح به تعاریف مفهومی انواع خودکشی میپردازیم.
الف ) خودکشی خودخواهانه: زمانی که ارزشها و هنجارهای اجتماعی مورد پذیرش و مقبول اکثریت جامعه هستند اما برخی افراد آنها را قبول نداشته باشند، از جامعه بریده و منزوی شده و احتمال دست زدن به خودکشی در اثر بیماری افسردگی و انزوای اجتماعی در آنان بالا میرود و در صورتی که این افراد خودکشی کنند، خودکشی آنان، از نوع خودکشی خودخواهانه خواهد بود.
ب ) خودکشی دیگرخواهانه: گاهی ارزشها و هنجارها در جامعه آنقدر قوی هستند و انسجام اجتماعی آنقدر بالاست که هر آسیبی به جامعه برای افراد غیر قابل تحمل است. در چنین شرایطی فردیت فرد در اجتماع حل میشود و هر چیزی که به اجتماع آسیب بزند، سبب میشود که فرد با فدا کردن خود مانعی بر سر راه عامل آسیب رساننده شود و با حذف فیزیکی خود دیگر شاهد شکست و ذلت جامعه نباشد. این جاست که خودکشی از نوع دیگرخواهانه رواج مییابد.
مانند خلبانان ژاپنی در جنگ جهانی دوم که خود را به ناوهای آمریکایی میزدند و یا مانند رزمندگان غیور ایرانی که در زمان جنگ و دفاع مقدس بر روی مینها میرفتند و یا پیکارجویانی که عملیات استشهادی انجام میدادند.
ج ) خودکشی آنومیک: زمانی که ارزشها و هنجارها ضعیف شده و اهمیت خود را نزد اکثریت افراد جامعه از دست میدهند، در این حالت جامعه دچار حالت بی هنجاری یا آنومیک شده و افراد دچار نوعی هرج و مرج اجتماعی شدهاند که دیگر چیزی وجود ندارد آنان را به دیگران وصل کند. در این میان برخی مستعد عمل تأسف بار خودکشی میشوند. این نوع خودکشی، آنومیک است که دورکیم تاکید بسیاری بر این نوع خودکشی دارد. معمولاً در جوامع در حال گذر که همبستگی اجتماعی در آنها به شدت ضعیف شده است، دچار وضعیت آنومیک یا بی هنجاری و بی ریشگی هنجاری میشوند و نه تنها در آن جوامع شاهد افزایش خودکشی هستیم بلکه شاهد افزایش انواع انحرافات و آسیبهای اجتماعی دیگر هم میشویم.
د ) خودکشی تقدیرگرایانه: وقتی که در جامعه ای ارزشها و هنجارها قوی و نوعاً ظالمانه هستند و همبستگی اجتماعی نیز بالاست. در این میان افرادی که هیچ راه فراری از چنبره این ارزشها و هنجارهای ظالمانه ندارند و خود را اسیر آنها میبینند، دست به خودکشی میزنند. مثال بارز این نوع خودکشی، سنت ساتی در هند است که زنان شوهرمرده باید به همراه جسد شوهرشان، خود را زنده در آتش بسوزانند وگرنه به عنوان زنی بی وفا و خیانتکار از خانواده و جامعه طرد میشوند.
در کشور عزیزمان ایران، در دهه شصت شمسی به دلیل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس (جنگ تحمیلی)، همبستگی و انسجام اجتماعی قوی بوده و ارزشها و هنجارهای اجتماعی که بیشتر از نوع سنتی و دینی بودند؛ بسیار پررنگ و بااهمیت بودند. آن ارزشهای دینی و سنتی به ویژه بر نسل جوانان کشور، اهمیت و تاثیرگذاری تربیتی گذشته را نداشته، در نتیجه فردگرایی و خودمحوری و خودمداری رشد یافته و جامعه به نوعی اتمیزه شده است که این موضوع یکی از علل مهم این وضعیت در حال گذر بودن جامعه ماست.
و از طرفی دیگر، جامعه ای که ارزشهای سنتیاش سست شده اما ارزشهای مدرن نیز نتوانستهاند، جایگزین آن شوند؛ در چنین وضعیتی خودکشی بر اثر گسست فرهنگی به شدت افزایش مییابد، البته باید توجه داشت که دیگر آن هنجارها و ارزشهای سنتی گذشته قابل احیا نیستند و تلاش برای احیای آنها، ما را به نوعی بنیادگرایی میرساند. در نتیجه باید تلاش کنیم که هرچه سریع تر و روشن تر با جایگزین کردن ارزشها و هنجارهای مدرن و واقعی که منطبق با فرهنگ اسلامی و ایرانی کشورمان باشد، خلأ ارزشها و هنجارهای سنتی را پر کنیم و با بازخوانی و تجدیدنظر و انعطاف عاقلانه و ترمیمی در بعضی از ارزشها و هنجارهای سنتی و دینی، آنها را با ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشری همساز کنیم و به تدریج آنها را در جامعه نهادینه کنیم تا انشاالله میزان آسیبهای اجتماعی و بویژه آسیبهای بزرگی چون خودکشی را در کشور کاهش دهیم.
*جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اندیمشک
انتهای پیام/