دانشجوی دکتری دانشگاه تهران در گفت‌و‌گو با آنا:

دانشجوی امروز آگاه‌تر است اما زیر فشار متنوع‌تری قرار دارد

دانشجوی امروز آگاه‌تر است اما زیر فشار متنوع‌تری قرار دارد
این دانشجوی دکتری دانشگاه تهران گفت دانشجوی امروز نه تنها به مسائل علمی، بلکه به عدالت رویه‌ای، حقوق دانشجویی و کیفیت حکمرانی حساس است؛ اما فشارهای اقتصادی و انفجار اطلاعات مسیر تمرکز را دشوار کرده است.

به گزارش خبرگزاری آنا، به مناسبت فرارسیدن روز دانشجو، روزی که در تقویم رسمی جامعه آکادمیک ایران نمادِ پرسشگری، مسئولیت‌پذیری و نقش محرک دانشجو در تحولات اجتماعی است، خبرنگار خبرگزاری آنا با بهنام امیدی سراجر، دانشجوی دکتری تخصصی (Ph.D) سم‌شناسی و داروشناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران و پژوهشگر برتر کشوری، گفت‌وگویی گسترده انجام داده است. در این مصاحبه، امیدی سراجر با نگاهی انتقادی، امیدوارانه و ریشه‌ای، به دغدغه‌های واقعی دانشجوی نسل جدید می‌پردازد: از خلأ میان آموزش و بازار کار تا کمبود زیرساخت‌های پژوهشی، از محدودیت‌های ساختاری اشتغال دانشجویی تا فرسودگی خدمات رفاهی، و از شکاف عمیق درک میان نسل استادان و دانشجویان تا ضرورت بازتعریف «کیفیت یادگیری» در عصری که دانش با سرعتی بی‌سابقه دگرگون می‌شود. این مصاحبه نه صرفاً بازتابی از نارضایتی‌هاست، بلکه فراخوانی است برای توجه جدی‌تر به دانشجو به‌مثابه همکار راهبردی در ساختن آینده‌ای پایدار—نه به‌مثابه صرفاً مخاطب شعارهای تشریفاتی.

روز دانشجو به آرزو شبیه شده نه واقعیت

روز دانشجو برای شما چه معنایی دارد و فکر می‌کنید چقدر این روز در عمل به دغدغه‌های واقعی دانشجویان نزدیک شده است؟

مطالبه‌گری امروز صرفاً اعتراض نیست؛ سؤال دقیق و درخواست شفافیت است

روز دانشجو برای من در وهله اول، یادآور مسئولیت دیرینه و تعهد بنیادین دانشجو نسبت به جامعه است. این روز، نه صرفاً یک مناسبت تقویمی برای بزرگداشت دانشجویان به عنوان قشری صرفاً بهره‌برنده از علم، بلکه تجلیل از نقش دانشجو به عنوان «محور پیشران تحول و پرسشگر اصلی» در هر جامعه‌ای است. این روز باید یادآور این باشد که دانشجو، مأمور به نقد سازنده، آموختن و پژوهش هدفمند و حرکت به سوی ساختن آینده‌ای بهتر است، چرا که جامعه دل به فردایی بهتر در سایه تلاش‌های دانشجویان بسته است. از منظر دغدغه‌ها به عقیده اینجانب چندین نکته حائز اهمیت وجود دارد که به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنم:

متأسفانه بخش بزرگی از انرژی دانشجویان امروز صرف دغدغه‌هایی مانند تأمین معیشت، تضمین مسیر شغلی پس از فارغ‌التحصیلی و کیفیت و کمیت پایین زیرساخت‌های پژوهشی می‌شود. تا زمانی که مسیر‌های شغلی شفاف و تضمین‌شده‌ای برای فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، به ویژه در بخش‌های تخصصی و پژوهشی تعریف نشود، روز دانشجو بیشتر به منزله یک آرزو و آرمان است تا یک واقعیت ملموس. از طرفی، تأکید بیش از حد بر اخذ مدرک به جای کسب مهارت و روحیه پژوهشگری، سبب شده است که شور و نشاط مطالعه هدفمند و پرسشگری کاهش یابد. روز دانشجو باید فرصتی باشد برای احیای این روحیه و تأکید بر اینکه ارزش اصلی دانشجو، نه در عنوان مدرکش، بلکه در توانایی او برای حل مسئله و تولید علم است. اگر بخواهیم این روز به واقعیت نزدیک‌تر شود و آن را لمس کند، باید دولت و نهاد‌های دانشگاهی، این دغدغه‌ها را در برنامه‌ریزی‌های کلان خود مد نظر قرار دهند و از دانشجو به عنوان شریک اصلی در توسعه و آینده‌سازان، نه صرفاً مخاطب شعارها، یاد کنند.

نقد کیفیت آموزش از نگاه دانشجوی دکتری دانشگاه علوم پزشکی تهران

مهم‌ترین مطالبه دانشجویان امروز چیست؟ (آموزشی، صنفی، فرهنگی، شغلی)

تا زمانی که دغدغه اصلی دانشجو تأمین معیشت و آینده شغلی باشد، روز دانشجو جشن نیست؛ هشدار است

این روزها، دغدغه اصلی بسیاری از دانشجویان، یافتن شغل مناسب پس از فارغ‌التحصیلی است. متأسفانه، نظام آموزشی ما هنوز نتوانسته است به طور کامل خود را با نیاز‌های بازار کار تطبیق دهد. یکی از دلایل اصلی این مشکل، «پذیرش بی‌رویه و بدون برنامه دانشجو» در بسیاری از رشته‌ها است. دانشگاه‌ها، بدون توجه به ظرفیت بازار کار و زیرساخت‌های لازم، اقدام به پذیرش دانشجو می‌کنند و در نتیجه، تعداد زیادی از فارغ‌التحصیلان، پس از اتمام تحصیلات، با مشکل بیکاری مواجه می‌شوند. بنابراین، اصلاح نظام پذیرش دانشجو، تقویت ارتباط دانشگاه با صنعت و ایجاد فرصت‌های کارآموزی و مهارتی، از جمله مهم‌ترین مطالبات دانشجویان در این حوزه است.

کیفیت آموزش، به‌روز بودن سرفصل‌ها، روش‌های تدریس و امکانات آموزشی، از جمله دغدغه‌های همیشگی دانشجویان بوده است. دانشجویان انتظار دارند که دانشگاه‌ها، محیطی پویا برای یادگیری و پژوهش باشند و اساتید، نه فقط انتقال‌دهنده دانش، بلکه راهنمای آنها باشند. نشاط و پویایی محیط دانشگاه، وجود انجمن‌های علمی و فرهنگی فعال، برگزاری رویداد‌های متنوع و جذاب (بالاخص به مناسبت روز دانشجو)، و فراهم بودن امکان ابراز عقیده و نظر، از جمله مطالبات مهم دانشجویان در حوزه فرهنگ است. دانشجویان نیاز دارند که در محیط دانشگاه، احساس هویت و تعلق داشته باشند و بتوانند استعداد‌ها و توانایی‌های خود را شکوفا کنند. مسائل رفاهی، تسهیلات مالی، تغذیه و مسکن، از جمله مطالبات صنفی دانشجویان است که نباید از آنها غافل شد. دانشجویان انتظار دارند که دانشگاه‌ها، امکانات رفاهی مناسبی را برای آنها فراهم کنند تا بتوانند با آسودگی خاطر به تحصیل و پژوهش بپردازند. کمبود امکانات و تجهیزات مناسب و به‌روز آزمایشگاهی و عدم تأمین اعتبارات پژوهشی کافی از مهم‌ترین مشکلاتی است که بسیاری از دانشجویان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

مهم‌ترین چالش در کیفیت آموزش دانشگاهی از نگاه شما چیست؟

افزایش مراکز دانشگاهی سریع‌تر از توسعه زیرساخت و هیئت علمی اتفاق افتاده؛ نتیجه‌اش تورم آموزشی است

به عقیده اینجانب، مهم‌ترین چالش در کیفیت آموزش دانشگاهی، فقدان توازن میان رشد کمی و کیفیت واقعی یادگیری است. در سال‌های اخیر، گسترش مراکز دانشگاهی و افزایش پذیرش دانشجو بسیار سریع‌تر از توسعه‌ زیرساخت‌ها و توان علمی اعضای هیئت علمی رخ داده است. نتیجه‌ی این روند، پیدایش نوعی تورم آموزشی بدون پشتوانه علمی بوده است؛ یعنی تعداد بالای واحد‌های دانشگاهی و رشته‌ها، اما با امکانات محدود، اساتید پرمشغله و آزمایشگاه‌های ناقص. از سوی دیگر، محتوای آموزشی در بسیاری از رشته‌ها هنوز ایستا و فاقد پیوند با نیاز‌های امروز جامعه و بازار کار است. در حالی که دنیای علم و فناوری با سرعتی چشمگیر در حال تغییر است، سرفصل‌های ما گاه بیش از یک دهه است که بدون بازنگری جدی باقی مانده‌اند. این وضعیت باعث می‌شود آموزشِ دانشگاهی، به جای آن‌که بستری برای پرورش فکر و مهارت‌های حل مسئله باشد، بیشتر به انتقال حافظه‌ای مطالب محدود شود. اما شاید ریشه‌ عمیق‌تر این مسئله را باید در کاهش سرمایه انسانی مؤثر در دانشگاه‌ها جست‌و‌جو کرد. بسیاری از اساتید و پژوهشگران توانمند، به دلیل فشار‌های اقتصادی، نبود فرصت رشد علمی، تبعیض‌ها و عدم بها دادن کافی به نیروی جوان و ایجاد شور و انگیزه در آنها، این قشر توانمند از دانشگاه فاصله گرفته‌اند یا انگیزه چندانی برای توسعه کیفیت آموزش ندارند. بدون حضور اساتید متعهد و خلاق، هیچ اصلاح ساختاری پایدار نخواهد بود. در مجموع، اگر بخواهم خلاصه کنم، کیفیت آموزش عالی زمانی ارتقا می‌یابد که سه مؤلفه «زیرساخت»، «محتوا» و «انگیزه انسانی» به صورت هم‌زمان و متوازن تقویت شوند؛ و تا وقتی پذیرش‌های بی‌برنامه ادامه یابد و آموزش صرفاً کمیّت‌محور باشد، ارتقای کیفیت به یک شعار تبدیل خواهد شد.

رابطه دانشگاه و صنعت هنوز به بلوغ نرسیده است

ارزیابی شما از ارتباط دانشگاه با صنعت و بازار کار چیست؟

صنعت، دانشگاه را شریک راهبردی نمی‌بیند؛ دانشگاه هم نقش خود را به مقاله‌محوری محدود کرده است

واقعیت این است که رابطه دانشگاه با صنعت و بازار کار در ایران، هنوز به مرحله‌ بلوغ نرسیده است. در بسیاری از موارد، این ارتباط بیشتر در حد شعار باقی مانده است تا در قالب ساختار‌های اجرایی مشخص. هنوز هم در ذهن بخشی از دانشگاه‌ها، مأموریت آموزش و پژوهش صرفاً جنبه‌ نظری و مقاله‌محور دارد، در حالی که در جهان امروز، آموزش عالی زمانی معنا پیدا می‌کند که بتواند به تولید ارزش و حل مسئله در جامعه و اقتصاد منجر شود. یکی از مشکلات اصلی، نبود سازوکار پایدار و نهادی برای ارتباط دانشگاه با صنعت و بازار کار است. همکاری‌ها اغلب به صورت موردی یا پروژه‌های کوتاه‌مدت تعریف می‌شوند؛ نه در قالب برنامه‌های بلندمدت، نظام‌مند و مبتنی بر نیازسنجی ملی. از سوی دیگر، صنعت نیز در بسیاری از مواقع، دانشگاه را شریک راهبردی خود نمی‌داند، بلکه به آن به عنوان یک نهاد مصرف‌کننده یا نیروی انسانی موقت نگاه می‌کند.

محدودیت اشتغال دانشجویان؛ مانعی برای ورود نسل جدید به بازار کار

از دانشگاه چه انتظاری برای آماده‌سازی شما جهت ورود به بازار کار دارید؟

دانشجو وقتی از تجربه عملی محروم می‌شود، پس از فارغ‌التحصیلی با یک خلأ جدی روبه‌روست

انتظار اصلی من از دانشگاه، این است که به من یاد بدهد چگونه دانسته‌ها را به عمل تبدیل کنم و برای ورود به دنیای حرفه‌ای آماده شوم. دانشگاه باید فضایی برای تجربه‌ واقعی کار تیمی، ایده‌پردازی و حل مسئله باشد. با این حال، اکنون یکی از بزرگ‌ترین موانعی که مستقیماً ورود موفق ما به بازار کار را تهدید می‌کند، محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های اعمال‌شده بر اشتغال دانشجویان، به‌ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی، است. این محدودیت‌ها که عمدتاً به بهانه‌ی «تعهد کامل به تحصیل و پژوهش» وضع شده‌اند، در عمل به یک مانع جدی تبدیل شده‌اند. یک دانشجو، به ویژه در مقاطع بالاتر، نیاز به کسب تجربه عملی، برقراری ارتباط با محیط کار و حتی تأمین بخشی از هزینه‌های زندگی از طریق کار مرتبط با رشته‌اش دارد. وقتی این فرصت از او سلب می‌شود، عملاً دانشگاه او را برای یک دوره چندساله در انزوا قرار داده و ورودش به بازار کار پس از فارغ‌التحصیلی را دشوارتر می‌کند. ما نباید مهارت‌آموزی را به بعد از فارغ‌التحصیلی موکول کنیم.

نقد خدمات خوابگاه، تغذیه، حمل‌ونقل و امکانات رفاهی

وضعیت خوابگاه‌ها، غذا، حمل‌ونقل و سایر خدمات رفاهی را چگونه می‌بینید؟

خوابگاه‌های فرسوده، غذاهای بی‌کیفیت و امکانات ورزشی محدود؛ دلیلی برای افت انگیزه علمی

مسئله خدمات رفاهی (خوابگاه، تغذیه، حمل‌ونقل) در اغلب دانشگاه‌های ما، متأسفانه به عنوان «زیرساخت‌های فراموش شده» باقی مانده است و تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی و تمرکز دانشجویان بر اهداف اصلی آموزشی دارد. بسیاری از سازه‌های خوابگاهی ما قدمت طولانی دارند و با استاندارد‌های امروزی از نظر ایمنی، بهداشت و امکانات اولیه فاصله زیادی دارند. این محیط فرسوده، به خودی خود فضایی نامناسب برای یک زندگی دانشجویی متمرکز فراهم می‌کند. غذا یکی از رایج‌ترین گلایه‌های دانشجویان است. این مسئله صرفاً مربوط به بودجه نیست، بلکه بیشتر به سیستم مدیریتی و نظارت بر پیمانکاران تغذیه برمی‌گردد. کیفیت نه چندان مطلوب غذاها، نه تنها بر سلامت جسمی، بلکه بر سلامت روانی و انگیزه دانشجویان تأثیر منفی می‌گذارد. در زمینه برنامه‌های ورزشی و فعالیت‌های فرهنگی-تفریحی، اغلب شاهد نبود برنامه مدون، مستمر و هدفمند هستیم. زیرساخت‌های ورزشی یا موجود نیستند و یا تجهیزات قدیمی دارند.

چه تغییری را فوری‌ترین نیاز رفاهی دانشگاه خود می‌دانید؟

اگر بخواهم بر اساس تجربه شخصی‌ام از وضعیت دانشگاه خودم صحبت کنم، فوری‌ترین نیاز رفاهی، نوسازی و بازسازی زیرساخت‌های فیزیکی خوابگاه‌ها است. این اولویت‌بندی بر این اساس شکل گرفته است که فرسودگی سازه‌ها، ریسک ایمنی و بهداشتی ایجاد کرده و محیط زندگی را برای تمرکز علمی نامناسب می‌سازد. البته، ما نباید درگیر مسائل رفاهی شویم و نیاز حیاتی پژوهش را فراموش کنیم. در کنار بهبود محیط فیزیکی، فوری‌ترین نیاز غیررفاهی، فراهم آوردن تسهیلات پژوهشی قابل توجه است. این امر شامل تأمین به موقع بودجه‌های پژوهشی، دسترسی به منابع و نرم‌افزار‌های تخصصی و کاهش بوروکراسی‌های دست‌ و پاگیر برای انجام پروژه‌هاست. دانشجوی توانمند، نیازمند محیط زندگی مناسب و ابزار کار کافی است.

کدام تصمیم یا سیاست دانشگاه در سال گذشته بیشترین اثر را بر زندگی دانشجویی شما گذاشته است؟

نسل قدیم تلاش فردی را کافی می‌دانست؛ نسل جدید با محدودیت‌های ساختاری و سرعت تغییرات می‌جنگد

تأثیرگذارترین سیاستی که در سال گذشته (البته فقط به سال گذشته محدود نمی‌شود) مستقیماً بر زندگی دانشجویی ما، به خصوص در مقاطع تحصیلات تکمیلی، اثر گذاشت، رویکرد سختگیرانه و گاهی متناقض در اعمال قوانین مربوط به فعالیت‌های خارج از دانشگاه بود. هم‌چنین در مواقعی شاهد بی‌ثباتی در تفسیر و اجرای قوانین بودیم. یک ترم یک رویه وجود داشت و ترم بعد، به گونه‌ای دیگر. این عدم ثبات، برنامه‌ریزی بلندمدت دانشجو برای پایان‌نامه یا پروژه‌های شخصی را مختل می‌کند. نکته کلیدی این است که این محدودیت‌ها صرفاً سیاست داخلی دانشگاه نیستند؛ بلکه ریشه در تصمیمات و بخشنامه‌های مراجع بالاتر دارند که این بخشنامه‌ها، انعطاف‌پذیری لازم برای ارتباط مؤثر دانشجو با صنعت را سلب کرده‌اند.

تحلیل انگیزه‌ها و مطالبه‌گری نسل جدید

دانشجوی امروز را از نظر انگیزه، آگاهی و مطالبه‌گری چگونه توصیف می‌کنید؟

انگیزه دانشجو تفاوت‌های معناداری پیدا کرده است. از یک سو، فشار‌های اقتصادی و اجتماعی باعث شده انگیزه «تأمین آینده» بسیار پررنگ باشد؛ یعنی دانشجویان بسیار متمرکز بر یافتن مسیر‌هایی برای کسب مهارت و شغل هستند. از سوی دیگر، نسل جدید به شدت به جستجوی معنا و تأثیرگذاری شخصی علاقه دارد. انگیزه صرفاً نمره گرفتن نیست، بلکه کسب توانمندی‌هایی است که آنها را قادر سازد تا نقشی در بهبود شرایط داشته باشند. دانشجوی امروز به لحاظ دسترسی به اطلاعات، بسیار آگاه‌تر از نسل‌های پیشین است. این آگاهی نه تنها شامل مسائل تخصصی رشته تحصیلی می‌شود، بلکه به شدت نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی و حقوق دانشجویی حساس است. با این حال، این آگاهی گاهی اوقات پراکنده است؛ حجم بالای اطلاعات در شبکه‌های اجتماعی، گاهی اوقات مانع از تمرکز بر تحلیل عمیق و یکپارچه‌سازی دانش می‌شود. مطالبه‌گری دانشجوی امروز دیگر صرفاً اعتراضات عمومی نیست؛ بلکه به سمت مطالبات سازنده و مستند سوق پیدا کرده است. آنها دیگر صرفاً خواهان «بهبود» نیستند، بلکه می‌پرسند «چگونه و چه زمانی؟» این مطالبه‌گری بیشتر بر شفافیت، رعایت عدالت رویه‌ای و اجرایی شدن وعده‌ها متمرکز است. با توجه به تجربیاتی که در مورد قوانین بی‌ثبات ذکر شد، این مطالبه‌گری بیشتر حول محور حقوق مدنی دانشجو در محیط دانشگاه شکل می‌گیرد.

آیا در دانشگاه‌ها فضای کافی برای گفت‌وگوی سازنده میان استاد و دانشجو وجود دارد؟

فضای گفت‌وگوی سازنده میان استاد و دانشجو در دانشگاه‌های ما، به هیچ عنوان یکپارچه نیست و به شدت به فضای فرهنگی و ساختار مدیریتی هر دانشگاه خاص بستگی دارد. در دانشگاه‌های متمرکز بر پژوهش و بین‌المللی این فضا عموماً بازتر است. در این محیط‌ها، ارتباط استاد و دانشجو بیشتر شبیه به یک رابطه همکارانه در یک تیم پژوهشی است. دانشجویان در این دانشگاه‌ها احساس راحتی بیشتری برای نقد سازنده و طرح دیدگاه‌های خارج از چارچوب درسی دارند، زیرا این رویکرد تشویق می‌شود. در دانشگاه‌های سنتی‌تر یا با ساختار مدیریتی متمرکز: متأسفانه، گفت‌و‌گو اغلب به جلسات رسمی و پاسخ‌گویی به سؤالات امتحانی محدود می‌شود. ترس از سلسله مراتب و نبود فرهنگ «پژوهش مشارکتی»، موجب می‌شود که استاد صرفاً به عنوان مرجع نهایی دانش و نمره‌دهنده تلقی شود، نه شریک فکری. ولی درکل در فرهنگ دانشگاهی ما، اغلب اوقات همچنان یک فاصله سلسله مراتبی ناخواسته بین استاد و دانشجو وجود دارد که موجب می‌شود دانشجو از طرح سؤالات چالشی یا نقد سازنده هراس داشته باشد. هم‌چنین مهارت گفت‌و‌گو و تعامل سازنده در بسیاری از دانشگاه به شیوه‌ای صحیح آموزش دیده نمی‌شود.

تحلیل سوءتفاهم میان نسل علمی قدیم و جدید

بزرگ‌ترین سوءتفاهم میان نسل استادان و نسل دانشجویان چیست؟

بزرگ‌ترین سوءتفاهم، نه در هدف نهایی، بلکه در درک متفاوت از «موانع موفقیت» و «تعریف کار شایسته» ریشه دارد که ناشی از شکاف عمیق نسلی در مواجهه با تغییرات ساختاری است. موفقیت در گذشته اغلب بر پایه تلاش خطی، استقامت فردی و سرمایه‌گذاری بلندمدت تعریف می‌شد. اساتید ممکن است تصور کنند که دانشجویان امروز به اندازه کافی صبور نیستند یا به دنبال راه‌حل‌های سریع هستند، در حالی که نسل دانشجویان صرفاً به شرایط جدید اقتصادی و فناوری واکنش نشان می‌دهد. نسل دانشجویان با بحران‌های اقتصادی مداوم، افزایش سرسام‌آور هزینه‌ها و سرعت تغییرات فناوری روبروست. برای آنها، تلاشی که در گذشته جواب می‌داد، دیگر کارایی ندارد (البته نه این معنا که تلاش هیچگونه فایده‌ای ندارد، بلکه مضمون و مفهوم تلاش با گذشته فرق کرده است). آنها احساس می‌کنند که نسل قبل، که در بستر اجتماعی و اقتصادی باثبات‌تری رشد کرده، تلاش را با محدودیت‌های ساختاری اشتباه می‌گیرد و صرفاً به توصیه‌های فردی اکتفا می‌کند. بزرگ‌ترین سوءتفاهم این است که هر دو طرف فکر می‌کنند طرف مقابل، ارزش‌های اساسی مانند سخت‌کوشی و اهمیت علم را درک نمی‌کند، در حالی که مشکل اصلی در تفاوت موجود در بستر و چارچوب‌های اقتصادی-اجتماعی است که تعریف این ارزش‌ها را برای هر نسل تغییر داده است.

ارزیابی شما از کیفیت یادگیری در نسل جدید دانشجویان چیست؟

از یک سو، دانشجویان امروز به دریایی از اطلاعات دسترسی دارند که نسل‌های قبل از آن محروم بودند. این امکان، پتانسیل یادگیری خودآموز و عمیق را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر، حجم زیاد اطلاعات و امکان سوءگیری می‌توانند مشکل‌ساز شوند. دانشجو ممکن است به جای تحلیل عمیق، به دنبال تأیید پیش‌فرض‌های خود باشد و مهارت‌های تفکر انتقادی‌اش تضعیف شود. نسل جدید، بیشتر به سمت یادگیری تعاملی، تصویری و مبتنی بر تجربه گرایش دارد. روش‌های سنتی تدریس (سخنرانی‌های طولانی و حفظ مطالب) ممکن است برای آنها خسته‌کننده و ناکارآمد باشد. این بدان معنا نیست که دانشجویان نسل جدید کم‌تر یاد می‌گیرند، بلکه متفاوت یاد می‌گیرند. سیستم آموزشی باید خود را با این تغییرات تطبیق دهد. کیفیت یادگیری در نسل جدید، به طور بالقوه بالاتر است، اما بالفعل نیازمند تحول در روش‌های تدریس، ارزیابی و زیرساخت‌های آموزشی است. دانشگاه‌ها باید به دانشجویان کمک کنند تا مهارت‌های یادگیری مادام‌العمر را کسب کنند، به این معنی که بتوانند به طور مستقل دانش خود را به‌روز نگه دارند و با تغییرات سریع دنیای امروز سازگار شوند.

مهم‌ترین چالش آموزشی امروز دانشگاه‌ها را چه می‌دانید؟ (منابع، بودجه، محتوا، انگیزه)

مهم‌ترین چالش آموزشی امروز دانشگاه‌ها، عدم انطباق محتوای آموزشی با نیاز‌های واقعی جامعه و بازار کار است. در حالی که کمبود منابع و بودجه و انگیزه نیز مشکلاتی جدی هستند، اما این «محتوا» است که تعیین می‌کند آیا دانشگاه‌ها می‌توانند نقشی موثر در توسعه کشور ایفا کنند یا خیر. بسیاری از برنامه‌های درسی دانشگاهی، قدیمی، تکراری و غیرمرتبط با نیاز‌های روز هستند. این امر باعث می‌شود که فارغ‌التحصیلان، مهارت‌ها و دانش لازم برای ورود به بازار کار را نداشته باشند. به‌روزرسانی محتوا، نیازمند تغییر در رویکرد آموزشی است. باید از روش‌های سنتی سخنرانی‌محور به سمت آموزش‌های پروژه‌محور، مسئله‌محور و مبتنی بر کار تیمی حرکت کنیم. کمبود منابع و بودجه، امکان به‌روزرسانی تجهیزات آزمایشگاهی، دسترسی به منابع علمی و جذب اساتید مجرب را محدود می‌کند. با این حال، حتی با وجود منابع کافی، اگر محتوا مناسب نباشد، سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها اتلاف منابع خواهد بود. کاهش انگیزه در بین دانشجویان و اساتید، نتیجه یک سیستم آموزشی ناکارآمد است. وقتی دانشجویان احساس می‌کنند که آنچه در دانشگاه یاد می‌گیرند، هیچ ارتباطی با زندگی واقعی آنها ندارد، انگیزه خود را از دست می‌دهند. برای حل چالش‌های آموزشی دانشگاه‌ها، باید یک رویکرد جامع را در پیش بگیریم. به‌روزرسانی محتوا، تامین منابع، افزایش انگیزه و بهبود مدیریت همگی ضروری هستند.

بررسی چالش‌های اصلاح برنامه‌های درسی

برای به‌روزرسانی برنامه‌های درسی چه موانعی وجود دارد؟

برنامه‌های درسی گاه بیش از یک دهه بدون بازنگری مانده‌اند

به‌روزرسانی برنامه‌های درسی در دانشگاه‌ها با موانع متعددی رو‌به‌رو است، از جمله اینکه فرآیند تصویب و تغییر برنامه‌های درسی در دانشگاه‌ها بسیار طولانی و پیچیده است. این بوروکراسی، سرعت عمل و نوآوری را کاهش می‌دهد. هم‌چنین برخی از اعضای هیئت علمی به دلایل مختلف در برابر تغییر برنامه‌های درسی مقاومت می‌کنند. از منظر فیدبک، دانشگاه‌ها معمولاً سازوکار مناسبی برای دریافت بازخورد از دانشجویان، فارغ‌التحصیلان و صنعت در مورد محتوای برنامه‌های درسی ندارند. از همه مهم‌تر، به‌روزرسانی برنامه‌های درسی نیازمند کار تیمی و همکاری بین اعضای هیئت علمی از رشته‌های مختلف است. متأسفانه، در بسیاری از دانشگاه‌ها، فرهنگ کار تیمی به اندازه کافی توسعه نیافته است. از بعد مالی نیز به‌روزرسانی برنامه‌های درسی نیازمند سرمایه‌گذاری در آموزش اساتید، خرید تجهیزات جدید و تولید محتوای آموزشی جدید است. کمبود منابع مالی، این فرآیند را با مشکل مواجه می‌کند. هم‌چنین، اعضای هیئت علمی معمولاً زمان کافی برای به‌روزرسانی برنامه‌های درسی ندارند. آنها باید بین تدریس، پژوهش و سایر وظایف دانشگاهی تعادل برقرار کنند که البته این امر نیازمند دخالت و همکاری‌های بین سازمانی و فراسازمانی است. برای غلبه بر این موانع، دانشگاه‌ها باید یک چارجوب اصلاح‌گرایانه را دنبال کنند. این چارجوب باید شامل تغییر ساختارها، ترویج فرهنگ نوآوری، تامین منابع مالی و ارائه آموزش‌های لازم به اساتید باشد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا