راز جاودانگی اخلاق در قلب دین فاش شد
به گزارش خبرنگار آنا، حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در همایش«شاهرود شهر معلمان دین و اخلاق» با اشاره به عنوانی که مقام معظم رهبری برای شهری برگزیدهاند، اظهار کرد: این عنوان نه شعار که واقعیتی است که با تحقیق و پژوهش، مصادیق آن در عالمان این خطه آشکار میشود. بحث نسبت دین و اخلاق از مهمترین مباحث فلسفه دین بوده؛ فیلسوفان مسیحی و مسلمان قرنهاست در این باب سخن گفتهاند؛ آیا اخلاق منشأ دین است یا دین منشأ اخلاق؟ آیا میتوان در دین گزارهای غیراخلاقی یافت؟
وی با اشاره به کتاب «ترس و لرز» کییرکگور عنوان کرد: وی معتقد بوده دین ممکن است دستوری غیراخلاقی دهد، مانند دستور خداوند به ابراهیم برای ذبح فرزندش؛ اما قرآن این ماجرا را آزمونی برای تعالی ابراهیم از نبوت به امامت میداند نه امر واقعی ذبح؛ امری کاملاً اخلاقی که کییرکگور فرق میان امر امتحانی و امر تنزیلی را ندانسته است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: افعال ذاتاً یا حسناند یا قبیح؛ عدالت ذاتاً حسن است و خدا آن را حسن نکرده؛ بلکه حکیم، فعل اخلاقی انجام میدهد. عقل کشف میکند خدای حکیم کار غیراخلاقی نمیکند. حسن و قبح ذاتی بوده؛ اما معرفت به آن از عقل و شرع میآید. همه انسانها از هر دین و مکتبی، عدالت را خوب و ظلم را بد میدانند. هیچ مفهومی به اندازه عدالت تئوریپردازی نشده؛ از ارسطو و افلاطون در غرب تا فیلسوفان معاصر مانند کارل پوپر، جان رالز، یورگن هابرماس و ماکس وبر؛ در جهان اسلام نیز از متفکران شیعه و سنی، فیلسوفان، متکلمان، عارفان و علمای اخلاق، همه در باب عدالت سخن گفتهاند. از ارسطو و افلاطون بگیرید تا پوپر، رالز، هابرماس و وبر؛ در جهان اسلام نیز از متفکران شیعه و سنی، فیلسوفان، متکلمان، عارفان و علمای اخلاق، همه در باب عدالت تئوریپردازی کردهاند.
خسروپناه اضافه کرد: در فقه، قاعده عدالت مطرح است؛ در اخلاق، عدالت محوری بوده در حکمت، عدالت یعنی اعتدال و جلوگیری از افراط و تفریط؛ در عرفان، از ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی تا ابنعربی، نجمالدین رازی، فرغانی، علامه طباطبایی، آیتالله علی قاضی و شاگردانش، همه از عدالت سخن گفتهاند؛ اما عقل به تنهایی برای کشف مصادیق عدل و ظلم کافی نیست؛ از اینرو وحی و شریعت لازم است. دین بر سه مفهوم کلیدی تأکید دارد؛ عدالت، صداقت و محبت. این سه هم عقل عملی حکم میکند و هم شریعت بیان میفرماید.
وی مطرح کرد: ظهور محبت در رابطه با مردم است؛ مسئولی که مردم برای دیدارش هفت خوان رستم را طی کنند، اهل محبت نیست، پس اهل صداقت و عدالت هم نیست. اما مسئولی که در دل مردم و کنار مردم بوده نه برای رأی جمع کردن، بلکه شاکلهاش اینگونه است، نشانه عدالت و صداقت و محبت دارد. عالمان این دیار نیز چنین بودند؛ کارشان گرهگشایی از مردم بود، چون پیوندشان با خدا بود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: ابوالحسن خرقانی از گناه زشت، قول بد و فعل بد خود خجالت میکشد و طلب فیض از عالم پاک میکند تا خیال باطل محو شود؛ زیرا بدبختیها از خیال باطل است. بایزید بسطامی نیز پس از 30 سال ذکر خدا، دریافت که حتی ذکر میتواند حجاب شود؛ ذکر کثیر نه به عدد، که به حضور بیغفلت است. ابوالحسن خرقانی میگوید: ذکر کثیر نه به عدد است، لکن به حضور بیغفلت است. بایزید بسطامی میگوید: 30 سال خدای را یاد کردم؛ زیرا خاموش شدم، نگرش در حجاب من ذکر من بود.
خسروپناه گفت: آثار آیتالله شیخ علی عابدی شاهرودی، عارف گوشهنشین، تا آیتالله محمود حسینی شاهرودی، آیتالله سید محمود شاهرودی و آیتالله حسن مرتضوی پیوند فقه و اخلاق را نشان میدهد؛ ادعای جدایی فقه از اخلاق کذب محض بوده؛ قاعده لاضرر و لاحرج در فقه، دقیقاً مبتنی بر اخلاق است. آیتالله محمود حسینی شاهرودی، آیتالله سید محمود شاهرودی و آیتالله حسن مرتضوی، هر سه در آثارشان پیوند فقه و اخلاق را نشان دادهاند.
وی ادامه داد: این عالمان، مکتبی حکمی پدید آوردهاند که دین، اخلاق، حکمت و فقه را به هم پیوند زده است. این مکتب را باید به نسل جوان و نوجوان شناساند. اگر جوانان ابوالحسن خرقانی، بایزید بسطامی، آیتالله شیخ علی عابدی شاهرودی، آیتالله محمود حسینی شاهرودی، آیتالله سید محمود شاهرودی و آیتالله حسن مرتضوی را بشناسند، هویت ایرانی اسلامیشان حفظ میشود. اگر از دست برود، کوتاهی از امثال ماست.
انتهای پیام/


