راهبرد سهگانه تهران برای عبور از اسنپبک؛ خنثیسازی، دورزدن و بهرهبرداری از شکاف قدرتهای جهانی
خبرگزاری آنا ـ حسین بوذری؛ تحولات اخیر در نظام بینالملل بهخصوص بازفعالسازی تحریمهای غرب و سازمان ملل متحد علیه ایران اسلامی که پس از حصول برجام لغو شده بودند، ضرورت اتخاذ رویکردی مبتنی بر اعتدال تحلیلی را ایجاب میکند.
این رویکرد مستلزم پرهیز از دو قطب انحرافی سادهانگاری و بزرگنمایی افراطی است.
از سویی نباید تبعات منفی و چالشهای ناشی از این تحریمها، هرچند با ماهیت متفاوت از تجارب گذشته، نادیده گرفته شود. از سوی دیگر، بزرگنمایی اثرگذاری این تحریمها و ایجاد جوّ روانی نامناسب و غیرواقعی در جامعه به هیچ وجه منطقی و کارآمد نخواهد بود.
در این راستا، تحلیل این وضعیت نیازمند بررسی چندلایه است: نخست، مقایسه این تحریمها با تجارب پیشین بهخصوص تحریمهای ایالات متحده آمریکا و متحدین آن، که مشابهتهای ماهوی اما گستردگی بیشتری را نشان میدهند.
این مقایسه حاکی از آن است که جمهوری اسلامی، پیشتر نیز با تکانههای تحریمی مشابهی مواجه بوده و قابلیت انطباق و عبور از این موانع را تا حد زیادی اثبات کرده است.
این امر بر لزوم اتکا به ظرفیتهای درونزا و تقویت راههای دور زدن تحریمها، ازجمله بهرهگیری از رقابتهای قدرتهای جهانی و تقویت اتحادهای موقت تأکید میکند.
ازسویی توجه به ابعاد حقوقی قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد که میتواند بهانهای برای اقدامات آینده ایالات متحده آمریکا و سوءاستفاده از بار حقوقی آن باشد، امری حیاتی است.
این وضعیت ضمن تأکید بر لزوم احتیاط و هوشیاری، راهبرد اصلی را نه ترس از تحریمها، بلکه مدیریت صحیح پیامدهای حقوقی و سیاسی آن قرار میدهد.
در این میان، جایگاه اروپا در نظام بینالملل و وابستگی آن به سیاستهای راهبردی ایالات متحده آمریکا، عاملی کلیدی در فهم تأثیر مکانیسم ماشه یا «اسنپبک» بر روابط ایران و اروپا محسوب میشود.
اروپا با وجود تمایل ذاتی به استقلال، در عمل تحت تأثیر فشارهای آمریکا قرار دارد و «اسنپبک» بیش از آنکه هدفی مستقل باشد، ابزاری درراستای وادار کردن ایران به پذیرش سیاستهای مورد نظر واشنگتن تلقی میشود.
در نهایت با در نظر گرفتن پارادایم «رئالیسم» در روابط بینالملل، اصل «خودیاری» (Self-reliance) بهعنوان تنها راه حفظ بقا و توانمندی کشور، مورد توجه قرار میگیرد.
این اصل ضمن تأکید بر اتکا به قدرتهای داخلی (سخت و نرم)، امکان استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک و بهرهگیری از رقابت قدرتهای بزرگ را نیز در چارچوب منافع ملی نادیده نمیگیرد، اما از اتکای صرف به قدرتهای خارجی در مواقع بحران پرهیز میدهد.
خبرنگار آنا به بهانه فعالسازی غیرقانونی، غیرحقوقی و کاملاً سیاسی مکانیسم ماشه یا بهعبارتی «اسنپبک» توسط سازمان ملل متحد و کشورهای اروپایی، گفتوگویی را با مهدی زارع دکتری روابط بینالملل، عضو هیئت علمی دانشگاه و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی لارستان ترتیب داده است.
گپ و گفت آنا با زارع در پی میآید:
تحلیل راهبردی اعتدال در مواجهه با تحریمهای پسابرجامی؛ پرهیز از سادهانگاری و افراط
آنا: با در نظر گرفتن اعلام اخیر شورای اروپا مبنی بر بازگرداندن غیرحقوقی و غیرقانونی مکانیسم ماشه (Snapback) و فعالسازی مجدد تحریمهایی که شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران اعمال کرده، دو دیدگاه در تحلیل داخلی مطرح است: نخست اینکه تحریمهای سازمان ملل صرفاً شامل افزودن چند مقام میشود و تأثیری بر زندگی مردم و روابط بینالملل نخواهد داشت، چراکه ایران به سمت تعامل با کشورهای شرق آسیا بهخصوص روسیه و چین حرکت کرده است و دوم برخی معتقدند مکانیسم ماشه نباید سادهانگاری شود، تحلیل شما از این موضوع چیست، آیا مکانیسم ماشه میتواند بر روابط ایران با کشورهای خاورمیانه تأثیرگذار باشد یا اینکه عملاً یک تحریم بیتأثیر بوده که ایران قبلاً اقدامات لازم را در قبال آن اندیشیده است؟
زارع: تحلیل موضوع تحریمهای اخیر سازمان ملل که پس از حصول برجام ظاهراً لغو شده بودند و اکنون مجدداً در دایره تحریمهای غرب فعال شدهاند، نیازمند رویکردی مبتنی بر اعتدال است، بدین معنا که نخست، نباید این تحریمها را بیارزش، بیاهمیت و سادهانگارانه جلوه داد؛ چراکه هر اقدامی در نظام بینالملل، بازخوردی منفی و تبعاتی مشکلساز را به همراه خواهد داشت که نادیده گرفتن آن منطقی نیست.
دوم. نباید این موضوع را بزرگنمایی کرد و بیش از حد واقعی، اثرگذاری آن را معرفی کرد تا از ایجاد جوّ روانی نامناسب و تحمیل اثرات روانی غیرواقعی بر جامعه جلوگیری شود، حال آنکه بسیاری از این مسائل قابل بررسی تحلیلی هستند؛ بنابراین لازم است از دو رویکرد پرهیز شود؛ سادهانگاری درباره ماهیت تحریمها و بزرگنمایی افراطی.
این موضوع در دو قالب تحلیلی قابل بررسی است: نخست. مقایسه با تجارب گذشته و تحریمهای ایالات متحده آمریکا
این تحریمها، مشابه و در گستردگی قویتری نسبت به تحریمهایی هستند که پیشتر توسط ایالات متحده آمریکا بر ایران اعمال شده بود و ما در قالب مکانیسم ماشه «اسنپبک» (Snapback) مجدداً به این وضعیت بازگشتهایم، در حالی که مشابه آن در دایرهای گستردهتر سالهاست که توسط ایالات متحده آمریکا و متحدین آن ـ که براساس فشار و قدرت ملزم به تبعیت از این سیاستهای ظالمانه شدهاند ـ بر کشورمان تحمیل شده که قبلاً این تحریمها را تجربه کردهایم.
اگرچه نام سازمان ملل و ایالات متحده آمریکا متفاوت به کار گرفته میشوند، اما تحریمها شباهتهای ماهوی دارند، با این تفاوت که گستردگی تحریمهای آمریکا به مراتب بیشتر است.
ما پیشتر تکانههای تحریمی مشابهی را پشت سر گذاشتهایم، بنابراین نباید نگران بود که این تحریمها امری کاملاً جدید و نگرانکننده تلقی میشود و ممکن است دنیا به آخر برسد، خیر.
قطعاً در این زمینه باید به دو اقدام متوسل شد:
فعالسازی ظرفیتهای درونزا: همانگونه که پیشتر نیز از این طریق موفق به دور زدن، بیاثر کردن یا خنثیسازی بسیاری از تحریمها شدهایم، به عبارت دیگر از ظرفیتهای موجود و اقدامات صورت گرفته باید بهره برد.
بهعنوان مثال در بحث تحریم تسلیحاتی که در قطعنامههای سازمان ملل گنجانده شده، مشاهده میکنیم که با وجود تحریمهای مشابه اعمال شده توسط ایالات متحده آمریکا، ایران توانسته به سطحی از توانمندی برسد که نگرانیهای ایالات متحده و متحدینش را از صادرات تسلیحات، حتی به قدرتهای بزرگی چون چین و روسیه برانگیزد.
پهپاد شاهد که توجه جهانی را به خود جلب و نگرانیهایی را برای ایالات متحده آمریکا ایجاد کرده، در نتیجه همین تحریمهای پیشین شکل گرفته و ساخته شده است.
بنابراین، الزاماً تحریمهای تسلیحاتی و مشابه آنها، همیشه پاسخ مستقیم و بازدارندهای در برابر پیشرفت ندارند و میتوانند، طبق اصل «نیاز مادر اختراع» (Necessity is the mother of invention)، ما را به سمت شکوفایی بیشتر سوق دهند.
تقویت راههای دورزدن تحریمها: با توجه به سیاستهای اخیر ایالات متحده آمریکا در تقابل با قدرتهای جهانی مانند چین و هند، میتوان از این فرصت، ظرفیت و زمان طلایی بهره برد و ارتباطات را برای دور زدن تحریمها، حتی با ایجاد اتحادهای موقت با قدرتهای نوظهور شرق آسیا تقویت کرد.
این امر میتواند به پیشبرد اهداف در زمینههایی چون فروش نفت خام، مبادلات اقتصادی و تجارت بینالمللی کمک کند.
اما نکته دیگری که باید به آن توجه داشت و در فراز اول سخنانم تأکید کردم، پرهیز از سادهانگاری است؛ همانگونه که پیشتر اشاره شد، باید از بزرگنمایی پرهیز کرد و در عین حال، سادهانگاری نیز صورت نگیرد.
در بحث سادهانگاری این واقعیت وجود دارد که ما با این قطعنامهها ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفتهایم و ماهیت فصل هفتم منشور ملل متحد که اساساً ناظر بر حفظ صلح و امنیت بینالمللی است به کشورهایی میپردازد که مخلّ حفظ صلح و نظم بینالمللی هستند.
این وضعیت میتواند تله و بهانهای حقوقی برای اقدامات آینده ایالات متحده آمریکا باشد؛ به این معنا که با استناد به قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفتم و تلقی ایران بهعنوان مخلّ صلح و امنیت بینالمللی (البته ایران همواره از صلح و امنیت بینالمللی حمایت کرده و این آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی هستند که مخلّ نظم و امنیت بینالمللی شدهاند) اقدامات شیطنتبار یا تجاوزگرایانهای صورت پذیرد، مشابه آنچه در خردادماه سال جاری مشاهده شد.
بنابراین بزرگترین راهبردی که باید اتخاذ کرد، نه نترسیدن از خود تحریمها (زیرا تکانههای مشابهی را پشت سر گذاشتهایم)، بلکه دقت و توجه به این مسئله است که ایالات متحده آمریکا از بار حقوقی و آثار حقوقی قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفتم سوءاستفاده نکند و احتیاطات لازم به عمل آید.
پایان توهّم استقلال اروپا؛ تحریمها چگونه ما را به توانمندی رساندند؟
آنا: با توجه به مکانیسم اسنپبک (Snapback) آیا این موضوع میتواند بر روابط ایران با سه کشور اروپایی که هرچند روابط خوبی با آنها نداشتهایم، تأثیرگذار باشد؟ شایعاتی مبنی بر احتمال اخراج سفرای این سه کشور از ایران مطرح شده است؛ این احتمال را چقدر محتمل میدانید و جایگاه اروپا در قبال سیاستهای آمریکا چیست؟ آیا اروپا بازیگر مستقلی است یا تحت تأثیر آمریکا قرار دارد؟ شواهد نشان میدهد مذاکرات ایران با اروپا در لحظات آخر بهدلیل اشاره آمریکا به هدر رفته است، حال سؤال این است آیا اسنپبک ابزاری آمریکایی برای وادار کردن اروپا به فشار بر ایران برای پذیرش سیاستهای قلدرمآبانه و غلط آمریکاست؟
زارع: نمیتوان اروپا را مستقل از آمریکا تصور کرد و درباره تأثیر مکانیسم ماشه یا «اسنپبک» بر روابط ایران با کشورهای اروپایی، باید اذعان کرد که هرچند روابط ما با این کشورها همواره خوب نبوده و شایعاتی مبنی بر احتمال اخراج سفرای آنها از ایران مطرح شده است، اما ارزیابی این موضوع نیازمند درک عمیقتری از جایگاه اروپا در نظام بینالملل است.
در ابتدا باید توجه داشت که اروپا به خودی خود تمایل به ایفای نقش بهعنوان یک بازیگر مستقل در عرصه روابط بینالملل دارد و این میل به استقلال یک واقعیت انکارناپذیر است.
با این حال، در عمل اروپا تحت تدابیر سیاستهای راهبردی و کلان ایالات متحده آمریکا قرار دارد و شواهد اخیر، مانند آنچه در روزهای گذشته رخ داد، جایی که مقامات رسمی ما از نزدیکی به توافق با کشورهای اروپایی خبر میدادند، اما در لحظه آخر با اشاره یا گوشزد مقامات آمریکایی، تمام تلاش ناشی از مذاکرات فشرده ایران با آنها به هدر رفت، نشاندهنده این وابستگی است.
طبیعتاً ایالات متحده آمریکا اذناب، مهرهها و بازیگرانی در اروپا دارد که مانع شکلگیری روابط صمیمانه و مستقل ایران با این کشورها میشوند.
در این چارچوب، اسنپبک را نباید صرفاً یک هدف در نظر گرفت، بلکه به نظر میرسد این مکانیسم، یک وسیله است و هدف اصلی این وسیله، وادار کردن ایران به پذیرش سیاست غنیسازی صفر درصد آمریکا، همراه با محدودیت در برنامه موشکی و سایر مسائل موردنظر ایالات متحده است.
بنابراین اسنپبک به خودی خود، عامل مستقیمی در تحکیم یا اختلال در ارتباط ما با اروپا محسوب نمیشود، بلکه بهعنوان یک ابزار اروپایی-آمریکایی و به عبارت دقیقتر، ابزار آمریکایی برای پیشبرد اهدافش تلقی میشود.
ایالات متحده آمریکا از این ابزار استفاده میکند تا متحدین خود یا به عبارت دقیقتر، کارگزاران خود را در اروپا ـ که همان کشورهای اتحادیه اروپا هستند ـ مجبور میکند تا از آن برای فشار بر کشورهایی استفاده کنند که منافع ایالات متحده آمریکا را در تحمیل سیاستهایش برآورده نمیسازند.
آنا: حال به موضعگیری روسیه و چین در حمایت از برجام و ایران میپردازیم و آیا این دو کشور میتوانند متحدین خوبی برای دور زدن و مقابله با فشار کشورهای غربی و اروپایی باشند؟
زارع: با در نظر گرفتن مکتب و پارادایم مهم «رئالیسم» یا واقعگرایی که براساس آن کشورها در یک محیط ناامن زندگی میکنند و در فضایی که تنازع بقا حاکم است و کشورها برای حذف یکدیگر تلاش میکنند، بنابراین تنها راه حفظ بقا، اصل «خودیاری» (Self-reliance) است.
در این پارادایم تأکید میشود که کشورها باید صرفاً بر قدرت، توانمندیها و ابزارهای خود اعم از سخت و نرم تکیه کنند؛ اعم از ابزارهای سخت و ابزارهای نرم، ابزارهای سخت بهخصوص اهمیت بیشتری دارند؛ همانطور که در جنگ اخیر (۱۲ روزه)، اگر موشکهای ما نبودند، قطعاً تمام رسانههای بینالمللی و خبرگزاریهای مهم دنیا دوربینهای خود را میبستند و نظارهگر ویرانی و نابودی ایران میشدند.
طبیعتاً ما باید بیشتر و اگر نگوییم مطلقاً، حداقل تا حد بسیار زیادی بر قدرت و توانمندی خودمان و اصل «خودیاری» اتکا داشته باشیم.
نباید خیلی به کشورهایی چون روسیه، چین، هند و سایر قدرتها در مواقع بحران و سختی اتکا کنیم و نباید این تصور به وجود بیاید که روسیه و چین در مواقع بحران پناهگاه ما باشند و باید به خودمان متکی باشیم.
اما در عین حال استفاده از ظرفیت کشورهای چین و روسیه در شورای امنیت برای دفع خطرات امنیت ملی و بهرهگیری از رقابت قدرتهای بزرگ مانند آمریکا و چین یا آمریکا و روسیه برای تأمین منافع خودمان که از اصول دیپلماسی محسوب میشود، میتواند مؤثر باشد.
اما اینکه روسیه و چین در مواقع بحران به جای ما وارد شوند و تلاش کنند، بهنظرم نگاه رویاپردازانه است.
آنا: درباره خودمختاری استراتژیک اروپا و «اسنپبک»، مشاهده شده که اتحادیه اروپا برای فعالسازی مکانیسم ماشه، وابستگی کامل به ایالات متحده آمریکا داشته و بدون دریافت چراغ سبز از واشنگتن، قادر به اقدام نبوده است. این وضعیت نشاندهنده عدم وجود سیاست منسجم و مستقلی از سوی اروپا در قبال ایران و نقش آمریکا در پشت پرده این اقدامات است. در این راستا، این پرسش مطرح میشود که آیا ایران از منظر حقوقی میتواند این موضوع را در دیوان بینالمللی دادگستری پیگیری کند، با توجه به اینکه اروپا در عمل، فاقد استقلال سیاسی و سیاست مستقل در فعالسازی «اسنپبک» بوده است؟ این موضوع بهخصوص پس از اظهارات اخیر مقامات فرانسوی مبنی بر امکان بازنگری در «اسنپبک» در صورت انجام اقدامات مشخص از سوی ایران و توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی که فرانسه را موظف به پیگیری این امر کرد، اما فرانسه با عدم دریافت چراغ سبز آمریکا مواجه شد، اهمیت مییابد.
زارع: ایالات متحده آمریکا، اروپا را بیشتر بهعنوان کارگزاران خود تلقی میکند تا واحدهای سیاسی مستقل؛ به عبارتی اروپا را ابزاری برای تحصیل و گسترش منافع آمریکا میبیند و نگاهی مبتنی بر استقلال برای آن قائل نیست.
درباره قابلیت پیگیری حقوقی اقدامات اروپا توسط ایران در دیوان بینالمللی دادگستری، باید به محدودیتهای صلاحیت این دیوان اشاره کرد که در چارچوب معاهدات کشورهاست که میتوان به این دیوان مرجعه کرد.
دیوان بینالمللی دادگستری دارای دو نوع صلاحیت است:
صلاحیت مشورتی: این صلاحیت مختص سازمانهای بینالمللی است و ارتباطی با موضوع فعلی ندارد.
صلاحیت ترافعی: این صلاحیت صرفاً به اختلافات بین کشورهایی میپردازد که پیشتر طی معاهدهای پذیرفتهاند که اختلافاتشان در دیوان مطرح شود؛ بنابراین ایران نمیتواند مستقیماً در دیوان بینالمللی دادگستری علیه اروپا اقدامی را پیگیری کند.
با این حال، ایران میتواند از طریق دیگر مجامع بینالمللی از جمله مجامع حقوق بشر، مجمع عمومی سازمان ملل متحد یا حتی سازمان کنفرانس اسلامی، جنبش عدم تعهد و سایر نهادهای مرتبط به صورت دیپلماتیک فریاد حقخواهی و فریاد مظلومیت توأم با اقتدار خود را به گوش جهانیان برساند و دیپلماسی عمومی را دنبال کند.
متأسفانه برخلاف میل آزادیخواهان جهان، نظام بینالملل براساس قدرت بنا نهاده شده و قدرت در شورای امنیت متمرکز است و ایالات متحده آمریکا به طور بیرحمانهای از ابزار قانونی خود به نفع منافع خود و رژیم فاسد صهیونیستی استفاده میکند.
در نتیجه، ایران تنها میتواند از طریق ارتقای توان نظامی، تقویت خودباوری و همچنین با بهرهگیری از دیپلماسی عمومی برای توجیه و اقناع افکار عمومی دنیا، صدای خود را به جهانیان برساند و افکار عمومی را برای اقداماتی علیه ایالات متحده آمریکا، رژیم جعلی صهیونیستی و سایر قدرتها بسیج کند.
آنا: و سخن پایانی...
زارع: جمهوری اسلامی در طول چندین دهه با تمام توان برای دفاع از تمامیت ارضی کشور کوشیده است.
دشمنان، میان ایران و جمهوری اسلامی تمایز قائل میشوند و این تمایز را واقعی میدانند! در حالی که هدف اصلی و اولیه آنها خدشهوارد کردن به تمامیت ارضی ایران است که طبیعتاً با حکومت جمهوری اسلامی پیوند خورده است و هدف ثانویه آنها نظام جمهوری اسلامی است؛ بنابراین تمامی وطندوستان و افراد علاقهمند به کشور باید به این نکته توجه داشته باشند و از پذیرش تفکیک این دو مقوله پرهیز کنند.
انتهای پیام/


