در گزارش آنا بخوانید؛

از تضعیف عفاف تا عادی‌سازی انحراف؛ پشت پرده ماجرای وکیل اینستاگرامی

از تضعیف عفاف تا عادی‌سازی انحراف؛ پشت پرده ماجرای وکیل اینستاگرامی
انتشار یک کلیپ اینستاگرامی از فردی که خود را «وکیل» معرفی می‌کند، بار دیگر نگاه‌ها را متوجه مرز‌های اخلاقی جامعه کرد؛ جایی که پرسش درباره «خیانت پنهانی» و پاسخ وکیل‌نما نشان داد چگونه خطوط قرمز فرهنگی در فضای مجازی به سادگی نادیده گرفته می‌شود!

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، آزاده لرستانی- در روز‌های اخیر خبر بازداشت یک «بلاگر وکیل‌نما» که در قالب محتوای تبلیغاتی و به نام مشاوره حقوقی، افراد را به «خیانت» و جرایم منافی عفت ترغیب می‌کرد، واکنش‌های گسترده‌ای را در فضای عمومی کشور برانگیخت. این اتفاق نشانه‌ای از وضعیت متزلزل ارزش‌های اخلاقی در جامعه امروز است که در بستر فضای مجازی و با سست‌شدن بنیان‌های عفاف و حجاب، به سرعت در حال بازتولید و گسترش است.

هر چند این ماجرا را نمی‌توان منفک از روند‌های فرهنگی و اجتماعی چند دهه اخیر دانست. وقتی در کوچه و خیابان، در مراکز خرید، در رسانه‌ها و در فضای مجازی، «مرز‌های عفاف» یکی پس از دیگری نادیده گرفته می‌شود، طبیعی است که ناهنجاری‌های عمیق‌تر هم سر برآورند. اتفاق اخیر تنها بخش کوچک و رسانه‌ای‌شده‌ای از یک واقعیت بزرگ‌تر است؛ واقعیتی که هشدار می‌دهد اگر به‌موقع چاره‌اندیشی نشود، جامعه با یک بحران اخلاقی عریان روبه‌رو خواهد شد.

از ولنگاری ظاهری تا فروپاشی هنجار‌ها

یکی از اولین عرصه‌هایی که فروپاشی هنجاری خود را نشان می‌دهد، حوزه پوشش و حجاب است. حجاب در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی صرفاً یک «پارچه بر سر» نیست؛ بلکه نمادی است از مرزگذاری اخلاقی در عرصه عمومی. وقتی این مرز شکسته می‌شود، پیام اجتماعی آن این است که «محدودیت‌ها برداشته شده» و هر کس می‌تواند در رفتار و گفتار نیز از هنجار‌های رسمی عبور کند.

امروز حتی برخی مغازه‌داران از وضعیت اتاق‌های پرو گلایه دارند و آنها ناچارند برای حفظ حداقل شرم، از مغازه خودشان بیرون بروند. این پدیده ظاهراً کوچک است، اما در حقیقت بازتابی از یک «فرهنگ ولنگاری» است که آرام‌آرام در حال عادی شدن است. وقتی حجاب سست می‌شود، نگاه‌ها و روابط نیز بی‌پرده‌تر می‌شود و وقتی روابط بی‌پرده شد، ناهنجاری‌های بزرگ‌تری همچون ترویج خیانت در شبکه‌های اجتماعی پدیدار می‌شود.

بزرگ‌ترین تهدید فرهنگی

فضای مجازی در ذات خود ابزاری ارزشمند است، اما در جامعه‌ای که سواد رسانه‌ای ضعیف و نظام نظارت کارآمدی ندارد، به بستری برای بروز آسیب‌های اخلاقی بدل می‌شود. اینکه فردی بتواند با ظاهری فریبنده در کسوت «وکیل»، توصیه‌هایی برای «مخفی کردن رابطه نامشروع» بدهد، نشان می‌دهد که شبکه‌های اجتماعی به میدان تاخت‌وتاز افراد بی‌مسئولیت بدل شده‌اند.

نکته تأسف‌بار آنجاست که این محتوا‌ها در دسترس عموم نوجوانان و جوانان قرار دارد؛ نسلی که بسیاری از آنان هنوز در مرز شکل‌گیری هویت اخلاقی و اجتماعی خود هستند. وقتی این نسل، به‌جای شنیدن از حرمت خانواده و ارزش صداقت، روزانه ده‌ها کلیپ درباره خیانت، بی‌تعهدی و روابط خارج از ازدواج می‌بیند، دیگر چگونه می‌توان انتظار داشت ارزش‌های پایدار را باور کند؟

چرا تعجب نکنیم؟

برخی می‌پرسند: «چرا این اتفاق‌ها در جامعه ما رخ می‌دهد؟» پاسخ ساده است: وقتی حجاب و عفاف در جامعه به حاشیه رانده می‌شود، وقتی سریال‌ها و تبلیغات پر از سبک زندگی فردگرایانه و بی‌قید می‌شود، وقتی فضای مجازی بدون مرز و بی‌در و پیکر رها می‌شود، نتیجه طبیعی‌اش همین است.

جامعه‌شناس آمریکایی «رابرت مرتن» در نظریه فشار اجتماعی توضیح می‌دهد که وقتی ساختار‌های فرهنگی دچار تضاد می‌شوند، افراد راه‌های انحرافی را برمی‌گزینند. ما امروز دقیقاً در چنین وضعیتی هستیم: از یک سو ارزش‌های دینی و فرهنگی بر «پاکدامنی» و «خانواده» تأکید دارند، اما از سوی دیگر، فضای رسانه‌ای و اقتصادی به سمت بی‌بندوباری و مصرف‌گرایی پیش می‌رود. این تضاد، جوان را میان دو قطب متناقض قرار می‌دهد و چه‌بسا او برای «حل تضاد» به انتخابی نادرست تن دهد.

نقش اقتصاد و معیشت‌

نمی‌توان از نقش فشار اقتصادی در این زمینه غافل شد. در روایت پرستو صالحی درباره برنامه «عشق ابدی» نیز دیدیم که چگونه نیاز مالی او را به اجرای برنامه‌ای با محتوای غیراخلاقی کشاند. بسیاری از بلاگر‌ها نیز همین‌گونه هستند؛ چون می‌بینند تولید محتوای جنجالی و غیراخلاقی سریع‌تر دیده می‌شود و درآمد بیشتری دارد.

چگونه می‌توان از این وضعیت عبور کرد؟

برای مواجهه با چنین پدیده‌هایی، صرفاً برخورد قضایی کافی نیست؛ بلکه نیاز به یک مجموعه اقدامات هماهنگ وجود دارد:

ـ تقویت نظام نظارتی بر فضای مجازی: نخستین راهکار، ایجاد یک نظام نظارت شفاف و کارآمد بر فضای مجازی است. نه به معنای بستن کامل، بلکه به معنای اعمال مسئولیت. همان‌طور که در فضای حقیقی برای فعالیت پزشکی، وکالت یا مهندسی مجوز نیاز است، در فضای مجازی نیز باید برای مشاوره حقوقی، روان‌شناسی و هر
حوزه تخصصی، سامانه‌ای برای احراز هویت و مجوز رسمی وجود داشته باشد.

۲ ـ ارتقای سواد رسانه‌ای: مردم باید بدانند هر محتوای پرزرق‌وبرق و پرلایک، لزوماً علمی و معتبر نیست. آموزش سواد رسانه‌ای باید از مدارس شروع شود تا نوجوان بتواند «واقعیت» را از «نمایش» تشخیص دهد و فریب نخورَد.

۳ ـ بازسازی فرهنگ حجاب و عفاف به‌عنوان ارزش اجتماعی: حجاب نباید تنها در قالب یک «قانون» یا «اجبار» معرفی شود، بلکه باید به‌عنوان بخشی از هویت فرهنگی و شأن انسانی زن و مرد بازتعریف شود. رسانه‌ها، دانشگاه‌ها و نهاد‌های فرهنگی باید روی این بازتعریف کار کنند.

۴ ـ حمایت از محتوای سالم و جذاب: وقتی فضای مجازی پر از محتوای انحرافی است، نمی‌توان صرفاً به ممنوعیت اکتفا کرد. باید تولیدکنندگان محتوای سالم و ارزش‌محور حمایت شوند تا بتوانند با محتوای جذاب و مخاطب‌پسند، میدان رقابت را از افراد فرصت‌طلب بگیرند.

۵ ـ تقویت بنیان خانواده: خانواده نخستین پناهگاه اخلاقی انسان است. والدین باید با رفتار خود الگوی عفاف و صداقت باشند. اگر جوان در خانه، وفاداری و پاکدامنی را تجربه نکند، طبیعی است که در فضای بیرون به‌دنبال جایگزین‌های کاذب بگردد.

۶ـ اصلاح ساختار اقتصادی و معیشتی: تا زمانی که فقر و بیکاری باشد، اخلاق همواره در معرض تهدید خواهد بود. اگر جوان احساس کند برای امرارمعاش چاره‌ای جز فروش آبرو یا تولید محتوای انحرافی ندارد، هیچ برنامه فرهنگی جواب نخواهد داد. بنابراین، اصلاح اقتصادی هم بخشی از راهکار فرهنگی است.

در نهایت اینکه ماجرای «بلاگر وکیل‌نما» یک هشدار جدی است. این ماجرا نشان می‌دهد که ناهنجاری اخلاقی در متن جامعه در حال رخ دادن است. اگر امروز در برابر بی‌حجابی، ولنگاری و فضای مجازی بی‌مهار بی‌تفاوت باشیم، فردا شاهد ناهنجاری‌هایی خواهیم بود که امروز حتی تصورش را هم نمی‌کنیم.

بدیهی است جامعه‌ای که عفاف و حجاب از آن رخت بربندد، خانواده‌اش آسیب ببیند و فضای مجازی اش رها باشد، ناگزیر به سمت بی‌ثباتی اخلاقی می‌رود. هنوز فرصت باقی است، اما به شرط آن‌که همزمان بر سه جبهه کار شود: تقویت فرهنگ عفاف، کنترل هوشمند فضای مجازی و اصلاح معیشت مردم. 

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا