تصویر کودکان چگونه ذهنیت اجتماعی و حقوق آنان را میسازد؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، محمدمهدی سیدناصری حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان در یادداشتی با عنوان «تصویر کودکان چگونه ذهنیت اجتماعی و حقوق آنان را میسازد؟» اینگونه نوشت: چگونگیِ روایتِ کودک در رسانه و سینما فقط یک انتخابِ هنری نیست؛ تصمیمی است با پیامدهای حقوقی و اجتماعی. هر نما، تیتر و دیالوگ میتواند به احترام، مشارکت و امنیتِ کودک یاری برساند یا برعکس، او را به «ابزار احساسات»، «قربانیِ ماندگار» یا «قهرمانِ فراتر از سن» تبدیل کند. این یادداشت، با اتکا به اصول حقوق کودک و تجربههای سیاستی و پژوهشی روز، نشان میدهد «حقِ بر روایت» بخشی از کرامتِ کودک است و باید در سیاستگذاریِ رسانهای و تولیدات تصویریِ ایران بهطور صریح تضمین شود.
در پایان، بستهای از معیارهای عملی برای سردبیران، فیلمسازان و نهادهای تنظیمگر ارائه میشود. کودک «موضوعِ خبر» یا «پیرنگِ فیلم» نیست؛ انسانِ صاحب حق است. بر پایهی تعهدات پذیرفتهشدهی کشورها، از جمله «حقِ شنیدهشدنِ کودک»، «حقِ حریم خصوصی»، و «مصلحتِ عالیهی کودک»، باید هر اقدامی در رسانه و سینما به سودِ واقعیِ او سنجیده شود؛ بهویژه در محیطهای تصویری و فضای برخط که بازنشر و تخریبناپذیریِ آثار، پیامدها را ماندگار میکند. نظرِ تفسیریِ تازه دربارهی حقوق کودک در محیط دیجیتال، صراحتاً بر ایمنی، کرامت و مشارکتِ معنادارِ کودکان در روایتگری تأکید دارد.
حقِ بر روایت یعنی: ۱) کودک ابزارِ قصهگوییِ بزرگسالان نشود؛ ۲) تصویر او دقیق، متناسبِ سن، و بیبرچسب باشد؛ ۳) بدون رضایتِ آگاهانهی او (متناسب با سن و با همراهیِ ولی) و ارزیابیِ پیامدها، جزئیات هویتی یا رنجهای شخصی نمایش داده نشود. راهنماهای اخلاقیِ گزارشگریِ کودک نیز همین اصول را برای خبرنگاران و تصویربرداران برمیشمارند.
در رسانه و فیلم، کودک غالباً یا «ابرکاراگاهی» است که بارِ بزرگسالانه را به دوش میکشد، یا «مظلومِ شکسته» که فقط برای برانگیختن احساسات تماشاچی بهکار میرود. هر دو الگو، اگر غالب شوند، واقعیتِ پیچیدهی کودکی را میزدایند: نخستین الگو فشار هنجاری و کمالطلبی میآورد؛ دومی هویتِ درمانده و خودکمبینی میسازد و راه حل را به «ترحم» فرو میکاهد. پژوهشهای سیاستی و سلامت عمومی درباره اثرات روایتهای کلیشهای و برچسبزن بر ذهنیت نوجوانان هشدار میدهند؛ از جمله درباره تقویت کلیشههای جنسیتی و بدنمحور که با اضطراب و خودانگارهی منفی همبسته است.
در سینمای ایران، تاریخچهای نیرومند از «کودکِ قهرمانِ اخلاقی» شکل گرفته که گاه برای عبور از ممیزی نیز کارکرد داشته است. مطالعات تحلیلیِ سینمای ایران نشان میدهد استفاده از کودک بهعنوان قهرمان، علاوه بر ظرفیتهای زیباییشناختی، کارکردِ راهبردی در روایت داشته، اما خطر دوقطبیسازیِ کودک میان «قدیسِ رنجکش» و «بزرگسالِ کوچک» را نیز به همراه آورده است. راهحل، رهاکردنِ این میراث نیست، بلکه بازنگری در نسبتِ آن با حقوق کودک است.
پیامدهای حقوقی و اجتماعیِ بازنمایی نادرست
۱) تضییعِ مصلحتِ عالیه و حریم خصوصی: نمایشِ جزئیات هویتی و رنجهای کودک—even با محوسازی چهره—میتواند خطر برچسبخوردن در مدرسه و محله را بالا ببرد و امنیت روانی و اجتماعیاش را مخدوش کند. راهنماهای اخلاقیِ حرفهای، از رسانهها میخواهند حتی در صورت تغییر نام و تصویر، بازشناسیِ کودک را ناممکن سازند و «سودِ عمومی» را در تراز با «زیانِ شخصیِ کودک» بسنجند.
۲) تقویتِ کلیشه و نابرابری: پژوهشهای بینالمللی نشان میدهد کلیشهسازیِ جنسیتی و طبقاتی در محتواهای نمایشی، بر انتخابهای تحصیلی، خودباوری و مسیرهای شغلیِ دختران و پسران اثر میگذارد.
۳) کوچکشدنِ میدانِ تجربه: بازنماییهای یکنواخت، ذائقهی فرهنگیِ کودک را به مسیرهای تکراری میبرد و مشارکت فرهنگیِ متنوع را کم میکند؛ نهادهای تنظیمگرِ رسانهای نیز در قواعد عمومیِ «حمایت از خردسالان» بر پرهیز از آسیب و تحریکِ نابجا و برچسبزنی تأکید دارند.
«قانونِ حمایت از اطفال و نوجوانان» (مصوب ۱۳۹۹) گامی مهم برای بازشناسی انواع آزار و بهرهکشی و حمایت کیفری از کودک است؛ اما این قانون بهتنهایی پاسخگوی ظرایفِ بازنمایی در رسانه و سینما نیست و نیاز به آییننامهها و معیارهای حرفهایِ روشن برای روایت دارد—ازجمله در حوزهی رضایت، حریم خصوصی و منعِ منافعجویی از تصویر کودک. ارزیابیهای حقوقیِ مستقل نیز بر لزوم اصلاحات تکمیلی و اجرای دقیق تأکید کردهاند.
همزمان، مطالعات سینمایی دربارهی ایران نشان میدهد مناسباتِ نظارتی و هنجاری، بارِ قصه را روی شانههای کودک گذاشته و در برخی دورهها «گذرگاه»ی برای بیانِ مسائلِ اجتماعی ساخته است؛ این تجربه ارزشمند است، اما اگر با اصول حقوق کودک همسو نشود، میتواند به عادیسازیِ رنجِ کودک یا قهرمانسازیِ فراتر از سن بینجامد.
معیارهای حرفهای برای رسانهها و فیلمسازان
الف) اصولِ روایتِ ایمن و عادلانه
۱. اصلِ مصلحتِ عالیه: هر روایت باید سنجش مصلحت داشته باشد: آیا این صحنه به سودِ واقعیِ کودک است؟ آیا راهِ کمزیانتری برای بیانِ مسئله هست؟ (ارجاع به اصول حقوق کودک در محیط دیجیتال).
۲. اصلِ رضایتِ متناسب با سن: روایتِ هویتمند از کودک بدون رضایتِ آگاهانهی او (متناسب با سن و با همراهیِ ولی) و توضیح پیامدها مجاز نیست؛ رضایتِ صرفِ ولی، کافی نیست. (راهنمای اخلاقی گزارشگریِ کودک).
۳. اصلِ حداقلِ شناسایی: حذف نشانههای مکان، مدرسه، خانواده و هرآنچه بازشناسی را ممکن کند—even در صورت محوسازی تصویر.
۴. اصلِ توازنِ روایی: پرهیز از دو قطبِ «قهرمانِ ناب» و «قربانیِ مطلق»؛ نمایشِ کودک بهمثابه انسانِ درحالرشد با توانایی، نیاز و شبکهی حمایتی. (یافتههای پژوهشی دربارهی اثرات کلیشهها).
ب) سازوکارهای تولید
۱. مشاورِ کودک و هیئتِ صیانت روایی: در پروژههای سینمایی و مستندِ کودک، یک مشاورِ تخصصیِ حقوق کودک و روانِ رشد، از مرحلهی طرح تا پخش، سناریو را میسنجد و صورتجلسهی «اثر بر حقوق کودک» تنظیم میکند. (الهام از چارچوبهای ارزیابیِ اثر).
۲. آزمونِ حریم خصوصی پیش از پخش: سردبیر/تهیهکننده پیش از انتشار، با پرسشنامهای کوتاه بررسی کند: «آیا کودک قابلشناسایی است؟ آیا روایت، انگ اجتماعی میآورد؟ آیا منافع اقتصادیِ رسانه از رنجِ کودک تغذیه شده است؟» (راهنماهای اخلاقی رسانه).
۳. ضمانتهای پس از پخش: امکانِ حذف/کاهش دسترسپذیری، پاسخگو کردنِ رسانه در صورتِ زیان، و پشتیبانیِ حقوقیـروانیِ کودکِ درگیر در پروندههای رسانهای. (الگوهای سیاستیِ حفاظت از خردسالان).
ج) محتوای جایگزین و توانمندساز
۱. روایتهای مشارکتی: دادنِ نقشِ فعال به کودکان در شکلدادنِ روایت—در چارچوبِ ایمن و هدایتشده—بهجای روایتِ دربارهی آنان بدون آنان. (حقِ شنیدهشدنِ کودک).
۲. تنوعبخشیِ تصویری: نمایشِ کودکان با پیشینهها و تواناییهای گوناگون، پرهیز از کلیشههای جنسیتی و طبقاتی و بدنمحور. (راهنماهای یونیسف و یونسکو).
۳. بازنماییِ شبکهی حمایت: کنارِ مسئله، سازوکارِ حل مسئله و نقشِ نهادهای اجتماعی نیز نشان داده شود تا مخاطب، کودک را تنها نبیند و به «ترحمِ منفعل» فرو نغلتد. (یافتههای سیاستیِ سلامت نوجوانان و رسانه).
پیشنهادهای سیاستی برای ایران
۱. آییننامهی ملیِ «روایتِ سازگار با حقوق کودک» برای رسانهها و تولیدات تصویری: قواعد روشن دربارهی رضایت، حریم خصوصی، حداقل شناسایی، ممنوعیتِ بهرهبرداریِ تجاری از رنجِ کودک، و ارزیابیِ اثر. (الهام از راهنماهای اخلاقی و قواعد حمایت از خردسالان).
۲. الزامِ «ارزیابیِ اثر بر حقوق کودک» در آثار سینمایی/تلویزیونیِ کودک و مستندهای اجتماعی با حضور کودک؛ خلاصهی عمومیِ این ارزیابی پیش از اکران منتشر شود.
۳. نشانِ «روایتِ کودکیار» برای آثار موفق در تنوعبخشی، حریم خصوصی و مشارکتِ کودک؛ اتصالِ این نشان به امتیازهای پخش و حمایت. (همساز با راهبردهای یونسکو/یونیسف برای ارتقای سواد رسانهای و روایتهای توانمندساز).
۴. کمیتهی میانبخشیِ پایشِ بازنماییِ کودک با حضور نمایندگان حقوقی، روان، رسانه، و نمایندگان نوجوانان؛ انتشارِ گزارشِ سالانه از روندها و نمونههای خوب/بد.
۵. پیوستهای آموزشی برای دانشگاههای هنر و رسانه: واحدهای کوتاه دربارهی حقوق کودک، اخلاقِ روایت، و پیامدهای اجتماعیِ تصویر.
۶. پشتیبانی از تولیدِ جایگزین: مستندهای مشارکتی با کودکان، داستانهای رشد، و روایتهای امیدمحورِ حل مسئله؛ بهویژه دربارهی کودکانِ کمنمایش (کودکان دارای معلولیت، کودکانِ حاشیهنشین، کودکانِ کار—با رعایت کامل حریم و کرامت). (راهنماهای اخلاقیِ گزارشگری).
پاسخ به چند اشتباه رایج!
۱. «بدون نمایش رنج، آگاهیبخشی ممکن نیست.» میتوان مسئله را دقیق و مؤثر نشان داد بیآنکه هویتِ کودک را آشکار یا رنج را کالایی کرد؛ تمرکز بر ساختارها و راهحلها، تأثیرِ عمومی را بیشتر و زیانِ فردی را کمتر میکند. (اصول اخلاقی گزارشگری).
۲. «رضایتِ ولی کافی است.» حقِ شنیدهشدن و کرامتِ کودک اقتضا میکند رضایتِ متناسب با سنِ خودِ کودک نیز اخذ شود و پیامدها برایش توضیح داده شود.
۳. «کودکِ قهرمان، الگوی تربیتی است.» افراط در قهرمانسازی، بارِ نقشِ بزرگسالانه را بر دوش کودک میگذارد و معیارهای دستنایافتنی میسازد؛ تنوعِ روایتهای واقعگرایانه و امیدمحور، اثر تربیتی پایدارتری دارد. (یافتههای پژوهشی درباره کلیشهها).
رسانه و سینمای ایران میتوانند و باید از میراثِ درخشانِ روایتِ کودک عبورِ خلاقانهای بهسوی «روایتِ کودکیار» داشته باشند: روایتی که کودک را نه «ابزارِ اَثرگذاری»، بلکه «صاحبِ روایت» بداند؛ نه قربانیِ ابدی، نه قهرمانِ فرابشری، بلکه انسانی درحالرشد با توانایی و نیاز. اجرای آییننامهی ملی، ارزیابیِ اثر بر حقوق کودک، مشاورهی تخصصی از مرحلهی طرح تا پخش، و آموزشِ اخلاقِ روایت به خبرنگار و فیلمساز، چهار ستونِ این گذار است. اگر همین امروز به این تغییر تن دهیم، فردا کودکانِ ایران در آینهی رسانه و سینما چهرهای خواهند دید که شایستهی کرامت و ظرفیتهایشان است و جامعه نیز از «تماشاگرِ احساسات» به «همراهِ آگاه در پاسداشتِ حقوق کودک» بدل خواهد شد.
انتهای پیام/


