سه ترجمه داستانی در نشر مروارید
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، نشر مروارید در ادامه برنامه انتشار رمانها و داستانهای خارجی، سه اثر داستانی از ارنست همینگوی، ژورژ سیمنون و پیر پژو را روانه بازار کرده است.
صومعه کوچک
«صومعه کوچک» عنوان رمانی از پیر پژو، نویسنده فرانسوی که با این رمان توانست جایزه ادبی لیوو اَنتِر فرانسه را از آن خود کند، با ترجمه راحله فاضلی و به همت نشر مروارید منتشر شده است.
این رمان 178 صفحه دارد و در 750 صفحه به انتشار رسیده است. «صومعه کوچک» در سال 2002 منتشر شده و در سال 2005 نیز ژان پیر دِنی براساس آن یک فیلم سینمایی ساخت.
این رمان دنیای انسانهایی را پیش چشم مخاطبانش باز میکند که به شکلی در پیله تنهایی خود گرفتار شدهاند. یکی از این آدمها فردی به نام « اتیین ولار»، کتابفروشی است که در دنیای کتابهایش غرق شده و به جز صدای نویسندگان و شخصیتهای داستانهایش صدای دیگری نمیشناسد. شخصیت دیگر این رمان فردی با عنوان «ترز» است که خود را در میان آدمهای دیگر گم میکند تا پاسخی برای پرسشهای خود بیابد و بفهمد چطور میتواند برای دختر کوچکش «اوا» مادری کند.در این رمان یک تصادف، شخصیتها را بر سر راه هم قرار میدهد و موجب میشود آنها و زندگیآنها به نوعی با همدیگر مرتبط شود. از این رو به باور منتقدان «اوا» مانند صومعهای است که «ترز» و«اتیین» سعی دارند با ورود به آن روح خود را آرام کنند.
برفهای کلیمانجارو
این داستان که یکی از داستانهای شناخته شده ارنست همینگوی به شمار میآید، اینبار با ترجمه مجید روشنگر و در قطع جیبی در نشر مروارید به چاپ رسیده است. در پشت جلد این کتاب که 1100 نسخه شمارگان دارد، میخوانیم: «همینگوی، در این داستان، تجربه روانشناسی مردی در حال مردن را برای ما تصویر میکند. همان تجربهای که خود، در زندگی آن را با واقعیت مرگ پیوند زد. همینگوی بر اساس همین انسانگرایی عاطفی تجربیات خودش را در قالب داستان به خواننده ارائه میدهد. برخی از منتقدان ادبی جنبههایی از زندگی شخصی ارنست همینگوی را در این داستان منعکس میبینند.»
حماقت مگره
ژرژ سیمنون، دیگر نویسنده نام آشنایی است که نشر مروارید اینبار به سراغ انتشار رمان «حماقت مگره» این نویسنده رفته است. این رمان با ترجمه رامین آذربهرام، در 191 صفحه و شمارگان 550 نسخهای به بازار آمده.
در توضیح پشت جلد آمده است: ماجرای «حماقت مگره» در پاریس روی میدهد. زنی سالخورده هر روز به اداره پلیس میآید تا با مگره ملاقات کند. او به مگره میگوید که شخصی در غیاب او آپارتمانش را میگردد و وسایلش را جابهجا میکند. مگره به او قول میدهد که به دیدنش برود اما روز بعد جسد پیرزن در آپارتمانش پیدا میشود. مگره تحقیقات گستردهای را در پاریس و تولون آغاز میکند و درمییابد که هدف قاتل، پیدا کردن وسیلهای باارزش در میان اثاثیه خانه پیرزن بوده است. این جاست که پای رئیس سابق سندیکای تبهکاران تولون به میان میآید و مگره خود را با دسیسهای روبهرو میبیند که از طمع بیپایان بشر حکایت دارد.
انتهای پیام/