قمار اقتصادی ترامپ برآمده از پوپولیسم و علیه اقتصاد جهانی

به گزارش خبرگزاری آنا، تصمیم اخیر دونالد ترامپ مبنی بر اعمال تعرفههای گسترده بر واردات از کشورهای مختلف جهان یکی از جنجالیترین اقدامات اقتصادی او بهشمار میرود. این تعرفهها که تقریباً تمام کشورهای جهان را هدف قرار میدهند، به گفته ترامپ، گامی در راستای تحقق وعدههای انتخاباتی او و اجرای سیاست «اول آمریکا» است. اما آنچه واقعاً در پس این سیاست پنهان شده، نه تلاش برای تقویت اقتصاد داخلی یا حمایت از تولیدکنندگان آمریکایی، بلکه اقدامی نابخردانه و بدون برنامه است که آینده اقتصادی جهان را در معرض خطر قرار داده و تبعات بیسابقهای بهدنبال خواهد داشت که نه تنها شهروندان آمریکایی را تحت تاثیر قرار میدهد، بلکه میتواند ثبات اقتصاد جهانی را نیز به لرزه درآورد.
مردم آمریکا نخستین قربانی تعرفهها
دلیل واقعی پشت این تصمیمات، بیش از اینکه تعهدی واقعی به رشد اقتصادی باشد، ناشی از تلاش اشتباه ترامپ برای بهدست آوردن حمایت در میان گروههای خاصی از رایدهندگان است. در نگاه نخست، این سیاستها ممکن است بهعنوان ابزاری برای حمایت از صنایع داخلی تلقی شوند، اما شواهد و تحلیلهای اقتصادی نشان میدهند که نتایج این تصمیم، چیزی جز ضربه به اقتصاد آمریکا نخواهد بود. این تعرفهها هزینههای اضافی مستقیم و غیرمستقیمی را بر مصرفکنندگان و صنایع داخلی تحمیل میکنند که در ادامه منجر به افزایش تورم، کاهش تقاضای مصرفکننده، و در نهایت آسیب جدی به رشد اقتصادی کشور خواهد شد.
از دید منتقدان، تعرفهها نوعی مالیات غیرمستقیم بر مصرفکنندگان آمریکایی محسوب میشوند. شرکتهای واردکننده مجبورند هزینههای بیشتر ناشی از تعرفهها را در قیمت نهایی کالاهایی که به مشتریان عرضه میشود، لحاظ کنند. این افزایش قیمت کالاها و خدمات در بازار داخلی، قدرت خرید مصرفکنندگان را کاهش میدهد و در نتیجه، تقاضا برای بسیاری از محصولات کم میشود. در اقتصادی که به شدت وابسته به فعالیتهای مصرفکننده است، این کاهش تقاضا میتواند اثرات عمیقی بر تولید، اشتغال و رشد اقتصاد ملی داشته باشد. تصمیم ترامپ به اعمال تعرفههای ۱۰ درصدی بر واردات از بسیاری از کشورهای جهان و تعرفههای ۲۵ درصدی بر خودروهای خارجی، نشاندهنده بیتوجهی کامل او به این واقعیت است که بخش بزرگی از مصرفکنندگان آمریکایی، وابسته به محصولات وارداتی از خارج هستند و توان خرید آنها عمیقاً تحت تأثیر چنین سیاستهایی قرار میگیرد.
پاسخهای قطعی و تلافیجویانه کشورهای هدف
ترامپ بیپروا تعرفههای سنگینی را علیه شرکای کلیدی تجاری ایالات متحده وضع کرده است. اعمال تعرفههای سنگین بر واردات از کشورهایی، چون کانادا، اتحادیه اروپا، ژاپن و چین، نه تنها باعث ایجاد تنشهای دیپلماتیک شده بلکه موجب پیدایش پاسخهای تلافیجویانه از سوی این کشورها خواهد شد. این چرخه تلافیجویی زمینهساز یک جنگ تجاری بیرحمانه است که به زنجیرههای تأمین جهانی آسیب وارد خواهد کرد و بسیاری از کسبوکارهای کوچک و متوسط، که از ستونهای اقتصاد داخلی آمریکا هستند، در مسیر نابودی قرار خواهند گرفت. از سوی دیگر، تعرفههای اعمالشده بر واردات از چین، که به مجموعاً ۵۴ درصد میرسد، نمونهای آشکار از سیاستهای تنشزای ترامپ است که کمترین توجهی به پیامدهای بینالمللی آن نشان داده است. چین، بهعنوان یکی از بزرگترین شرکای تجاری ایالات متحده، میتواند به راحتی اقداماتی تلافیجویانه انجام داده و دسترسی آمریکا به بازارهای پررونق چین را محدود کند یا تعرفههای سنگینی بر کالاهای صادراتی ایالات متحده اعمال کند. این اقدامات بهطور مستقیم به مشاغل صادراتی آمریکا آسیب خواهد زد و هزاران شغل را در معرض خطر قرار خواهد داد. در چنین فضایی، تلاش ترامپ برای «احیای تولید داخلی» بیش از آنکه به رشد اقتصادی منجر شود، به کاهش فعالیتهای اقتصادی و افزایش بیکاری ختم خواهد شد.
پیامدهای سیاسی و اقتصادی در داخل و خارج آمریکا
افزایش هزینه کالاهای وارداتی بهدلیل تعرفهها، صنایع داخلی را تحت فشار قرار میدهد. ایالات متحده سالهاست که بخشهایی از تولید خود را به خارج از کشور منتقل کرده است و وابستگی شدیدی به واردات مواد اولیه و قطعات برای تکمیل محصولات نهایی دارد. تعرفهها این مواد اولیه را گرانتر کرده و فعالیت بسیاری از تولیدکنندگان داخلی را مختل میکنند. صنایع مهمی مانند خودروسازی و فناوری، که نقش مهمی در اقتصاد ایالات متحده دارند، از جمله بخشهایی هستند که بیشترین آسیب را از این سیاستها خواهند دید. هزینههای اضافی ناشی از تعرفهها حاشیه سود این شرکتها را کاهش داده و باعث کاهش سرمایهگذاری شرکتها در تحقیق و توسعه یا توسعه زیرساختها میشود. این کاهش سرمایهگذاری پیامدهای طولانیمدتی خواهد داشت و توانایی رقابت این صنایع در بازارهای جهانی را به شدت محدود خواهد کرد.
در سطح جهانی نیز تعرفههای ترامپ باعث ایجاد بیثباتی در روابط تجاری و تهدیدی جدی برای تجارت آزاد میشود. ایالات متحده با سیاستهای ترامپ در مسیر انزواگرایی اقتصادی قرار گرفته است. بسیاری از کشورها، از اتحادیه اروپا گرفته تا چین و ژاپن، در حال برنامهریزی برای مقابله با این سیاستها هستند و تلاش میکنند از طریق همکاری با یکدیگر، وابستگی خود به بازار آمریکا را کاهش دهند. این تحولات میتواند به مرور زمان، ایالات متحده را از جایگاه برتر اقتصاد جهانی کنار بزند و فرصتهای اقتصادی بینظیری را از دسترس شرکتهای آمریکایی خارج کند. به عبارت دیگر، سیاستهای تعرفهای ترامپ نه تنها باعث تقویت اقتصاد آمریکا نمیشود، بلکه این کشور را در خطر انزوا قرار داده و به اعتبار اقتصادی و دیپلماتیک آن آسیب خواهد زد.
پیامدهای سیاسی این تعرفهها نیز قابل توجه است. بسیاری از متحدان نزدیک آمریکا، از جمله کانادا و اتحادیه اروپا، به شدت از این سیاستها انتقاد کردهاند. این کشورها که از زمان پایان جنگ جهانی دوم، شرکای کلیدی آمریکا در پیشرفت روابط تجاری و تقویت اقتصاد جهانی بودهاند، اکنون خود را قربانی سیاستهای غیرمنطقی و تهاجمی ترامپ میبینند. تصور اینکه چگونه این روابط استراتژیک و بلندمدت به راحتی توسط ترامپ به خطر افتادهاند، باعث نگرانی عمیقی در میان تحلیلگران و دیپلماتهای بینالمللی شده است.
نکته دیگری که نباید فراموش کرد، پیامدهای اعتبار سیاسی این تعرفههاست. سیاستهای اقتصادی ترامپ نشاندهنده نوعی بیثباتی و عدم پیشبینیپذیری است که نه تنها به کسبوکارهای داخلی، بلکه به شرکای تجاری و اقتصادی آمریکا نیز آسیب میرساند. شرکتهای بینالمللی اکنون با این سوال مواجه هستند که آیا سرمایهگذاری در آمریکا، با توجه به سیاستهای تعرفهای و غیرقابل پیشبینی ترامپ، گزینه مناسبی است یا خیر. این عدم اطمینان باعث شده بسیاری از شرکتها سرمایهگذاریهای خود را به کشورهای دیگر منتقل کنند و این امر میتواند در بلندمدت به کاهش سرمایهگذاری خارجی در آمریکا و کاهش فرصتهای اقتصادی برای شهروندان آمریکایی منجر شود.
تاثیر منفی تعرفهها بر بازار آزاد و قدرت خرید
تصمیمات اقتصادی ترامپ نه تنها غیرمنطقی، بلکه در موارد زیادی برخلاف اصول اقتصاد بازار آزاد است. تعرفهها نوعی حمایتگرایی افراطی محسوب میشوند که با حذف رقابت در بازار، امکان بهرهبرداری و سوءاستفاده شرکتهای داخلی از مصرفکنندگان را فراهم میکند. این رویکرد نه تنها باعث کاهش بهرهوری و نوآوری در صنایع داخلی میشود، بلکه به طور قابل ملاحظهای کیفیت محصولات و خدمات را کاهش میدهد. هنگامی که رقابت خارجی کاهش یابد، شرکتهای داخلی انگیزهای برای ارتقا کیفیت محصولات خود نخواهند داشت و مصرفکنندگان مجبور خواهند بود با هزینههای بالاتر، محصولاتی با کیفیت پایینتر خریداری کنند. این فرایند، اقتصاد ایالات متحده را بیشتر از آنچه تصور میشود، تحت تاثیر منفی قرار خواهد داد.
سیاستهای تعرفهای ترامپ همچنین قدرت خرید طبقات متوسط و پایین جامعه آمریکا را کاهش داده و فشار مالی بیشتری بر آنها وارد میکند. این طبقات اجتماعی، بیشترین آسیب را از افزایش قیمت کالاها خواهند دید و هزینههای بیشتر برای ضروریات زندگی، مانند غذا و لوازم خانگی، باعث کاهش استاندارد زندگی آنها خواهد شد. این در نهایت به افزایش فاصله طبقاتی در جامعه آمریکا منجر شده و نارضایتی اجتماعی را تشدید خواهد کرد. ترامپ که شعار حمایت از «مردم عادی» را مطرح کرده بود، اکنون با سیاستهایی که خلاف منافع این گروهها است، پایههای حمایتی سیاسی خود را تضعیف میکند.
در میان این شرایط، سیاستمداران جمهوریخواه نیز به شدت از سیاستهای تعرفهای ترامپ انتقاد کردهاند. سناتور رند پال، از جمله مخالفان سرسخت این تعرفهها، این سیاستها را «یک فاجعه برای مصرفکنندگان آمریکایی» توصیف کرده است. سناتور سوزان کالینز نیز مخالفت خود با تعرفههای ترامپ بر واردات از کانادا را اعلام کرده و آن را «مضر برای اقتصاد ایالت مین» دانسته است. این انتقادات حتی از داخل حزب جمهوریخواه، نشاندهنده شکاف عمیقی است که این سیاستها در میان سیاستمداران و فعالان اقتصادی ایجاد کرده است.
در پایان، باید خاطر نشان کرد که سیاستهای تعرفهای ترامپ نه تنها مشکلات اقتصاد آمریکا را حل نمیکند، بلکه آنها را تشدید خواهد کرد. این تصمیمات بیشتر شبیه به رویکردی پوپولیستی است که برای جلب حمایت کوتاهمدت مردم طراحی شده، اما در طولانیمدت آسیبهای غیرقابل جبرانی به اقتصاد و جایگاه بینالمللی آمریکا وارد خواهد کرد. به عبارتی اقدامات کنونی تنها راه را برای منازعات تجاری و اقتصادی بیشتر باز کرده و آمریکا را به حاشیه اقتصاد جهانی خواهد کشاند.
انتهای پیام/