روایتی پیچیده از روابط فرزندان با والدین/«آن برد» پتانسیل اجراهای بیشتر را دارد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، نمایش «آنبُرد» به نویسندگی و کارگردانی مهدی زندیه و آیدین تمبرچی با تهیهکنندگی سجاد افشاریان دور سوم اجراهای خود را آغاز کرد. این نمایش هر شب ساعت ۲۰:۴۵ در سالن شماره ۲ مجموعه تئاتر لبخند روی صحنه رفته است. این نمایش که جایزه بازیگری، کارگردانی، نمایشنامه و دیپلم افتخار بهترین اثر از نگاه مخاطب را از جشنواره تئاتر شهر دریافت کرده، در مجموعههای تئاتر شهر، هیلاج و شهر رشت با ۵۰ اجرا پیشروی مخاطبان قرار گرفته است.
«آنبُرد» با میزبانی بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ مخاطب و فروشی ۷۰۰ میلیونی، از نمایشهای پرفروش و پرتماشاگر فروردین، اردیبهشت و خرداد ۱۴۰۳ بهشمار میآید.در خلاصه داستان «آنبُرد» آمده است: «کاش میشد بین موندن و رفتن، جفتشو انتخاب کرد...»
نیکو بستانی، بازیگر این نمایش، در گفتوگو با آنا درباره بازگشت نمایش «آنبُرد» به صحنه گفت: این روزها اجراهای تئاتر خیلی زیاد شده و طبیعی است که در دوره اجرا، مخاطب پیگیر نتواند تمام کارهایی که دلش میخواهد را ببیند! ما هم با توجه به ابراز علاقه مخاطبان تصمیم گرفتیم یک بار دیگر با آنها رخ به رخ بشویم. ضمن اینکه من فکر میکنم نمایش «آنبرد» پتانسیل اجراهای بیشتری دارد، هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ تأثیرگذاری در جریان.
بستانی در ادامه به تازگی نمایش برای مخاطبان اشاره کرد و گفت: ما مخاطبهایی داشتیم که برای بار دوم یا سوم به دیدار ما میآمدند؛ نمایش ما دوپرسوناژ دارد و با توجه به روایت غیرخطیاش، این نیاز برای برخی از مخاطبان پیش میآید که برای کشف تمام زوایای داستان دوباره به دیدن نمایش بنشینند.
وی در مورد همبازیاش مهدی زندیه گفت: من و مهدی زندیه تجربه همکاری از سال ۱۴۰۰ در «بک تو بلک» داشتیم و این همکاری چند سال طول کشید. بهطبع ما به نوع بازی هم آشنایی پیدا کرده بودیم، اما تجربه کار با مهدی زندیه بعد از «بک تو بلک» شیرینتر بود! کار سخت مهدی زندیه این بود که نقش یک پدر پَسیو (منفعل) ولی دغدغهمند را بازی کند! با توجه به کلیشههای «پدر» بودن در تئاتر، چالش سختی داشت، اما خوب از پسش برآمد؛ و همین تلاش بیوقفهاش به من هم انگیزه میداد.
بستانی در پاسخ به این سؤال که آیا در رسیدن به این نقش به مولفههایی فکر کرده است، گفت: تجربه مشابه که نه؛ ولی همه ما درگیر روابط پیچیدهای با والدینمان هستیم؛ من هم به عنوان دختر کوچک یک خانواده، توانستم بخشهایی از حافظه عاطفیام را برای لحظات احساسی پدر و دختر استفاده کنم. ضمن اینکه من خواهری دارم که طراح و نقاش است و در انگلستان زندگی میکند و این موقعیت برایم ملموستر کرد. با توجه به موضوع نمایش، اجرای هر شب این کاراکتر همراه با گریه و بار روانیاش واقعاً زیاد است.
او در پایان گفت: مشغول تمرین نمایش جدیدی هستم که فکر میکنم تجربه خیلی خاصی برای بازیگر و مخاطب خواهد بود! امیدوارم در سال جدید خیلی زود دوباره هم نفس مخاطبها بشوم و واقعاً امیدوارم تئاتر با اجراهای مداومش در سالنهای خوب جان دوباره بگیرد.
انتهای پیام/