دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یادداشت|

مرثیه‌ای بر سالن‌های دولتی نمایش

مرثیه‌ای بر سالن‌های دولتی نمایش
اخیرا «قطب الدین صادقی» پیشکسوت عرصه تئاتر ، نمایشی را با عنوان «سفرنامه آبجی مظفر» در سالن اصلی تئاتر شهر به صحنه برده، اما به دلیل رفتار‌های نادرست و سیستم اشتباه تئاتر شهر که سعی در خصوصی سازی تئاتر و شبیه کردن خود به تماشاخانه‌های خصوصی دارد، به تنگ آمده است.
کد خبر : 952938

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا ـ امیر امیری نمایشنامه نویس و هنرمند به بهانه چالش‌های اخیر هنرمندان تئاتر در عرصه اجرا گرفتن سالن‌های نمایشی یادداشتی را بدین شرح در اختیار خبرگزاری آنا قرار داد:

اخیرا «قطب الدین صادقی» پیشکسوت عرصه تئاتر نمایشی را با عنوان «سفرنامه آبجی مظفر» در سالن اصلی تئاتر شهر به صحنه برده، اما به دلیل رفتار‌های نادرست و سیستم اشتباه تئاتر شهر که سعی در خصوصی سازی تئاتر و شبیه کردن خود به تماشاخانه‌های خصوصی دارد، به تنگ آمده و در ویدئویی کوتاه که در شبکه‌های اجتماعی پخش شده، حرف‌هایی حاکی از داغ دل و به تنگ آمدن از وضع موجود زده است، حرف‌هایی که با چاشنی فریاد این بازیگر و استاد نازنین تئاتر جگرسوز شده است.

فریاد‌های دردآلود قطب الدین صادقی هنرمند پیشکسوت تئاتر در این روز‌ها قلب مرا به درد آورد. اواخر سال ۱۴۰۱ قرار بود نمایش «فراموشان» را که یک کار غیرتجاری بود، روی صحنه سالن قشقایی تئاتر شهر ببرم. قرار بود مرکز هنر‌های نمایشی غیر از سالن کمک هزینه هم برای دکور و لباس به ما بدهند که عددش را دقیق به خاطرم ندارم. همچنین در عرصه تبلیغات هم قرار بود کمکی بشود چرا که این نمایش کاری عمیق با مفاهیم فلسفی بود که حمایت داشت.همزمان اجرای نمایش ما یک نمایش تجاری هم در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه بود.

برای آن نمایش یک شب اجرای ویژه عکاسان، هنرمندان و خبرنگاران دادند، اما به گفتند که چنین امکانی نداریم و فقط می‌توانیم در هر شب پنج میهمان داشته باشیم که از این تعداد می‌توانستیم ظرفیت به خبرنگاران هم بدهیم. نمایش سالن اصلی به خاطر داشتن بازیگر چهره و امکان تبلیغات فروش خیلی خوبی کرد و ما پس از اجرای هفتم دچار افت تماشاگر شدیم  چرا که همه امکانات روابط عمومی تئاتر شهر در اختیار سالن اصلی بود.تلخ‌تر این است که بعد ازآن هر یک از بخش‌های مختلف تئاتر شهر به بهانه‌ای برایمان مشکل ساز میشد.

مثلا هر روز یکی از مدیران و کارمندان به ما زنگ می‌زد و می‌گفت: «چرا فروشتان کم است؟» تهدید می‌کردند که اگر فروش بالا نرود، اجرا متوقف می‌شود و در نهایت از ما تعهد کتبی گرفتند که فروش را بالا ببریم، دقیقا مثل شرایط یک سالن خصوصی!قرار بود چهار هفته اجرا برویم، اما پس از هفته اول تمامی اجرا‌ها با استرس بود، از هفته دوم از دوستان و آشنایان پول قرض کردم تا بلیت خریداری کنم و به اصطلاح سالن را خودم «سولداوت» کنم تا استرسی به گروه وارد نشود. روز‌های آخر هفته سوم فروش بهتر شد، اما تحقیر‌های مدیران تئاتر شهر تمامی نداشت.

روابط عمومی نه تنها کمکی به ما نکرد، بلکه اذیتمان هم کردند و حتی مهمان‌های ما را هم پوشش ندادند!

پس از هفته سوم با اینکه فروشمان بهتر شد، اما دیگر توان روانی ادامه دادن نداشتم و به دوستان تئاتر شهر اعلام کردم که اجرا را متوقف میکنیم و اتفاقا خیلی هم باعث خوشحالیشان شد و من هم اعضای گروه را با گریه روانه منزل کردم. پس از اتمام اجرا‌ها و پیگیری فروش تیوال با گرفتن ده‌ها امضا از مسئولان تئاتر شهر و مرکز هنر‌های نمایشی، هزینه را دریافت کردم و بعد از چند ماه از انجمن نمایش به من زنگ زدند که قرارداد حمایتی را امضا کنم و قراردادی که جلوی من گذاشتند ۱۰ میلیون تومان حمایت از کار ما بود! وقتی به نشانه اعتراض سراغ مدیر تئاتر شهر رفتم که چرا زیر قولشان زدند، خیلی جدی به من گفت که اصلا در شورای حمایت شرکت نمی‌کند و هیچوقت به هیچ گروهی قول مبلغ خاصی برای حمایت نداده‌ایم!

مدیرمرکز هنر‌های نمایشی هم دستور دادند که به من ۱۰ میلیون بدهند و روال هم همین است، اگر کسی قول مبلغ بیشتری داده غلط کرده است!

من بعد از آن نمایش با اینکه چند متن آماده داشتم جرات نکردم کاری را شروع کنم، حدود یک سال است یکی از تهیه کنندگان با انصاف پیشنهاد داده کاری را اجرا ببرم، بسیار می‌ترسم این بلا‌هایی که سر من آمده سر ایشان و سرمایه اش بیاد، برای همین یک بار کار را شروع کردم و وسط تمرین‌ها موقتا تعطیل کردم، برای اینکه روی قول یکی از تماشاخانه‌های دولتی حساب کرده بودم و به مدیران اعتباری نیست،  واقعا نمی‌شود تئاتر کار کرد،‌ ای کاش به جای تئاتر عاشق شغل و حرفه دیگری بودیم!

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب