پزشکان غیر طبیب؛ چرا محبوبترین جذابیت خود را از دست داده است؟
به گزارش آنا، یاسر مختاری؛ شاید در اطراف خود افرادی را دیده باشیم که شغل آنها با رشته تحصیلی آنها نمیخواند، چه بسیار افرادی را میشناسیم که فارغالتحصیل رشتهای بوده، اما کار دیگری را انجام میدهند. مثلاً مهندس مکانیکی که بهجای کارگاههای تولیدی و کارخانجات، مغازه لباسفروشی دارد و از آن سو کسی که طراحی فرش خوانده سوپرمارکت دایر کرده است. مشاغلی از این دست بسیار است، برخی از سر جبر و برخی خودخواسته شغلی دیگر را انتخاب کردهاند.
شاید این مسئله تنها برای این افراد و خانوادههای آنها آزاردهنده باشد، اما به دلیل اشباعی که در بازار کار وجود دارد چندان تأثیری بر جامعه نگذارد. این در حالی است که برخی مشاغل وجود دارند که افراد شاغل باید علم آن را داشته و در دانشگاه نیز برای آن آماده شده باشند، لذا فرد دیگری بدون این تخصص نمیتواند جای آنها را بگیرند. بر همین اساس چنانچه فردی که برای این شغل از دانشگاه فارغالتحصیل شده باشد در آن شغل مرتبط به کار گرفته نشود چه از سر اجبار باشد و چه از سر اختیار، جامعه همه آسیب میبیند، چرا که فرد دیگری نمیتواند جای او را بگیرد.
ارتباط رشته و حوزه کاری در مشاغلی مانند پزشکی که با سلامت و جان افراد سروکار دارند امری حیاتی بوده و هرگونه کمبودی در این حوزه میتواند صدمات جبرانناپذیری بر سلامت افراد و جامعه باقی بگذارد به همین دلیل هرگونه تغییر شغلی در این حوزه امکان آسیب را افزایش میدهد.
این امر زمانی آزاردهنده است که بدانیم حدود ۳۰ هزار نفر فارغالتحصیل پزشک عمومی به شغلی غیر از طبابت روی آوردهاند یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم از چرخه فعالیت در این حوزه خارج شدهاند. این آماری که رئیس سازمان نظام پزشکی کشور ارائه کرده است بنابراین آمار پَرت یا تقریبی نیست که نتوان به آن استناد کرد یا آن را نادیده انگاشت.
یک پزشک عمومی حدود هفت سال باید در دانشگاه درس بخواند و علاوه بر آن در دوران اینترنتی کشیکهای مختلفی در بیمارستانها داشته و همپای یک پزشک فارغالتحصیل و مشغول به کار خدمت ارائه دهد، اینکه چرا پس از فارغالتحصیلی دیگر تمایلی به خدمت در حوزه کاری خود ندارد امری قابل بررسی است؛ اما دلایلی بسیاری وجود دارد که این شغل را که آرزوی بسیاری از افراد و خانوادههای آنها از گذشته تا به امروز است، برای کسانی که امکان تحصیل در آن برایشان فراهم بوده دیگر جذابیتی ندارد. اگرچه برای این موضوع دلایل مختلفی وجود دارد که برخی یکی از دلایل آن را عدم تناسب تعرفه خدمات با قیمت تمام شده خدمات است.
اما مسئله تنها این نیست به گفته رئیس زاده ۶۰ هزار پزشک عمومی وجود دارند که میتوانند وارد رشتههای تخصصی شوند. این در حالی است که در سالهای اخیر بسیاری از ظرفیتهای تخصص در دانشگاههای علوم پزشکی خالی باقیمانده است. این در حالی است که بسیاری از این پزشکان عمومی وارد شاخههای زیبایی مانند کاشت مو یا اعمال زیبایی دیگر که نیاز به تخصص جراحی ندارند میشوند؛ بنابراین تعرفه پایین در جای خود برای بیان خروج این فارغالتحصیلان پزشکی از فعالیت در چرخه طبابت درست باشد، اما نمیتواند بهدرستی غیر جذاب شدن رشته پزشکی را برای این افراد تبیین کند.
از سوی دیگر مشکلات اقتصادی در جامعه همه اقشار را تحت تأثیر خود قرار داده و فقط پزشکان نیستند که درگیر این موضوع هستند. اتفاقاً بسیاری از این افراد از وضعیت مناسبتر برخوردار هستند و پزشکی هنوز جذابیت مالی خود را از دست نداده است. بر همین اساس باید به دنبال مشکل در جای دیگری مثلاً در همان دانشگاههای علوم پزشکی بود که این افراد را به لحاظ روانی برای پذیرش نقش خود در ارائه خدمت به بیماران در هر نقطهای آماده کنند. از سوی دیگر باید محیطهای درمانی را نیز برای این افراد جذاب کرد تا حداقل این افراد را بتوان در این محیطها نگه داشت.
انتهای پیام/