دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
بازیگر سریال «هشت پا» در گفت‌وگو با آنا:

از خدا خواستم هرگز کارمندِ بازیگری نشوم!

از خدا خواستم هرگز کارمندِ بازیگری نشوم!
رضا اکبرپور بازیگر نقش سعید در سریال «هشت پا» گفت: من دوست ندارم در بازیگری به جایی برسم که به دلیل شرایط مالی مجبور شوم هر نقشی را بازی کنم. امیدوارم این اتفاق هرگز نیافتد.
کد خبر : 938470

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، سریال تلویزیونی «هشت پا» به کارگردانی احمد معظمی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی از اواسط مهرماه روانه آنتن تلویزیون شد و هر شب از شبکه یک پخش می‌شود. سریالی در ژانر پلیسی که همزمان با هفته نیروی انتظامی پخش آن آغاز شد و حالا به قسمت‌های پایانی خود رسیده است و در این مدت بازخورد‌های مثبتی هم داشته است. یکی از ویژگی‌های اصلی این سریال گروه بازیگران آن است. گروهی که از چهره‌های شناخته شده و قدیمی این ژانر (احمد نجفی، محمد صادقی، ایرج نوذری) بازیگران شناخته شده تئاتر (سعید چنگیزیان، ایوب آقاخانی، محسن بهرامی، حمید ابراهیمی، علیرضا مهران و...) و بازیگران با سابقه سینما و تلویزیون (نادر سلیمانی، افسانه چهره آزاد، علی اوسیوند، رویا جاویدنیا، مینا وحید، سودابه بیضایی و...) بهره برده و در کنار آن‌ها بازیگران جوان و خوش آتیه‌ای را هم در اختیار دارد تا ترکیب کاملی را در جلوی دوربین داشته باشد.

یکی از بازیگران اصلی این سریال رضا اکبرپور است، بازیگر نقش سعید جانسپار، جوانی که مثل خیلی از جوانان امروز برای رسیدن به رویاهایش هرچه تلاش کرده به در بسته خورده و در حالی که با یکی از دوستانش زندگی می‌کند، به طور اتفاقی زندگی‌اش با شرایط جدیدی مواجه می‌شود. اکبرپور که پیش‌تر حضورش در نقش اسماعیل سریال «گیل دخت» بسیار دیده شده بود، حالا عهده‌دار یکی از نقش‌های اصلی سریال «هشت‌پا» است. به بهانه پخش این سریال گفت‌وگویی با این بازیگر جوان انجام دادیم. 

«سعید جانسپار» چه ویژگی‌های داشت که حضور در این نقش را پذیرفتید؟

سعید یکی از کاراکتر‌های متفاوت کل قصه است، کاراکتری که ما به ازای بیرونی آن را می‌توانیم در جامعه ببینیم، البته همه اتفاقاتی که برای او رخ می‌دهد هم خیلی همگانی نیست، مثلا فکر نکنم به همه یک شبه ده - یازده هزار میلیارد تومان پول به ارث برسد! اما از بسیاری جهات شبیه به اکثر جوان‌های کشورمان است، افرادی که تحصیل کرده‌اند، به دنبال پول هستند تا کاری را شروع کنند و با دسترنج خودشان به یک رفاه مالی برسند. بچه‌هایی مثل سعید در خانواده‌های همه ما زیاد هستند. کسانی که شاید شکست‌های زیادی در زندگی خوردند، یا فرزندانی که با پدر و مادرشان درخصوص مسائل مالی و موارد مختلف مشکل دارند. اینجا هم سعید از همان قشر است. توقع دارد ماشین زیر پای مادرش را بفروشد، تا او از پول آن به عنوان سرمایه برای کار جدیدش استفاده کند. سعید از آن دست آدم‌هایی است که اتفاقات بدی هم در زندگی‌اش رخ می‌دهد، اما او حقیقتاً مقصر این اتفاقات نیست.

چه ویژگی‌های از سعید داستان هشت‌پا با شخصیت خودتان مشترک است؟

صادقانه بگویم، چیزی مثل وسوسه در همه ما وجود دارد. زمانی که برای بار اول فیلمنامه را خواندم، بار‌ها به این مسئله فکر کردم که اگر من جای سعید بودم چه کار می‌کردم؟ به طور ناگهانی با حجم زیادی از پول مواجه شدم در حالی که مادرم و اعضای خانواده با استفاده از این پول موافق نیستند.

تا امروز چه بازخورد‌های از طرف مردم برای حضورتان در سریال گرفتید؟

از همان قسمت‌های اولیه بازخورد‌ها خیلی عالی و فراتر از چیزی بود که فکر می‌کردم. قصه کار به شدت مخاطب را جذب کرده و کارگردانی خوب آقای معظمی هم به دیده شدن سریال کمک کرده است. حس می‌کنم این قصه با ذهن بسیاری از بیننده‌ها بازی کرده، مشخصا این موضوع که اگر در این شرایط بودم چه تصمیمی می‌گرفتم و چطور این اتفاقات را مدیریت می‌کردم تا یک شبه پولدار شوم. در دهه‌های شصت و هفتاد مخاطبان تلویزیون با قهرمان‌های سریال‌ها هم‌ذات پنداری میکردند، چون زندگی آنها شبیه به زندگی خودشان بود، اما در سریال‌های سال‌های اخیر (به ویژه در شبکه نمایش خانگی) قصه‌ها و شخصیت‌ها از مردم فاصله گرفتند و خیلی دور شدند. مثلا همین شخصیت سعید در جایی از سریال با مادرش بحث می‌کند، اما همان موقع عذرخواهی می‌کند. مسئله‌ای که به وفور در خانه‌های همه رخ داده. ما به دنبال این نبودیم که سعید را یک شخصیت سفید و کاملاً مثبت نشان دهیم، چون مخاطب او را پس می‌زد، دیگر هیچ شخصیت کاملاً مثبت یا کاملاً منفی در جذب مخاطب موفق نیست. بالاخره سعید هم جوانی است که طبیعتاً وسوسه می‌شهپود، می‌خواهد از پولی که به او ارث رسیده برای خانواده‌اش امکانات و رفاهی دست و پا کند، به دوستش که می‌داند در دام مواد و دزدی است کمک کند.

از خدا خواستم هرگز کارمندِ بازیگری نشوم!

یکی از عجیب‌ترین ویژگی‌های شخصیتی سعید، ارتباط خوبش با کاراکتر ذوقی (علیرضا مهران) است. شخصیتی که هم به شیشه اعتیاد دارد، هم علناً وسایل دزدی را در خانه‌اش نگهداری می‌کند. چرا سعید با چنین شخصیتی، باید دوستی مثل ذوقی داشته باشد؟

برخورد سعید با ذوقی کاملاً با این نگاه است که سعید می‌خواهد به دوست قدیمی‌اش کمک کند. او حتی در همان سکانس اول می‌گوید که می‌خواهم تو را از لجنزار بیرون بکشم. در حقیقت ذوقی اگرچه جوانی است که گرفتار مواد و دزدی است، اما به رفاقتش با سعید اهمیت می‌دهد. او زمانی که سعید گرفتار شد به کمک او رفت و فراری‌اش داد، با وجود اینکه خانواده سعید باعث لو رفتن او خانه‌اش شدند، اما او را هرگز رها نکرد. شاید اگر بکگراندی از دوستی سعید و ذوقی در گذشته می‌دیدیم این حس راحت‌تر منتقل می‌شد، اما این دو رفاقتی دیرینه داشتند و برای همین هم سعید بعد از گرفتار شدن هم قصد لو دادن ذوقی را نداشت، چون معتقد بود به خاطر او پای ذوقی به این داستان باز شده است. دوستی ذوقی و سعید مثل رفاقت خیلی از بچه‌های جنوب شهر است، بچه‌هایی که از دوران مدرسه با هم بزرگ شدند، از بد روزگار یکی از آنها به سمت اشتباهی رفت، اما دوست دوم او را رها نمی‌کند و تلاش می‌کند با هم از منجلابی که در حال فرو رفتن به آن هستند، فرار کنند.

گروه تولید «هشت‌پا» تیم بسیار پر بازیگری است. حضور کنار آن‌ها چطور بود؟

من از تک تک بازیگران این سریال درس‌های زیادی آموختم. از آقای چنگیزیان که این دومین همکاری من با ایشان بود، تا دکتر محمد صادقی، علیرضا مهران و سرکار خانم چهره آزاد واقعا یاد گرفتم. نگاه من به کار این است که با هر کار و پروژه‌ای که در آن بازی می‌کنم بتوانم حداقل یک قدم رو به جلو حرکت کنم. از همه بازیگران و گروه کارگردانی تشکل می‌کنم که خیلی خیلی خوش انرژی بودند و کار کردن کنارشان بسیار لذت‌بخش بود. علاوه بر آقای معظمی واقعا زحمات آقای راشدی به عنوان بازیگردان یا حمیدرضا علیپور به عنوان دستیار کارگردان هم فوق‌العاده بود. در حقیقت «هشت پا» از آن پروژه‌هایی بود که وقتی صبح روز بعد آفیش بودی، می‌دانستی قرار است دوباره به همان جای دوست داشتنی با تیم دوست داشتنی بروی و لحظات جذابی را خلق کنی.

شما در سال‌های اخیر در فیلم‌هایی مثل «آپاندیس» یا سریال‌های «گیلدخت» و «حوالی پاییز» ایفای نقش کرده بودید. چرا در این حوزه کم کار هستید؟

از خدا خواستم کمک کند کارمند بازیگری نشوم. نمی‌خواهم شبیه به کارمند‌هایی شوم که منتظر هستند مثلاً ۳۰ سال سابقه کاری‌شان پر شود و بازنشسته یا پیشکسوت شوند. من معتقدم هر روز باید به دنبال یادگیری باشیم و این یادگیری نه فقط از هنرمندان و اساتید این حوزه که حتی می‌تواند از جانب یک آدم معمولی باشد که در جایی با تو هم کلام می‌شود. من دوست ندارم در بازیگری به جایی برسم که به دلیل شرایط مالی مجبور شوم هر نقشی را بازی کنم. امیدوارم این اتفاق هرگز نیافتد، البته برای این مسئله چند سال پیش یک کتابفروشی در کرج افتتاح کردم و سال‌هاست از آن طریق روزگار می‌گذرانم.

مخاطب به دلیل حضور شما در «گیل‌دخت» با شما آشنا شد، به نظرتان «هشت‌پا» چقدر در بیشتر شناساندن شما به مخاطب اثرگذار خواهد بود؟

فکر می‌کنم پس از این سریال اتفاقات بهتری برای آینده بازیگری من رخ می‌دهد، چون بازخورد‌های خوبی از مردم گرفتم و خدا را شکر مخاطبان ارتباط خوبی با سریال گرفتند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب