روسیه بلاتکلیف شلیک است
گروه سیاست و جهان خبرگزاری آنا- مریم خرمائی: بیخ پیدا کرده است. یک هفته بعد از طرح موضوع، اوضاع آنقدر بیخ پیدا کرده که دایره واکنشها از هشدار تا انکار و توبیخ متفاوت است.
او هم همین را میخواست؛ اینکه از دل ماجرا یکجور سردرگمی آمیخته به دلشوره غُل بزند و تا خط تنش بالا بیاید. خودش میگوید، «تکتک حرفهایش از روی حسابکتاب است و بعد از سبکسنگین کردنهای بسیار زده شده».
در میدان جنگ اوکراین، «عبارت عنصر جدید بسیار مهم»، گزینه «درگیری مستقیم با ناتو» را از «اجتنابپذیر» به «اجتنابناپذیر» تغییر میدهد
او از اینجور مواضع زیاد میگیرد، از همانهایی که علاقه گویندهشان به آبتنی کردن خلاف جهت جریان را نشان میدهد؛ اما در بیان بعضیهایشان تا مرحله خرق عادت پیش میرود و اولین کسی میشود که باب گفتگو درباره آن موضوع را باز میکند.
«اولینها» همیشه ظرفیت «داغ شدن» و صدالبته «سوزاندن» را دارند.
پنج سال پیش هم که پردهدری کرد و از «مرگ مغزی ناتو» سخن گفت، دنبال همین بود؛ اینکه باب مجادله را باز کند و مسئولیت تصمیمگیری را به عهده دیگران بگذارد. خودش هم نمیداند ته ماجرا چه میشود و این خاصیت سیاست «ابهام راهبردی» است. در این نوع از روایت سیاسی، پایان قصه همیشه باز است.
دیوانگی، سبکسری، جنگطلبی یا هوشمندی؟ ایده «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه برای اعزام «نیروهای غربی به اوکراین» با کدامیک از گزینهها جور درمیآید؟
رد تناقض را بگیریم
کرملین میگوید: بحث درباره امکان اعزام نیروهای ویژه ناتو به اوکراین، یک عنصر جدید بسیار مهم است.
در میدان جنگ اوکراین، عبارت «عنصر جدید بسیار مهم»، گزینه «درگیری مستقیم با ناتو» را از «اجتنابپذیر» به «اجتنابناپذیر» تغییر میدهد.
الیزه روایت دیگری دارد که بخشهای مختلف آن، یکدیگر را نقض میکنند:
گزاره «نباید روسیه را تحقیر کنیم» در برابر گزاره «شکست روسیه برای صلح و ثبات در اروپا حیاتی است».
گزاره «فرانسه درگیر حمله اتمی روسیه به اوکراین نمیشود» در برابر گزاره «هیچ گزینهای غیرممکن نیست».
گزاره «اعزام نیروهای فرانسوی به اوکراین محتمل است» در برابر «فرانسه برای اوکراین نمیمیرد».
بعد هم توضیح تکمیلی برای پل زدن میان فاصله طولانیای که این «تناقضها» باهم دارند، مثل وقتیکه «استفان سژورنی» وزیر خارجه فرانسه میگوید که «برای جنگیدن نه؛ اما پاریس میتواند نیروهای خود را برای نیازهای ویژه مثل پاکسازی مین، دفاع سایبری و تولید سلاح در خاک اوکراین، به این کشور اعزام کند».
صداها را دنبال کنیم
مکرون میگوید که «فعلاً اجماع نظری درباره اعزام رسمی و تأییدشده نیروی نظامی به اوکراین وجود ندارد، اما با توجه به پویایی تحولات، هیچچیز را نمیتوان منتفی دانست و اینکه هر کشوری میتواند بهطور مستقل در مورد استقرار نیروهای زمینی تصمیم بگیرد».
دبیرکل ناتو، بعضی از متحدان اروپایی کلیدی و همچنین آمریکا، اینکه ایدهای برای اعزام نیرو به اوکراین داشته باشند را انکار میکنند؛ اما نشانههایی وجود دارد که دستکم تعدادی از کشورهای اروپایی سرنخ را از مکرون گرفتهاند و مایل به بحث و تبادلنظر درباره آن چیزی هستند که زمانی تابو تلقی میشد: «حمایت نظامی از اوکراین بهنحویکه مستقیمتر از گذشته باشد».
صدراعظم آلمان «مهرهای کلیدی» در جاانداختن رویکرد «ابهام راهبردی» است
برای مثال، وزیر دفاع هلند هم گزاره «اعزام نیرو به اوکراین» را رد نمیکند و نخستوزیر اسلواکی نیز بهطور علنی از مشارکت گسترده برخی کشورها در این بحث خبر داده است.
به نظر میآید که اروپا بهسرعت در حال رسیدن به فهم مشترکی درباره لزوم اتخاذ گامهای بلند برای مقابله با پیروزی بیچونوچرای روسیه در میدان جنگ اوکراین است. این فهم مشترک تا حد زیادی حول «لزوم ایجاد ستون دفاعی اروپای مستقل از آمریکا» متمرکز است که برخلاف تصور خیلیها، یکی از فصلهای همکاری پاریس-برلین است.
بازیگر نقش اول را بشناسیم
اینکه «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان بگوید «هیچ نیروی زمینیای از کشورهای اروپایی به اوکراین اعزام نمیشود» قابل پیشبینی بود. اصولاً نقش سنتی برلین بهعنوان نماد خِردگرایی اتحادیه اروپا، هرس کردن و شکل دادن به ایدههای بلندپروازانه سایر اعضا است. سال ۲۰۱۹، وقتی مکرون از مرگ مغزی ناتو صحبت کرد، «آنگلا مرکل» صدراعظم وقت آلمان همین کار را انجام داد.
شولتز «مهرهای کلیدی» در جا انداختن رویکرد «ابهام راهبردی» است. ابهام در اینکه «آیا ناتو به اوکراین، نیرو اعزام میکند یا خیر»؟ ابهام درباره اینکه آیا «آلمان در تجهیز اوکراین به پدافند هوایی، موشک تائوروس به کییف میدهد یا خیر»؟
برخلاف آن قیافه آرام و موجهی که فقط به درد بازی در نقشهای جدی میخورد، این بار صدراعظم آلمان بازیگر یک صحنه اکشن است. او باید سناریوی ابهام راهبردی را جوری پیاده کند که به نظر «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه، باورپذیر بیاید.
درست مانند مکرون، بخشهای مختلف روایت شولتز هم یکدیگر را نقض میکنند:
گزاره «موشک کروز دوربرد تائوروس به اوکراین نمیدهیم» در برابر گزاره «موثق بودن فایل صوتی افسران آلمانی که درباره حمله به پل کریمه با استفاده از موشک تائوروس» صحبت میکنند.
گزاره «اعزام نیروهای ناتو به اوکراین منتفی است» در برابر گزاره «برد موشک تائوروس خیلی بلند است و آلمان نمیتواند مثل انگلیسیها و فرانسویها که به ترتیب موشکهای سایه طوفان و اسکالپ را به اوکراین دادند، عملیات کنترل هدف را مدیریت کند».
آیا میدانید نکته سناریو در همین گزاره آخر است؟
مگر گزینه «اعزام نیروی ناتو به اوکراین» منتفی نبود؟ پس پشتیبانی عملیات کنترل هدف که به معنای «حضور نظامیان فرانسوی و انگلیسی در خاک اوکراین است»، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ دستکم تا همین دو روز پیش، انگلیسیها میگفتند که فقط موشک دادهایم و مسئولیت صفر تا صد پرتاب سایه طوفان با کییف است!
در این نوع از روایت سیاسی، پایان قصه همیشه باز است
ادعای اخیر شولتز آنقدر سنگین بود که سخنگوی وزارت دفاع انگلیس توئیت زد و گفت: «استفاده و هدفگیری موشکها کار نیروهای مسلح اوکراین است».
تردیدها و تهدیدها
در حال حاضر، «مسکو در اتخاذ واکنش مناسب بلاتکلیف» است. اگر طبق گفته شولتز، نیروهای ناتو در اوکراین باشند و تعیین کنند که کییف کدامیک از اهداف روسیه را بزند، عملاً پیمان آتلانتیک شمالی وارد درگیری مستقیم شده و شایسته نیست که مسکو منفعل بماند. اما انگلیسیها از دیوار حاشا بالا رفته و دست مسکو را از شواهد خالی کردهاند.
بلاتکلیف گذاشتن روسیه در «رسمیت بخشیدن به درگیری مستقیم با ناتو» دستاورد سیاست «ابهام راهبردی» است که اروپا در مقابله با کرملین در پیش گرفته است.
همانطور که گفتم پایان این قصه باز است؛ هم برای روسیه و هم برای ناتو.
زمانی بود که اعضای ناتو میگفتند «هرگز به اوکراین سلاح دوربرد نمیدهیم». اکنون جنگندههای اف-۱۶ در راه رسیدن به کییف هستند و نظامیان اوکراینی اهداف روسی را با موشکهای اسکالپ و سایه طوفان میزنند. پس اینکه روزی، گزاره «اعزام نیروهای ناتو به اوکراین» هم عملی شود، دور از ذهن نیست.
در آنسوی میدان هم، نیروهای دفاع اتمی روسیه در آمادهباشاند. جنگ اوکراین وارد مرحله حساسی شده و اروپا برای «اولین بار» این سیگنال را میدهد که از قدم زدن بر لبه پرتگاه «جنگ جهانی سوم» نمیترسد. بلوف میزند یا واقعاً تهدید میکند، نمیدانم.
این «ندانستن» و این «بلاتکلیفی آزاردهنده» خاصیت رویکرد «ابهام راهبردی» است.
انتهای پیام/