عدالت به مثابه اخلاق
به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، پرسش از معنای عدالت و دلالتهای نظری آن موضوع مهمی در ادبیات نظری اندیشمندان اجتماعی است. احمد بخارایی (استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور در گروه جامعهشناسی) و محمود نوائی لواسانی (دکتری جامعهشناسی مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه پیام نور) در مقالهای با عنوان«عدالت به مثابه اخلاق (ویژگیهای ساختاری و دلالتهای مفهومی)» به چیستی این موضوع پرداختهاند.
هرچند اینکه معنای عدالت، چگونه و کجا شکل گرفته دغدغه بسیاری از افراد شده است؛ اما پرسش ساده و مهم دیگری که میتواند راهگشای سایر مباحث این حوزه باشد این است که در پارادایمهای فکری مختلف چه معنایی از عدالت با اقبال بیشتری مواجه شده و نسبت این معنا با رویکرد اجتماعی متفکران آن حوزه چگونه است؟
* سه رویکرد معنایی برای مواجهه با عدالت
در این پژوهش آمده است: مایکل سندل (Sandel,M) سه رویکرد معنایی برای مواجهه با عدالت بر میشمرد: عدالت یعنی حداکثر شدن مطلوبیت یا رفاه و نیز عدالت یعنی احترام به آزادی انتخاب و بالاخره عدالت یعنی پرورش فضیلت و استدلال درباره خیر عامه.
این رویکرد اخیر یعنی رویکرد سوم که به نوعی رویکرد اخلاقگرایی به عدالت است مورد توجه اجتماعگرایانی، چون مک اینتایر، والزر، اتزیونی و تیلور نیز قرار گرفتهاست و مبتنی بر مفاهیمی، چون مسئولیتپذیری (تعهد به خانواده، میهن پرستی و نوع دوستی)، خیر عامه، زندگی خوب، شایستگی و غایتگرایی است.
از نظر پژوهشگران این مقاله اجتماعگرایان و متفکران مکاتب اخلاقی عدالتخواه در مطالعات خود، مفهومپردازی گستردهای در تبیین این رویکرد داشتهاند و ورود به چگونگی ساخت نظام معنایی میطلبد به این پرسش توجه شود که: ویژگیهای ساختاری و دلالتهای مفهومی «عدالت» به مثابه امری «اخلاقی» چیست؟
* روش تحلیل روایت
از نظر بخارایی و لواسانی، زمانی که از روایتهای گوناگون در گستره جامعهشناسی و نیز حوزه معنایی عدالت سخن به میان میآید به نظر میرسد که استفاده از روش تحلیل روایت، کارایی مناسبی داشتهباشد. از این رو برای پاسخ به پرسش تحقیق، موضوع را از دو جهت مورد ارزیابی قرار دادهاند.
از یک طرف مکاتب گوناگون اخلاقی با عینک پارادایم عدالتگرا مطالعه شده است و از سوی دیگر نظریههای عدالت با نگاه اخلاقگرایی مورد تامل قرار گرفته است.
در نهایت با مرور ادبیات نظری متفکران حوزه نظریه عدالت اجتماعی و اخلاق، ویژگیهای ساختاری و دلالتهای مفهومی نظریه عدالت به مثابه اخلاق در آثار آنها واکاوی و تبیین شده است.
* یافتههای پژوهش
در جمعبندی این مقاله آمده است که از منظر وجودشناسی، مهمترین یا به عبارتی بهترین راه برای دستهبندی و ارزیابی نظریهها و مکاتب اخلاقی این است که آنها بر اساس واقعگرایی و غیرواقعگرایی دستهبندی شوند.
مکاتب اخلاقی غیر واقعگرا، احکام و جملات اخلاقی را از سنخ جملات انشائی دانسته و بدین ترتیب آنها را از چرخة احکام و قضایای واقعی که قابلیت صدق و کذب داشتهباشند خارج میکنند، اما مکاتب واقعگرا آنها را از سنخ جملات خبری و قابل صدق و کذب میدانند.
* سه فرض اساسی واقعگرایی
سه فرض اساسی واقعگرایی عبارتند از: تفکرات اخلاقی موضوعات خاص خود را دارند که با موضوعات علم و تحقیق تجربی متفاوتند. احکام اخلاقی تلاشی برای تعیین یک امر واقعی است که مستقل از افکار و اعتقادات ماست. احکام اخلاقی به نظر کسی که بر آنها حکم میکند، خطاپذیرند (امکان خطا در تعیین صدق و کذب وجود دارد). مبنای واکاوی ما در مکاتب اخلاقی حاکمیت رویکردی عدالتگرا بودهاست. این رویکرد با استفاده از تحلیل نظریههای گوناگون عدالت و تطبیق آنها با مطالبات اخلاقی حداکثرگرا، اعتدالگرا و حداقلگرا با مؤلفههای شمول، اولویت و شدت، توصیف و کوشش شد تا تحلیلی از روایت مکاتب اخلاقی متناظر با نظریههای عدالت ارائه شود.
در سوی دیگر تحقیق با اتکا به نگاه مایکل سندل، توصیفی از نظریههای عدالت با تأکید بر تفکیک نظریههای اخلاقگرا و غیر اخلاقگرا ارائه شده و نظریه عدالت ارسطو به عنوان نظریهای فضیلتگرا و نظریه عدالت طبیعی بینمور (Binmore,K.G) و نظریه عدالت وظیفهگرای کانت و نظریه عدالت اجتماعگرایان به عنوان نظریهای اخلاقگرا مورد واکاوی قرار گرفته است.
* اولویت، شمول و شدت
از منظر پژوهشگران این مقاله ساختار مقوله عدالت به مثابه اخلاق، متکی بر سه مؤلفه اولویت، شمول و شدت، شکل میگیرد. «اولویت» یعنی اینکه همیشه برای انجام رفتارهای اجتماعی مجموعه گزینههایی وجود دارد که یکی از آنها بهترین است و کوشش کنشگر باید معطوف به انتخاب آن گزینه باشد. این انتخاب همان امر اخلاقی است که در مواقعی که با خواست فردی انسان در تعارض باشد همیشه بر آن مقدم است.
به عبارتی دیگر یکی از پایههای عدالت اخلاقی در کنشهای اجتماعی اولویتبخشی به امر اخلاقی است. «شمول» یعنی همه کنشگران اجتماعی در همه رفتارهای فردی، اجتماعی، زیست محیطی و دینی با گزینههای متعددی از کردارهای خوب یا بد مواجهاند به طوری که هیچ کنش خنثایی وجود ندارد.
«شدت» به این معناست که کنشگران باید در انجام کار درست تمام توان خود را بگذارند و در این راه آماده پرداخت هرگونه هزینهای باشند. یعنی هیچگاه امر اخلاقی به دلیل هزینه بر بودن رها نخواهدشد.
* عدالت به مثابه امری اخلاقی
دلالتهای مفهومی یا مفاهیم هدایتگری که عدالت به مثابه امری اخلاقی را توصیف میکنند عبارتند از:
استدلال غایی: به منظور تعیین چگونگی و چرایی توزیع عادلانه یک کالا در خصوص غایت یا هدف توزیع، تامل شود.
اخلاق مسئولیت: تعهد پرشور به ارزشهای غایی و دنبال کردن آنهاست.
قوانین اخلاقی: مجموعه بایدها و نبایدهای طبیعی زندگی انسانی که به طور متوازن منطبق با قوانین عالم طبیعت است.
زندگی خوب: انتخاب بهترین روش زندگی و بهترین تصمیمگیری درباره سؤالات مهم زندگی و رد بی طرفی اخلاقی در زندگی فردی و اجتماعی.
انتهای پیام/