زیباکلام: باقیاتالصالحات سینمای ایران همین ژانر سیاهنمایی است
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، در ابتدای این مراسم سعید عقیقی، نویسنده کتاب «زیر پوست قصهها (سینمای رخشان بنیاعتماد)» بیان کرد: «در واقع این کتاب بخشی از یک تحقیق گسترده درباره تاریخ اجتماعی سینمای ایران است، من پنج، شش سال پیش تحقیقاتی را شروع کردم در مورد واقعگرایی در سینمای ایران؛ در این زمینه سه رویکرد داشتم که یکی از آنها را در این کتاب میبینید.»
وی ادامه داد: «در سینمای رخشان بنیاعتماد هم بخش مستند وجود دارد و هم بخش داستانی که در هر دو اینها واقعیتها بر اساس اسناد ارائه میشود و من سعی کردم راهی پیدا کنم برای نشان دادن برخورد فیلمساز با واقعیت. در میان فیلمسازان در آثار یک گروه مثل سهراب شهید ثالث واقعیتگرایی امری مدرن و در آثار عدهای دیگر مثل اصغر فرهادی امری کلاسیک است؛ در سینمای رخشان بنی اعتماد واقعیت امری است مبتنی بر واقعیت اسنادی.»
عقیقی اظهار کرد: «من از سال 64 شروع به نوشتن کردم اما تاکنون هیچ متنی درباره آثار رخشان بنی اعتماد ننوشته بودم. نوشتن این کتاب برای خودم هم تجربه تازهای بود. این کتاب با یک جمله در پایان مصاحبه تمام میشود و آن اینکه به رخشان بنی اعتماد گفتم «بهنظر من شما همچنان مستندساز هستید، حتی وقتی فیلم داستانی میسازید.»
زیباکلام: باقیاتالصالحات سینمای ایران همین ژانر سیاهنمایی است که خانم بنی اعتماد علمدار آن است
در ادامه این مراسم صادق زیباکلام ضمن بیان اینکه جای من قطعاً اینجا نیست، اگر بخواهید راجع به ریاست مجلس و برجام صحبت میکنم و قول میدهم هرچه خواستید بگویم!، سینمای ایران را به سه گروه تقسیم کرد و گفت: «گروه اول سینمای حکومتی و هنر حکومتی است که سمبلش آقای حاتمیکیا، دهنمکی و مرحوم سلحشورند. گروه دوم، گروه گیشه است که بیش از هر چیز فروش برایشان مهم است، اما اقلیت سومی وجود دارد که من اسمشان را سینمای «هنر برای هنر» گذاشتهام و سینمای رخشان بنیاعتماد را در گروه سوم قرار دارد.»
وی ادامه داد: «به اعتقاد من هنر حکومتی در هیچ جامعهای نتوانسته دستاوردی داشته باشد و هنر ایدئولوژیک هم مثل شوروی و کوبا و چین در ایران هم نمیتواند موفق باشد. سینمای گیشه نیز وضعیت مشخصی دارد، اما اگر گیشه را ملاک موفقیت فرض کنیم، پس چرا برای عدهای آن را مثبت ارزیابی میکنیم و برای عدهای منفی؟ مثلاً وقتی «صمد به مدرسه میرود» فروش میکند آن را پست و پلید میدانیم و زمانی که فیلمهای دهنمکی فروش میکنند، نه!»
زیبا کلام تصریح کرد: «در این میان گروه سومی وجود دارد که غالبا شاهد موفقیتشان هستیم و من با الهام از واکنشهایی که گروههای راستگرا به فیلمهای این گروه نشان دادهاند و آنها را متهم به سیاهنمایی میکنند، اسمشان را آثار ژانر سیاهنمایی گذاشتهام.»
این استاد دانشگاه در مورد محتوای این کتاب گفت: «من معلم سختگیری نیستم اما به این کتاب راحت نمره نمیدهم. من با این کتاب مشکل داشتم و کتاب را ثقیل یافتم، خیلی جاها نمیفهمیدم نویسنده چه میخواهد بگوید، هر چند که من آدم با هوشی نیستم اما قطعا مخاطبان این کتاب هم انیشتین نیستند و حتما کسی مثل زیباکلام هم در بینشان وجو دارد، بنابراین باید برای آنها هم قابل فهم باشد.»
این تحلیلگر سیاسی ادامه داد: «نویسنده در پیشگفتار گفته که میخواهد بحثی درباره واقعیت و ارتباط آن با فیلمهای بنیاعتماد مظرح کند. فصل اول کتاب «واقعیت به عنوان سند» را بررسی میکند، هرچند که به جای آن میتوان گفت «سند به عنوان واقعیت» اما مشکل من با کتاب تعریف نویسنده از واقعیت است؛ باید ببینیم واقعیت از دید چه کسی بررسی میشود، نویسنده در کتاب طوری درباره واقعیت صحبت کرده که انگار واقعیت همان چیزی است که راوی روایت کرده است.»
سعید عقیقی در میانه صحیتهای زیباکلام و در واکنش به سخنان او گفت: «برای رونمایی از کتاب اینجا آمده بودیم و نه نقد آن.»
زیباکلام در ادامه ضمن معرفی مختصر بخشهای مختلف کتاب گفت: «پایان کتاب یک نتیجهگیری یک و نیم صفحهای دارد که انتظار داشتم کمی مفصلتر باشد، اما اگر به هیچ دلیلی نخواهید این کتاب را بخرید به یک دلیل باید این کار را بکنید و آن مصاحبه عقیقی با رخشان بنیاعتماد است که گفتوگوی معرکهای است و بر خلاف بقیه کتاب نثر شیرین و سادهای دارد.»
وی در پایان گفت: «هر کسی به سینمای ایران و به ویژه ژانر جدید سیاه نمایی علاقه دارد، حتماً باید این کتاب را داشته باشد. آنچه از سینمای ایران به عنوان باقیاتالصالحات باقی میماند، نه سینمای سفارشی بلکه همین ژانر سیاهنمایی است که خانم بنی اعتماد علمدار آن است.»
خسرو دهقان: این کتاب حاصل کار دو آدم یکدنده است که روی عقاید و باورهایشان پافشاری میکنند
سپس خسرو دهقان بیان کرد: «رخشان بنیاعتماد در مصاحبهای گفته بود سینماگر نیست و مصلح و مددکار اجتماعی است، پایمردی در این راه را از ویژگیهای خاص اوست. در دهه شصت ما با واقعیت اجتماعی، مردم، ستمدیدگان و مفاهیمی از این دست در سینما آشنایی نداشتیم، اما در این 30 سال با فیلمهای بنیاعتماد این مفاهیم شکل گرفت و به جایی رسیدیم که به بررسی برداشتمان از واقعیت میپردازیم.»
وی در ادامه به صحبتهای صادق زیباکلام درباره پیچیدگی متن کتاب اشاره کرد و گفت: «سبک نگارش سعید عقیقی همینطور است و برای فهمیدن آن کمی باید با متون و ادبیات سینمایی آشنا بود. کتاب از تئوری مؤلف، جامعهشناسی سینما و ساختارگرایی بهره برده است که اینها زبان جدیدی است و آنچه که بنیاعتماد انجام داده، به دست عقیقی رسیده و او گام اول را برای وارد کردن این کارها به محدوده تئوری برداشته است.»
دهقان اظهار کرد: «این کتاب حاصل کار دو آدم یکدنده است که روی عقاید و باورهایشان پافشاری میکنند. کسی که میشود این تئوریها را به او وصل کرد رخشان بنیاعتماد است. این کتاب ترکیب تئوریهای سینمایی با سعید عقیقی و رخشان بنی اعتماد است.»
میرکریمی: دوباره رخشان بنیاعتماد را شناختم و فهمیدم چرا دوستش دارم
پس از آن سید رضا میرکریمی مدیرعامل خانه سینما گفت: «واقعیتگرایی در سینمای ما تعابیر و تفاسیر مختلفی دارد. اگر روزی در آستانه این اتفاق باشیم که سینمای ایران صاحب نظریه شود، قطعاً یکی از آن نظریهها واقعیتگرایی است که ما نیز آن را از سینمای دنیا الهام گرفتهایم.»
وی افزود: «به نظر من این نکته که سعید عقیقی توانسته درباره نسبت این موضوع با داستانگویی بحثی را باز کند جای تبریک دارد، گرچه جا دارد که این بحث در کتابهای مستقلی آورده شود، اما پرداختن به واقعیتگرایی در سینمای رخشان بنیاعتماد به دلیل تنوع فیلمهایش بحث شیرینی است.»
وی همچنین در مورد مصاحبه سعید عقیقی با رخشان بنیاعتماد گفت: «گفتوگوی سعید عقیقی با رخشان بنیاعتماد که به عنوان ضمیمه در این کتاب آمده است، گفتوگوی بسیار شیرینی بود که هرچند عقیقی و بنیاعتماد سعی میکنند احساسات خود را کنترل کنند، اما من در این گفتوگو با دختر جوانی آشنا شدم که با درد همسایههای خود آشناست و میبینیم که این احساس از جنس متقلبانه نیست. من دوباره رخشان بنیاعتماد را شناختم و فهمیدم چرا دوستش دارم.»
در ادامه گلاب آدینه که به دلیل همکاریهایش با رخشان بنیاعتماد به روی سن دعوت شد، ضمن بیان اینکه برای سخنرانی آماده نیست، گفت: «همانطور که خسرو دهقان بیان کرد، ویژگی رخشان بنیاعتماد ایستادگی او برای مواضعی است که دارد که البته این ایستادگی دگم و جزماندیشانه نیست. سعی بنی اعتماد در تمام این سالها این بوده که عطوفت و همدلی را به فیلمهایش بیاورد.»
گلاب آدینه: سعی بنیاعتماد این بوده که عطوفت و همدلی را به فیلمهایش بیاورد
وی ضمن اشاره به اینکه بنیاعتماد به گونهای به جامعه نگاه میکند که پر از عطوفت و مهربانی است، گفت: «تمام سعی بنیاعتماد در این سالها این بوده است که عطوفت و همدلی را به فیلمهایش بیاورد.»
وی همچنین در مورد مساله سیاهنمایی که به آثار بنیاعتماد نسبت داده میشود، اظهار کرد: «از نظر من که با او همکاری نزدیکی داشتهام، چنین مسالهای در آثار او وجود نداشته. نگاه بنی اعتماد به جامعه همراه با عطوفت و همدلی است و اتفاقا فیلم «قصهها» هم از فیلتر عطوفت و مهربانی او نسبت به جامعه گذر کرده است و این گونه نیست که فقط بدبختیها را نمایش داده باشد. من هم در تمام فیلمهایی که با او کار کردم سعی داشتم به نگاهش نزدیک شوم.»
این بازیگر در پایان گفت: «آنقدر ارتباط درستی میان او و مواضعش و همچنین شخصیتهایی که در فیلمهایش به کار میگیرد، وجود دارد که من هم به عنوان یکی از شخصیتهای فیلم او احساس کردهام که وظیفه دارم تا پیامهای بنی اعتماد را نشان دهم.»
سید محمد بهشتی: پیشنهاد انتشار این کتاب از من بود
پس از آن سیدمحمد بهشتی درباره کتاب «زیر پوست قصهها» ضمن بیان اینکه پیشنهاد انتشار این کتاب از من بوده است، عنوان کرد: «پیش از نوشته شدن این کتاب، در جریان آن بودم زیرا خودم به انتشارات روزنه پیشنهاد داده بودم که لیستی از سینماگران را تهیه کرده و درباره آنها کتاب منتشر کنند. ما فیلمسازانی داریم که شایسته انتشار چندین جلد کتاب درباره آنها هستند. به این ترتیب فهرستی از فیلمسازان را هم پیشنهاد دادم و اولین نفر از این این مجموعه رخشان بنیاعتماد بود. و اعتقادم این بود که اگر به سراغ بنیاعتماد بروند، باقی مسیر هم مشخص میشود.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی ادامه داد: «ارزیابی من این بود که بنی اعتماد نگاه منصفانه و عالمانهای دارد. این را هم باید بگویم که در سینمای ایران افرادی هستند که وجود و شخصیت آنها میتواند مسائل و جریانهایی را نمایندگی کند. ممکن است خانم بنی اعتماد خود را سینماگر نداند و بیشتر دردمند بداند که ای کاش همه سینماگران ما اینگونه بودند.»
وی همچنین درباره برچسب سیاهنمایی که بر آثار رخشان بنیاعتماد زده میشود، عنوان کرد: «همه انسانهای تاریخ در دو وضعیت نکره و معرفه هستند و بشر به دنبال راه حلی است که معرفه شود و از نکرگی نجات یابد. معرفه شدن بسیار سخت است و باید زحمت کشید تا علی دایی و یا نیل آرمسترانگ شد. بنابراین یکی از حیلههای ما در معرفه شدن استفاده از مضافالیه است و اینکه خود را به عنوان دوست افراد معرفه معرفی کنیم و باز سادهترین حیله آن است که اگر نمیتوانیم دوست معرفه شویم دشمن آن باشیم.»
در بخشی از این مراسم محمد تهامینژاد اظهار کرد: «من از دهه شصت با آثار رخشان بنیاعتماد آشنا هستم، یکی از نکات برجسته فیلمهای او سر کردن فیلمساز با سوژههایش است، کاری که در سینمای مستند ایران کمتر رایج است، اما از همان اولین فیلم مستند بنیاعتماد میبینیم که فیلمساز به سوژه خود نزدیک است و از همین جاست که در دهه شصت اتفاقی رخ میدهد و فیلمسازها کم کم خود را به سوژههایشان نزدیک میکنند و فیلمهای مشارکتی شکل میگیرند.»
وی در ادامه اظهار کرد: «اگر بنیاعتماد بعداً در سینمای داستانی هم به شخصیتهایش نزدیک میشود ریشه در همین جا دارد.»
همایون امامی نیز در این نشست درباره سینمای رخشان بنیاعتماد اظهار کرد: «زمانی که برای دیدن یکی از مستندهای خانم بنیاعتماد به دفتر کارشان رفتم یک نوار ویدئو از داخل گاوصندوق بیرون آوردند که من تعجب کردم، اما در آثار او نکاتی مطرح میشود که چنین ملاحظاتی را اجتنابناپذیر میکند. او در عرصهای فیلمسازی میکند که یک سوءتفاهم و یک اتفاق میتواند کارش را با اما و اگر رو به رو کند.»
این مستندساز افزود: «از اساسیترین مؤلفههای آثار بنیاعتماد، واقعیتهای اجتماعی است و در تمام فیلمها، نگاه حساس و جزئینگر او را میبینیم که جهت ثبت حیات اجتماعی ما با نگاهی آسیبشناسانه همراه است و سعید عقیقی این نکته را در کتابش محور قرار داده است.»
بنیاعتماد: ما سینما را با تعریفی یاد گرفتیم که الان باید بابت آن جواب پس بدهیم و متهم باشیم
در بخش پایانی این مراسم رخشان بنیاعتماد نیز توسط کامران ملکی که اجرای مراسم را بر عهده داشت برای سخنرانی دعوت شد. او در ابتدا در پاسخ به سخنان بهشتی عنوان کرد: «نسل من سینما را در دوران تفکر شما و افرادی شبیه به شما به دست آورد. ما سینما را با تعریفی یاد گرفتیم که الان باید بابت آن سینما جواب پس بدهیم و متهم باشیم. ما سینما را با یک تعریف یاد گرفتیم و آن این بود که سینمای داستانی و مستند تفاوتی با هم ندارند البته این روزها بابت این نگاه متهم میشویم ولی من از این رویکردم پشیمان نیستم.»
وی در ادامه در مورد اینکه گفته سینماگر نیست، گفت: «اینکه من در جایی گفتم سینماگر نیستم به این دلیل بود که منتقدان میگفتند مگر شما سینماگر نیستید، پس چرا نسبت به مسائل اجتماعی اینگونه واکنش نشان میدهید؟ برای این افراد راحتترین راه برای اینکه ما را از دغدغههای اجتماعیمان دور کنند، این بود که ما را متهم به سیاسی بودن کنند.»
این کارگردان در ادامه در مورد کتاب سعید عقیقی نکته مهم کار او را اصالت بخشیدن به پژوهش برای طرح واقعیت دانست و ادامه داد: «مساله دیگر این است که من از مصاحبه پرهیز میکنم و هر چه سنم بالاتر میرود بیزاریام هم بیشتر میشود و فکر میکنم با توجه به عمر محدودی که دارم باید بیشتر فیلم بسازم، اما گفتوگوی من با عقیقی یک مصاحبه معمولی نبود بلکه نوعی شخم زدن، بازنگری و برگشت به کارهای خودم بود. خوشبختانه مباحث سینمای اجتماعی در این کتاب به گونهای مطرح شد که آخرین حرف من باشد.»
بنیاعتماد در پایان از اینکه سینمای اجتماعی را با تعاریف نادرست به حاشیه میرانند انتقاد کرد و گفت: «بحث پر سوءتفاهم واقعیت، واقعنمایی، سیاهنمایی و رئالیسم اجتماعی و مفاهیمی از این دست تبدیل به ابزاری برای به حاشیه راندن سینمای اجتماعی شده است، ولی خوشبختانه در میان این مسائل مردم سوءتفاهمها را کنار زده و فیلمهای خوب اجتماعی را میبینند.»
در پایان این مراسم از کتاب «زیر پوست قصهها» به صورت رسمی رونمایی شد.
سید رضا میرکریمی، سیدمحمد بهشتی، صادق زیبا کلام، محمد تهامی نژاد، خسرو دهقان، گلاب آدینه، مهتاب کرامتی، غزل شاکری، جهانگیر کوثری، محسن عبدالوهاب، مجتبی میرطهماسب، ابراهیم مختاری، مرتضی رزاق کریمی، نرگس آبیار، محمدحسین قاسمی، فرشته طائرپور، سیروس الوند، رضا فیاضی، هارون یشایایی، علیرضا شجاع نوری، جهانبخش نورایی، همایون امامی و... از جمله میهمانان این مراسم بودند.
انتهای پیام/