زیرساختهای کشور فناوران را از مسیر دور میکند/ لزوم حمایت واقعی از محققان
خبرگزاری علم و فناوری آنا- گروه علم و فناوری؛ میترا سعیدیکیا: یکی از محققان بازگشته به کشور از طریق معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری، محمد صلای نادری در میان 3 هزار فرد متخصص بازگشته به ایران است. وی متولد اول شهریور ۱۳۵۴ در تبریز، بعد از فارغالتحصیلی در دانشگاه صنعتی شریف به استرالیا رفت و اکنون در ایران مشغول کار و تدریس است.
صلای نادری دعوت خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا را قبول کرد و طی گفتوگویی تفصیلی از روند تحصیلی و زندگی اش به خبرنگار این رسانه توضیح داد. روزهای قبل بخشی از این گفتوگو با عنوان «نخبه ایرانی: به فردی صنعتی معروف بودم/ تفاوت معنادار پروژه تحقیقاتی در ایران و خارج» منتشر شد. در این گپ و گفت به تحصیلات و شرایط زندگی، هوش و استعداد در تدوین مقاله و اجرای پروژه های صنعتی، شرایط کاری در ایران و خارج از کشور، تقاوت تحقیقات ایران و استرالیا و ...پرداخته شد.
در بخش دوم این گفتوگو قصد داریم به شیوههای حمایتی ایران و خارج از کشور در زمینه ارائه ایده، نحوه پشتیبانی از پروژه های تحقیقاتی، چالشهای تبدیل ایده تا محصول، روشهای نگهداشت نخبگان و ...بپردازیم که در زیر میخوانیم.
*آقای نادری به تفاوتهای تحقیقات در ایران و خارج از کشور پرداختید؛ بفرمایید به صورت کلی، تاثیر اجرای پروژههای علمی روی محققان و اجرای اقدامات علمی آنها چیست؟
صلای نادری: در خارج از کشور برای انجام کار تحقیقاتی، کار صنعتی انجام میدهند که اگر پروژه به نتیجه برسد استاد به مرتبه علمی بالاتری میرود و معمولا به این افراد پروژههای بزرگتری میسپارند، افتخارات و شهرت بالا میرود و در حوزه خودش آدم سرشناسی میشود. راه رشد این است که کار را درست انجام دهند؛ در واقع فضا را در خارج از کشور اینگونه طراحی کردهاند. لازم نیست محقق به دنبال پول باشد؛ زیرا از قبل میزان بودجه آن تحقیقات تعیین شده است.
یادم می آید آنقدر پروژه تحقیقاتی نوشتم که عصب سیاتیک من گرفت یا در آزمایشگاه بودم یا پروپوزال مینوشتم؛ ۱۰، ۱۵ پروپوزال مینوشتم تا یکی اوکی شود. وقتی تأیید میشد همه خوشحال میشدیم؛ چراکه فردای آن روز یک پروجکت نامبر در دفتر دانشکده داشتیم و پول آنجا بود و لازم نبود دنبال پول باشیم.
در ایران زمانی که یک استاد دانشگاه به دنبال ۲۵ درصد حق و حقوق خود میرود که این موضوع هم بروکراسی دارد تا این فرآیند انجام شود به صورت کلی پروژه را از یاد می برد.
به همین دلیل یک محقق در سیستم انگلیسی در سن ۸۰ سالگی باز هم محقق است؛ اما اساتید ما در سن ۶۰، ۶۵ سالگی میگویند ما دیگر بازنشسته هستیم و دانشجویان کار انجام میدهند و ما فقط اسممان است. در مقالهها، کارها و جلسهها فقط اسمشان است و نهایت میآیند یک شیرینی میخورند و حرف میزنند و میروند و معمولاً بحث علمی و فنی ندارند. در همه جای جامعه اینطور است.
اکنون راجع به یکی از بهترین بخشهای جامعه یعنی جامعه دانشگاهی انتقاد میکنیم، اتفاقات خوبی هم رخ میدهد؛ اما انتقاد هم لازم است. درباره ورزشکاران هم اینطور است. مثلاً فوتبالیستها در سنین ۴۰، ۴۵ سالگی شکم بزرگ و وزن بالایی داشته و خارجیها در سن ۶۰ سالگی بدنهای آماده ورزشی دارند.
*به نظر شما علل این چالشها در بخشهای جامعه ما بهخصوص دانشگاه چیست؟
صلای نادری: این فرهنگ ماست. اینکه میخواستم درباره چالش صحبت کنم باید عمیقتر شویم، نباید بگوییم چالش چیست، باید علل این چالشها را استخراج کنیم.
*منشأ این چالش ها چیست که تحقیقات ایران با خارج از کشور متفاوت است؟
صلای نادری: منشأ همه این موارد را بحث فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میدانم. درس اجتماعی و دینیمان را خوب نخواندیم، فکرمان مثبت و خوب نیست. خیلی دوست داریم ویژه خوار و خاص باشیم و از جایگاه خود استفاده به نفع خود کنیم که این فرهنگ اشتباه است. اینها باعث شده اتفاقاتی که دوست نداریم رخ دهد.
*آقای دکتر بعد از این سالهایی که در استرالیا زندگی کردید چطور شد که برگشتید؟
صلای نادری: برای دفاع دکتری به تهران برگشتم و در توانیر مشغول به کار شدم. براساس اتفاقاتی برای کاری به استرالیا رفتم، پروفسوربلکبرن(استادم در استرالیا) در دیداری گفت میتوانی اینجا استاد شوی. آن زمان پروژه بزرگی در توانیر دست بنده بود و من درگیر کارهای توانیر بودم. بالاخره سال 2010 عضو هیئت علمی شدم.
به واسطه علاقهای که به صنعت داشتم با شرکتهای بزرگی مانند ABB کار میکردم و دائم در آزمایشگاه فشار قوی بودم؛ همچنین در بورسیمنت آمریکایی پروژه گرفتم.
*این شرکتها به شما پیشنهاد میدادند؟ کار شاخصی هم انجام دادید؟
صلای نادری: معمولاً خودم پیدا میکردم. در استرالیا میتوانستیم دو نوع کار تحقیقاتی تعریف کنیم. البته به واسطه آدمهای صنعتی من را میشناختند؛ البته یکی از مدیران ABB به من گفت در دانشگاه چه کار میکنی؟ تو آدم صنعتی هستی باید به اینجا بیایی.
یکی از اقداماتی که انجام دادیم میزان مصرف انرژی را دو درصد در ایالت نیوساوثولز(پرجمعیتترین ایالت استرالیا) کاهش دهیم. تیم بزرگی از صنعت و دانشگاه بود و از طریق دانشگاه به واسطه سابقه صنعتی که داشتم وارد این گروه شدیم. به این واسطه عضو آن کارگروه ملی در ایالت شدیم و با صنعت آنجا آشنا شدم. این کار را انجام دادیم و دولت بابت این دو رصد صرفه جویی در انرژی ۲.۵ میلیارد دلار آن ایالت در سال سود میکرد و اتفاقات خوبی در بخش صرفه جویی انرژی و مدیریت مصرف که اینجا فقط صحبتش را میکنیم، رخ داد.
*چنین پروژه هایی چطور می تواند در کشور ما اجرایی شود؟ در واقع چه چالشی وجود دارد؟
صلای نادری: مسئله این است هر کسی کار خودش را انجام میدهد. دولت، شرکتهای دانشبنیان، مردم کار خودشان را انجام می دادند و همه هم سود میکردند.
در واقع دولت ۲.۵ میلیارد دلار بابت صرفه جویی در انرژی سود میکرد؛ اما مهم ترین کاری که می کرد این بود مبلغ را در اختیار یکسری شرکتهای دانشبنیان قرار می داد و ویژه خواری صورت نمی گرفت. این شرکتها به صورت رایگان در راستای اندازه گیری مصرف و اصلاح رویه به منازل میرفتندو اقدامات لازم را انجام میدادند بدون اینکه هزینه ای از خانوار دریافت کنند. درواقع این شرکت ها از سوی دولت تامین می شدند
دولت کار خودش را انجام میداد و سود میکرد؛ مردم زندگی بهتری دارند، شرکتهای دانشبنیان بزرگتر و جهانی میشدند، همه در نهایت سود میکردند.
در ایران هنوز به این نرسیدهایم، بارها مطرح کردم، اما این حرف ها خریدار ندارد. شاید کسانی که نتوانند به خواستههایشان برسند اجازه نمیدهند این اتفاق بیفتد یا محدودیتهایی که داریم باعث شده این اتفاقها نیفتد.
نکتهای است، در سیستم انگلیسی با یک وسواس خاصی خیلی حمایت میشود، هر ایدهای را تأیید نمیکنند؛ اما وقتی تأیید شد بسیار حمایت میشود تا اتفاقی رقم بخورد. هر چیزی که نیاز باشد آن ایده تبدیل به برند و اتفاق خوب در کشور شود را انجام میدهند.
در سیستم انگلیسی یاد میدهند تحقیقات به چه معناست، نمیگویند محقق باشید، میگویند مخترع بودن یعنی چه؛ از ایده تا برند شدن را یاد میدهند؛ مفید بودن را یاد میدهند. در مدرسه و دانشگاه و تمام مقاطع شما را همراهی میکنند که به عنوان یک فرد فرهیخته مفید باشید. زیرساختها ساختهاند.
در کشور ما هر موضوعی که هنوز عملیاتی نشده اطلاع رسانی می شود. تفاوتها اینجاست. وقتی میگوییم دانشبنیان هستیم باید یاد بدهیم دانشبنیان به چه معناست؛ چه کارهایی از انتظار داریم و چه امکاناتی را در اختیار میگذاریم. وقتی میگوییم یک نفر استاد دانشگاه است باید بگوییم چه مسئولیتهایی دارد و چه خروجیهایی از او میخواهیم. همین طور مدیر صنعتی، مدیر فرهنگی و ...
*آقای دکتر صلای نادری در مورد تفاوتهای تحقیقاتی، انجام کار صنعتی و ... ایران و سایر کشورها و استرالیا توضیح دادید؛ شنیدهایم که شرکتی هم ثبت کردید؛ ثبت شرکت در ایران و استرالیا چه تفاوت هایی دارد؟
صلای نادری: در آن زمان، دو الی سه روز طول کشید اما می دانم که اکنون ۲۴ ساعت شده است. در واقع همه مراحل ثبت شرکت آنلاین است. استرالیا از نظر فضای باز کسب و کاری در دنیا جزء بهترینهاست.
*چطور شد به فکر راه اندازی شرکت افتادید؟ شما در استرالیا همواره در حال تحقیق و بررسی بودید، ضمن اینکه در شرکتهایی نیز مشغول فعالیت!
صلای نادری: یک روزی متوجه شدم استرالیا در حوزه انرژی جای کار دارد و از سوی دیگر استفاده از نوآوری کم است؛ ایدههای خوبی در حوزه انرژی، ترانسفورماتور، ژنراتورها، موتورها، توربینهای بادی و ژنراتورهایی که در این توربینها استفاده میشد و در حوزه اسمارت انرژی و اسمارت سولوشنها داشتم؛ در همین راستا در ایونتهایی در سیدنی و بریزبرن شرکت کردم.
بعد از مدتی، شرکت خودم را در زمینه انرژی تأسیس کردم.
*شرکت فعال است؟
صلای نادری: شرکت هنوز فعال است؛ اواخر 1395 به ایران آمدم و اولین رئیس دانشکده برق کامپیوتر دانشگاه آزاد تهران شمال شدم. به توانیز برگشتم؛ اما وقتی به ایران آمدم یک طرح نوآورانه داشتم که بر اساس آن، تولید همزمان برق و آب شیرین صورت می گرفت؛ این ایده به ذهن من خورد و به صورت اتفاقی برادرم از طرح معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری مطلع شد و مرا در جریان قرار داد.
*نوآوری طرح شما چه بود؟
صلای نادری: در طرح من با یک کیلووات ساعت میتوان یک متر مکعب آب تولید کرد. متاسفانه هنوز هم بین سه تا پنج کیلووات ساعت یک متر مکعب آب شیرین میکنند. اجرای ایده من به 3 مصرف آب آشامیدنی، پزشکی و صنعتی منتهی می شود. هر کدام را در یک پروسهای گذاشته بودم و مسیر متفاوتی داشتند.
*طرح اجرایی شد؟
صلای نادری: سال ۹۶ بنیاد ملی نخبگان تأیید کرد و گفت که ما به شخص پول و تسهیلاتی اختصاص نمیدهیم باید در قالب یک شرکت و در یکی از پایگاههای ما این پروژه را انجام دهی. به پژوهشگاه نیرو رفتم و کار انجام شد. شرکت تأسیس شد و به واسطه اینکه کارمند دولت شدم.
*چالش راه اندازی یک شرکت در ایران چگونه بود؟
صلای نادری: این شرکت را در ایران سه الی چهار هفته ای ثبت کردم؛ اما در صورت انجام کوچکترین تغییر شاید سه هفته زمان ببرد در صورتیکه در استرالیا کمتراز 24 ساعت به طول می انجامد.
*آن طرح نوآورانه ای که ارائه دادید را در قالب دانشبنیانی اجرایی نمیکنید؟
صلای نادری: طرحهای بسیار بهتری دارم. یکی از طرحهایم مورد موافقت در مجموعه معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی قرار گرفته است.
*طرح چیست؟ می توانید راجع به آن توضیح دهید؟
صلای نادری: ایجاد ایستگاه شارژ پهپادهایی است که برای بازرسی خطوط انتقال در جادههای صعب العبور هستند؛ اکنون دو شرکت سازنده هم داریم؛ اما ایستگاههایی که این پهپادها را شارژ کنند نداریم. طرح ما ساخت ایستگاهی است که روی خط میایستد، پهپاد پیدایش میکند، رویش مینشیند و بدون اینکه درگیری فیزیکی داشته باشد ۲۰ دقیقهای شارژی میشود و سپس به ادامه مسیر میپردازد.
*از زمان ارائه ایده تاکنون طرح به کجا رسیده است؟ چه چالشهایی داشتید؟
صلای نادری: این طرح را مردادماه امسال در وبسایت صندوق نوآوری و شکوفایی قرار دادیم؛ قیمت اجرای ایده را یک میلیارد و ۴۲۰ میلیون تومان اعلام کردیم. این حداقل ترین میزان برای اجرای پروژه بود که شاید 50 میلیون تومان برای هر متخصص در نظر گرفتیم؛ البته شاید اگر متخصص خارجی برای چنین پروژه ای حاضر شود ماهی 10 دلار حقوق بگیرد.
صندوق نوآوری و شکوفایی اوایل آذر اعلام کرد شرکت شما نمیتواند این کار را انجام دهد، چون دانشبنیان نیست. من میگویم پول را به من بدهید شرکت را به واسطه این دانشبنیان میکنم و محصول را ارائه میدهم. میگویند خیر شما هسته فناور هستید و یک شرکت دانشبنیان باید شما را زیر نظر بگیرد.
حتی مبلغی که ما یک میلیارد و ۴۲۰ اعلام کردهایم را میگویند بیشتر از یک میلیارد تعلق نمیگیرد. این میزان برای تیرماه بود که هر چه به تعویق می افتد این مبلغ بیشتر می شود؛ زمانیکه ما پیگیری میکنیم آنها به ما می گویند اطلاع می دهیم! همینطور زمان از دست می رود.
در هر صورت قانع نشدم و پروژه دوم را معرفی کردم. صندوق نوآوری و شکوفایی اعلام کرد که شما رئیس آن هسته فناور هستید، نمیتوانید دومین طرح را ارائه دهید. کسی که ایده دارد چرا ایده ندهد؟
اصلاً افرادی که میخواستند کار را انجام دهند سرد شدهاند. خدا را گواه میگیرم دو نفر از زمانی که پروژه را تعریف کردیم تاکنون از ایران رفتهاند، یکی آلمان و دیگری به کانادا تا در نهایت به آمریکا بروند. هر دوی این افراد دانشگاه شریفی و تهرانی بودند. در بازه زمانی شش ماهه میتوانستیم این دو را نگه داریم.
فردی را میشناسم که کار بیزینسی برایش درست کردهام که در ایران میماند اگر رهایش کنم دو بچهاش را برداشته و ساکن آلمان میشود. یکی از افراد مهم، همین الان آلمان است فقط به زور پروژه بیزینسی و نه تحقیقاتی اینجا نگهش داشتهام. کار بیزینسی انجام میدهد و پول خوب درمی آورد که نمیرود و نرود؛ چراکه فرد بسیار مفیدی است. جزء افرادی است که این مملکت برایش زحمت کشیده است و جزو افراد بی نظیر است. در آلمان این فرد را روی سرشان میگذارند و امکانات خوب میدهند و پیشنهاد مدیرعاملی یک شرکت بزرگ و حقوق عالی را دادهاند. آن وقت ما چه کار میکنیم؟
اکنون هم پروژه من تأیید شده است، اما خبری از پول نیست و بودجه اعلامی را تخصیص نمیدهند. کسی که ایده ای دارد یکبار تا انتهای پروژه رفته است. این چه استرسی است که به بخش خصوصی میدهیم؟
*به نظر شما صندوق نوآوری شکوفایی چه اقدامی باید انجام دهد که محقق معطل اجرای پروژه نباشد؟
صلای نادری: باید به محقق اعتماد شود. نیاز به پلیس بازی نیست. میگویند پول میدهیم، اما 6 ماه خبری نیست و اعلام میکنند که خبر میدهیم. سپس میگویند باید زیر نظر یک شرکت دانشبنیان بروی! من این مدلی نفراتم را از دست میدهم. اتفاق دیگری که رخ میدهد این که پروژه را که به من میدهند میگویند بیا به من نشان بده ببینم توانستی بسازی! در استرالیا اصلاً چنین اتفاقی برای من پیش نیامد. آنجا من گفتم طی زمان مشخصی پروژه مشخصی را انجام میدهم وقتی تمام شد گزارش میدهم. در هر صورت پول را دادند، چون به من اعتماد شده بود. اگر اعتماد وجود ندارد چرا آن پول را میدهند؛ یا ...
*فرمودید باید زیر نظر یک شرکتی محصول خود را تولید کنید تا صندوق نوآوری و شکوفایی به شما تسهیلات ارائه دهد؟ آن شرکت را صندوق انتخاب می کند؟
صلای نادری: بله، اصلاً نمیشناسم چه شرکتی است. یکسری شرکت را معرفی کردند که من گفتم این شرکت کارش آبیاری درختان دریایی است.
طرح دیگری نیز ارائه کردیم که فکر میکنید چه گفتند؟ در جلسه فنی گفتند بی نظیر است و کارتان حرف ندارد و دو نفر را آورده بودند که الحق و الانصاف خوب بود و دائم تعریف کرد. اما ایمیل را بگویم. مگر میشود در جلسه آنقدر به به و چه چه کرد، اما بیرون از آن گزارشی نوشت که ۱۸ اصلاحیه بدهند؟ پس چرا در جلسه نگفتند که ما جواب بدهیم؟
بنده طرح ۱۲۰ هزار دلاری در استرالیا داشتم، ۱۳الی ۱۴ اصلاحیه از طرف یک استاد از آمریکا و فردی صنعتی برایم ارسال شد. مجموعاً ۱۴ اصلاحیه دادند که تک تک آنها درست بود و جواب دادم. مثل یک مقاله ژورنال که اصلاحیه میآید و جواب میدهید که در نهایت بله یا خیر میشود. پروژه هم همین طور است. انتظار ندارم موضوع تحقیقاتی من را بدانند، آن استاد دانشگاهی که آنلاین شده بود میدانست و خوب بلد بود و آخرش هم گفت طرح کاملاً خوب است. کماکان منتظر جواب صندوق هستیم!
*به عنوان فردی که در حیطه علم و فناوری فعالیت کردید بفرمایید در نگاه کلان بزرگترین باور و نگرش غلط درباره تحقیقات، پژوهش، اجرای کار صنعتی یا عملی کردن یک ایده تا محصل در ایران چیست؟
صلای نادری: بزرگترین ایراد این است که نمیدانیم معنای تحقیقات چیست. اگر اعتقاد داریم تحقیقات مبنای رشد و ترقی است پس انجام شود. نیروی انسانی محققان بسیار خوبی داریم؛ اما حمایت از محققان واقعی نداریم. علل متعددی دارد. به نظرم دلایل این کار عمدتاً فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است و پشت بند همه اینها در کشور ما سیاسی است. در ایران اعتمادی به محقق نیست که بخواهند سرمایه گذاری کنند. ترجیح میدهند سرمایه را در مسکن، طلا و ... ببرند، اما این کار را برای چیزی که عامل پیشرفت کشور شود سرمایه گذاری نمیکنند.
در ایران اعتمادی به محقق نیست که بخواهند سرمایه گذاری کنند. ترجیح میدهند سرمایه را در مسکن، طلا و ... ببرند، اما این کار را برای چیزی که عامل پیشرفت کشور شود سرمایه گذاری نمیکنند
چون اعتقاد نداریم پایههای رشد و ترقی از تحقیق میگذرد و تمام این امکاناتی که روزانه از آنها استفاده میکنیم پایهاش تحقیقات بوده است. ما فکر میکنیم ژورنال چاپ کردن و ISI دادن کار بیخودی است پس همه دنیا بیخود پیشرفت میکنند؟ ۲۰۵۰ یک دنیای دیگر است و بسیاری از شغلهای حال حاضر وجود ندارند. دنیا به آن سمت میرود و ما همین جا خواهیم بود. ویژه خواریم و دائم میخواهیم خاص باشیم. در ۵۰ سال آینده بزرگترین چالش انسان انرژی است ما برای انرژی چه کاری میکنیم؟ تابستان برق کم داریم، زمستان گاز.
*چشم انداز ایران را تا 25 سال آینده درباره انرژی چطور میبینید؟
صلای نادری: اینکه مدیریت انرژی کشور باید در اختیار یک ارگان خاص باشد نمیشود؛ باید بخشی از امور دست وزارت نیرو، بخشی جهاد کشاورزی بخشی نفت بخشی راه و شهرسازی، شهرداری و ... باشد.
*چقدر شرکتهای نوآوری و دانشبنیان با این وضعیت میتوانند تاثیرگذار باشند؟
صلای نادری: باید فرمان را دست کسی بدهیم که بلد است رانندگی کند، دوم کسی که بداند در دنیا راه، ترند و روند چیست و از اکنون مسیر را برگرداندن چطور است. تریلی است برگرداندنش راحت نیست، اینطور نیست که ویراژ بگیری و ۱۸۰ برگردد، تریلی است اگر مقدار کم هم زاویهاش تغییر کند مقاومت میبینید. راننده کاربلد بتواند مسیر را عوض کند با این فرمانی که میرویم میگویم سالهای بعد چه اتفاقی میافتد.
پارسال برق صنایع بزرگ را قطع کردیم، امسال برق صنایع بزرگ را دو روز در هفته قطع کردیم. کارمندان را گفتیم ساعت ۶ بیایند و یک بروند. سال بعد احتمالاً ۶ تا ۱۲ میشود، برق صنایع بیشتر قطع میشود و صنایع کوچک دو روزشان سه روز و چهار روز میشود، سال بعد احتمالاً میگویند ۴ تا ۹ شب بیایند. مدارس را تعطیل میکنند، تعداد صنایع را کوچک میکنند، صنایع بزرگ را قطع میکنند. مراکز قدرت دوست دارند دستوری کار کنند و برای مردم تعیین تکلیف کنند. دوست ندراند فضای کسب و کار را درست کنیم.
مگر اکنون نوآور و ایده پرداز و باهوش و دانشمند نداریم؟ به وفور داریم، اما زیرساخت نه تنها اجازه نمیدهد؛ بلکه به بیرون و کنار پرت میکند.
یک نهاد کاربلد باید انرژی را در دست بگیرد، بلد باشد، مسیر را عوض کند. سرمایه گذار و سرمایه بیاورد. باید کسی باشد که بداند رشد تنها در ارتباط با دنیا اتفاق میافتد نه در یک جزیره.باید به دنیا وصل شویم.
*در پایان سخنی دارید؟
صلای نادری: این همه گفتن عربها ملخ خور هستند کافی است ببینید چه کارهایی میکنند. این کم بینی نیست. ببینید در دنیا چه اتفاقی میافتد اگر یک دهم آن را در ایران اجرا کنند آنقدر آدم باهوش و قوی است که اتفاقات عجیبی رخ میدهد. با هزار و یک دلیل رفتم با هزار و دلیل برگشتم هر وقت هم آن هزار و یک دلیل فراهم شود باز هم میروم. دلم برای اینجا میسوزد که آمدم دوستش دارم که آمدم؛ عشیره و خانواده و ... را دوست دارم که در دود زندگی میکنم.
دو دلیل برای آمدن درست کنند. هیچ دلیل برای برگشت!
انتهای پیام/