روسیاهی برای پشتمیزیها/ خانوادهای که قربانی تولید شد
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ونوس بهنود ـ همۀ آن جلساتی که برای حمایت از تولید برگزار میشود میتواند به سادگی با یک مثال نقض زیر سؤال برود. مثال نقضی به نام «خلج».
مستند خانواده خلج به کارگردانی مریم الهامیان و مصطفی حاجی قاسمی روایتی از یک خانواده ایرانی است که همه زندگی خود را برای تولید و صنعت باخته است. باختی که قرار نبود اتفاق بیفتد و تحمیل شد. این مستند در هفدهمین دوره جشنواره سینما حقیقت اکران شد.
سالها است و دههها است موضوع رونق تولید مطرح میشود. جلسات متعدد که شمار آن شاید به چند هزار رسیده باشد، برگزار شده است. طرحهای مختلفی نوشته شده و آنقدر مهم بوده که حتی شعار برخی سالها بوده است. هم بخش خصوصی هم بخش دولتی مدعی بوده حامی تولید است. اما واقعیت این است که وقتی دوربین به سراغ فعالان حوزه تولید رفته و تنها چند جمله از آنها شنیده، اثری از حمایت دیده نمیشود.
بیبرنامهگی، عمل نکردن به وعدهها، وضعیت نابه سامان بازار و کمند بانکها به گردن تولید کننده موضوعی است که مستندساز جوان، مریم الهامیان به سراغ آن رفته و از زبان یک زن تولید کننده، چکیده تمامی زخمهایی که سالها است گریبانگیر تولید کشور است، را بیان کرده است.
همیشه زحمت کشیدن فایده ندارد
شخصیت اصلی داستان، اکرم، زنی خانهدار با سه فرزند است. اما در نهایت میبینیم که راهی به قول خودش بیابان میشود تا بتواند آیندهای برای فرزندانش بسازد و شغلی برای آنها دست و پا کند. میخواستیم مرغداری بزنیم، اما نمیدانستیم که چه مشکلاتی در انتظار ما است. تا حدی که حتی به مرگ فکر کردیم.
داستان بیبرنامگیهایی که بر سر مرغداران آمده و موجب شده بسیاری از آنها ورکشسته شوند، به سراغ خانواده خلج هم آمد. هر قدر تلاش کردند خود را به جایی برسانند، این بهره بانکی بود که با سرعت بیشتری حرکت میکرد و عرصه برای آنها تنگ و تنگتر میشد.
در واقع حتی وامهای بانکی تسویه نمیشد چه برسد به سوددهی. آن هم در شرایطی که از صبح تا پاسی از شب همه اعضای خانواده کار میکردند.اکرم میگوید خیلی برای اینجا زحمت کشیدم چند بار ورشکسته شدیم.
از ۴۰ نفر ضامن تا سود بهره بیشتر
اما چرا گره تولید با وجود اینکه مسئولان به دندان گرفتهاند باز نمیشود. در جریان مستند خانواده خلج که لازم است هر مسئولی آن را بنشیند و تماشا کند، به سادگی دیده میشود که بانکها چه بلایی سر تولید میآورند و تولید کننده نیز در مقابل آنها بیسلاح است. خانواده خلج مجبور میشوند برای راهاندازی مرغداری خود ۴۰ نفر ضامن بیاورند و در ادامه داستان نیز وقتی بانک بدهی خود را از این افراد میخواهد، میبینیم که ضامنها به جان این خانواده میافتند و مجبورشان میکنند بار دیگر با قرض و وام بدهی بانک را بدهند. اما سودهای بانکی که روی نمودار تصاعدی ایستاده خانمانبرانداز شده و هیج مقام مسئولی نیز در مقابل آن ایستادگی نمیکند. همین سودهای تصاعدی موجب شده تا فرد به تعبیر خانواده خلج مانند برده بانکها شود. هی کار کند و قسط بپردازد و باز هم مجبور به ادامه باشد.
در نهایت همه چیز را بانک بلعید
در مستند خلج تمامی اتفاقات رفته به یک واحد تولیدی به عنوان یک نمونه و مثال مطرح شده است. خود شرط بلاغ است با ما میگوید. در نهایت نیز بانک تمامی اموال خانواده خلج را مصادره میکند. حتی حاضر نمیشود با این تولیدکننده مشارکت کند. اجازه فعالیت هم از آنها گرفته میشود. دست سه کودک را بگیری و بیایی در بیابان و در نهایت همه چیز را از تو بگیرند و حتی نگذارند کار کنی تا بدهی را بپردازی.
روزهای سخت و سالهای سخت آسیبهای جبران ناپذیر به این خانواده وارد میکند. لازم نیست گفته شود که اکرم یک ابرقهرمان است. مادری دلسوز و زنی متعهد. تولیدگری فعال و انسانی خوش قلب؛ و ما با او چه کردیم؟ دست خانواده خلج را خالی گذاشتیم و چنان که در مستند اعلام میشود پرونده قضایی آنها همچنان در جریان است. آیا مسئولان بالاخره میخواهند روزی فریاد تولید را بشنوند؟
لازم به یادآوری است، هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم ۲۷ آذر تا ۲ دی ۱۴۰۲ در پردیس چارسو برگزار میشود.
انتهای پیام/