موسیقی کرهای ذائقه کودکان را عوض کرد
گروه سلامت خبرگزاری علم و فناوری آنا، شاید تا چند وقت پیش کمتر کسی به آموزش و یادگیری این زبان توجه میکرد. برای کسی اهمیت نداشت که وقت بگذارد، به کلاس برود و زبان کرهای یاد بگیرد؛ اما حالا شرایط عوض شده و صنعت موسیقی و سینمای کره زبان کرهای را برای خیلیها پراهمیت کرده است و بسیاری از نوجوانان به جای رفتن به کلاسهای زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی، متقاضی شرکت در کلاسهای زبان کرهای هستند و بسیاری از آنها نیز سودای رفتن به کره را دارند. کره این حد از تقاضا و شهرت را مدیون گروههای موسیقی خود است.
شاید بشود گفت «K-pop» جایگاه ویژهتری را بین نوجوانان و جوانان ایرانی به خود اختصاص داده است؛ حتی بیشتر از موسیقیهای غربی با سابقهای طولانیتر! این یعنی «K-pop» آن چیزی را به مخاطب نوجوان و جوان ایرانی میدهد که در موسیقی غربی یا حتی در موسیقی ایرانی هم دیده نمیشود.
حالا بسیاری از نوجوانان ترجیح میدهند که وقتی خواننده مورد علاقه چشم بادامیشان آهنگ دلنشینشان را میخواند زبانش را بفهمند و بتوانند کلمه به کلمه آن را معنا کنند. این را میشود از تمایل به ثبت نام در کلاسهای آموزش کرهای دریافت.
آنچه «کیپاپ» به فرزندانمان میدهد
زهره احمدی، روانشناس کودک و نوجوان درباره افزایش تمایل نوجوانان به آموزش زبان کرهای میگوید: باید به اصل ماجرا برگردیم؛ اینکه چرا با وجودی که موسیقی غربی سابقه بیشتری دارد، نوجوانان به این موسیقی کرهای گرایش دارند. باید گفت نوجوان در سن تحرک است و طبعاً دیدن فعالیت و پویایی در «k-pop» تا حد زیادی نیاز او را رفع میکند. بهعلاوه، در این آهنگها بعضاً بخشهای وجود دارد که هر مخاطبی با هر زبانی میتواند با آن همراهی کند و گاهی حتی نیاز به دانستن زبان خاصی هم نیست. دیگر اینکه ما اساساً در فرهنگ خودمان جمعگرا هستیم و فردگرایی را خیلی قبول نداریم؛ چیزی که به وضوح در «k-pop» وجود دارد و اکثراً گروهی کار میکنند.
وی بر این باور است که قسمتی از این ماجرا به سیاستهای خودمان برمیگردد. یعنی ما خودمان با پخش فیلمها و سریالهای کرهای، آن هم برای مدت طولانی، در صدا و سیما ذائقه مردم را نسبت به این فیلمها که بخشی از آنها متأثر از فرهنگ غرب است متمایل کردهایم. در واقع، صدا و سیما به خیال خود، برای اینکه بچههای ما به دنبال فرهنگ غربی نروند، سریالهای کرهای (و بهتبع آن فرهنگ کرهای) را نشان داد. همین باعث شد نسلی که امروز نوجوان و جوان است، از کودکی ذائقهاش به انیمه ژاپنی و سریال کرهای و بعدها به موسیقی کرهای نزدیکتر شود.
این روانشناس بر این موضوع صحه میگذارد که نوجوان ذاتاً موسیقی و تحرک را دوست دارد و وقتی صدا و سیما هم آن را پخش میکند، در واقع مُهر تأیید به آن میزند. فکر میکنیم اینکه جوان و نوجوان ما به سمت کره و ژاپن تمایل دارد و میلش به غرب کمتر است، خوب است، اما حقیقت این است که کره و ژاپن خودشان تسلیم غرب هستند و خیلی متفاوت از آن نیستند.
احمدی به این نکته اشاره میکند که پخش این سریالها و همراهی خانوادهها با فرزندانشان در تماشای آنها هم رایج شده است. در واقع، خانواده برای آنکه با نوجوان خود همراهی داشته باشد و بداند که چه فیلم یا سریالی را دنبال میکند، خودش هم آن را دنبال میکند و این سبب میشود که فرهنگ کرهای جای خود را کمکم در بین خانوادهها باز کند و در واقع با این همراهی، مُهر تأیید بر این خُردهفرهنگها زده میشود.
احمدی بر این باور است که ما در بسیاری از مواقع تلاش نکردهایم که با ذائقه کودکمان همراه شویم. جوان امروز ذائقهاش فرق کرده است. زیربنای این ذائقه را خودمان ساختهایم، ولی حالا منع میکنیم!
این روانشناس معتقد است که کشور ما از لحاظ تاریخی، فرهنگی و حتی موسیقی بسیار غنی است، اما وقتی از داشتههایمان استفاده نکنیم، دیگران از این موقعیت به نفع خودشان استفاده میکنند و دیگر نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم. این مسئله البته واضح است، اما گرایش به رویکرد نفی و نهی باعث شده تا کسی به فکر راه حل نباشد.
احمدی ادامه میدهد: گاهی بعضی بزرگسالان به نوجوانان می گویند «این چشم بادامیها رو ول کن!» یا «این دیگه چیه که گوش میدی؟» یا مثلاً «تو که نمیفهمی چی میگن! اینا مسخره هستند با این قیافهها و استایل؟!»، اما اصل ماجرا این است که جایگزینی برای آن ارائه نمیدهند و به نوجوان نمیگویند که در عوض سراغ چه چیزی برو که به همان میزان جذاب باشد! نمیگویند اگر این درد است، علاجش چیست؟ فقط منع میکنند و انگار دور تا دور نوجوان را قفس میکشند.
وی افزود: باید بپذیریم که در دهههای اخیر بنا بر آمار، موسیقی از امری صرفاً حاشیهای، که شاید حتی درجه چندم محسوب میشد، به متن زندگی افراد و خصوصاً نوجوانان و جوانان آمده است و به سادگی از طریق تلفن همراه در دسترس است. در ایران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید متولی خوراک فرهنگی مناسب از جمله موسیقی خوب به مردم باشد، اما به نظر میرسد در این حوزه هنوز جای کار وجود دارد.
سیاهی پشت سر گروههای «کیپاپ»
احمدی توضیح میدهد: فرهنگسازی یکی از مسائل مغفول مانده در این حوزه است. اصولاً در موسیقی کرهای و کیدراماها، هنرپیشههای زیبا و خوشاستایلی دیده میشوند که مقابل دوربین اجراهایی جذاب دارند، اما نوجوان ما نمیداند که در پشت صحنه این ماجرا چه مشکلات و سختیهایی وجود دارد. بهطور مثال، آمار خودکشی در بین خوانندگان و هنرپیشههای کرهای نسبت به سایر کشورها بالاتر است.
این روانشناس ادامه میدهد: کمپانیهای اصلی کیپاپ که کلید موفقیت را در این صنعت در دست دارند، کمپهای آموزشی برای استعدادهای پذیرفته شده دارند که قوانین پادگانی سخت و سنگینی بر آنها حاکم است. در این کمپها، حتی کودکان حدود 10 ساله هم هستند که علاوه بر آموزشهای چندین ساعته برای رقص، آوازخوانی، زبان خارجه و مدلینگ، باید رژیمهای سخت غذایی را هم تحمل کنند. هر صبح و شب وزن افراد سنجیده و به سرمربی کمپ گزارش میشود. هر گرم وزن اضافه توبیخ و تنبیه به دنبال دارد، گرسنگیهای طولانی و تحمیلی، امری رایج در این کمپهاست.
انتهای پیام/