شعر جدید قزوه برای غزه منتشر شد
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، علیرضا قزوه، شاعر و مدیر دفتر شعر و موسیقی و سرود صدا و سیما شعر جدیدی بدین شرح درباره غزه سرود:
جنازهها مصراعهای شعرند
غروب، پرتقال خونی له شده ست
و هزار ترکش
بر گیجگاه ماه نشسته ست
صبح، اسب سپید بی سواری ست
گلابگیران خون است
و سرهای بریده
یکی یکی به شیشههای گلاب تبدیل میشوند
به دار کشیدهاند ناقوسها را
ستارگان کوچک
دنبال مادرانشان میگردند
در چشمهای ساکت طفلان غزه
چقدر باران و شعر تهنشین شده است
و این جنازه دختری به نام اسماست
نامش را هفت بار بر بدنش نقاشی کرده بود
بدون آنکه دنیا بداند
اسما، اسماءالحسنی ست
و کودکان غزه
شاعران فردایند
تمامشان از معراج آمده بودند
و صداشان در زیر خاک
تا هنوز
سمفونی بلند بیداری ست
آنها نمردهاند
تنها خودشان را به خواب زدهاند
شاید دارند قایمباشکبازی میکنند و
سرود دسته جمعی میخوانند
اگرچه غیر سلیمان و باد و شاعران
کسی صداشان را نمیشنود
اینجا گلها به سن تکلیف نرسیده
پرپر میشوند
اینجا به دور ماه سیم خاردار کشیدهاند
اینجا به دور صداها سیم خاردار کشیدهاند
کلید شهری را به دریا انداختهاند
در بندری بی کشتی
با کشتیهایی از اشک ستارگان
و زخمها فانوسهای دریاییاند
سحرگاهان ماه.
چون جنازهای بادکرده
نگاه میکند به شب غزه
به بیمارستان المعمدانی
در زیر خاک چقدر چراغ قوه چشمان کودکان
روشن خاموش میشود
و غزه
سر بریده کودکان است
افتاده در کنار آیینهای شکسته
و پریزیدنتی
سیگار صبحگاهیاش را
در چشم کودکان غزه خاموش میکند
خروسها دیگر نمیخوانند
پدر دنبال دستگیره در میگردد
درهای در به در
خم شدهاند در درگاهی
بخواب کودک من!
کودک نمیخوابد
به جای گریه حتی قهقهه میزند
ستارههای شامگاهی از فراز کوه برآمدهاند
و قبة الصخره قهقهه طفلان است
نگاه کن!
غزه دوباره کمی لاغرتر شده است.
اما با صورت استخوانیاش میخندد
شبی گذشت که محشر بود در زیر خاک و خاکستر
شبی گذشت و غزه کوتاه نیامد
و شیشههای شکسته میخندند
خروسها میخندند
بارانها میخندند
حتی جنازهها و آوارها با هم قهقهه میزنند
**
چشمها را ببندید
در غزه شب میشود
جاسوسان و غاصبان و مافیا بیدار میشوند
امشب دوباره به کدام زخم
شلیک میکنند؟
انتهای پیام/