بساط خرافات مقابل کتابفروشیها
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از جامجم، در آرایشگاهها فال میگیرند، مدام فنجانهای قهوه و ورقهای فال تاروت دست به دست میشوند. در فضای مجازی سایتهایی وجود دارند که برایتان فال میگیرند و دعا نویسی میکنند. این افراد در تلگرام و اینستاگرام هم کار را خیلی راحتتر کردهاند و این امکان فراهم شده که مردم به شماره حسابهای اعلام شده پول واریز کنند تا فال یا سرکتابشان گرفته شده و نتیجه به آنها اعلام شود. در این گزارش موضوع ما اصلا فال و دعانویسی و خرافاتی از این دست نیست. کاری به گردش مالیاش هم نداریم که محاسبهاش نه کار ماست و نه موضوع ما. چرا که این روزها ماجرا ابعاد دردناکتری هم به خود گرفته است.
سرکتاب رایگان!
مانتوفروشیهای هفت تیر را که پشت سر بگذاری، از خیابان خردمند که رد شوی و قدم به قدم به محدوده کتابفروشیها نزدیکتر شوی جوانانی ایستادهاند که تراکتهای تبلیغی پخش میکنند. سر کتاب رایگان! پخش این تبلیغها آن هم مقابل کتابفروشیها اتفاق خیلی عجیبی است؛ اتفاقی که تا زمان حضورم در کتابفروشیها چند بار رخ میدهد و کارتهایی به سمتم گرفته میشود که روی آن یک شماره تلفن نوشته و از مردم دعوت کرده برای گرفتن دعای رزق و روزی و کارگشایی تماس بگیرند. نوشته استخاره و سرکتاب رایگان میگیرند و به مردم گفته منتظر تماسهایشان است.
از یکی از جوانهای پخشکننده سوال میکنم چرا خودت به این شمارهها تماس نمیگیری تا کمکت کنند شغل بهتری پیدا کنی؟ میخندد و میگوید دنبال این چیزها نمیروم همین درآمد برایم کافی است. میگویم پس میدانی نمیتوانند شغل بهتری برایت دست و پا کنند. میگوید: نه بابام گفته خدا باید روزی بده. من کاری ندارم روی این کارتها چی نوشته. کارم رو انجام میدم و پولم رو میگیرم.
نظر علما و مراجع
جالب است که علما، روانشناسان و جامعهشناسان هیچ یک چنین مواردی را تائید نمیکنند. اگر سری به استفتائات مراجع تقلید بزنیم میبینیم اغلب سرکتاب گرفتن و رمالی را حرام دانسته و درآمدی را که از این راه کسب میشود نیز حرام میدانند. اغلب هم در این موضوع متفق هستند که هیچ کس حتی برای انجام امور خیر نباید به این موارد متوسل شود و مشکلات زندگی را باید به خداوند سپرد و از طریق ارتباط با او حل کرد.
حجتالاسلام والمسلمین حسین شهامت، استاد حوزه و دانشگاه درباره این موضوع میگوید: ما در دین بحث دعا را داریم. دعا یک اصل قرآنی است و خداوند خود میگوید: «ادعونی استجب لکم». دعا و تضرع به درگاه خداوند و تقاضای کمک از او یک اصل پذیرفته شده در اسلام و همه ادیان الهی است. ما دعاهای زیادی را در قرآن داریم که خداوند در آنها نشان میدهد انسان چگونه دعا کند تا موفق شود. اهل بیت هم دعاهای بسیار خوبی دارند که باآنها آشنا هستیم.
او ادامه میدهد: متاسفانه شرایط جامعه به گونهای است که مردم یک چیز را یاد گرفته اند و صد چیز را فراموش کردهاند. وقتی در زندگی مشکل و کمبودی دارند به جای این که به دنبال اشتباههای خود در گذشته باشند، دنبال دعانویس و جادو میروند. این موارد همه از نگاه دین مردود است. میگویند بخت فلانی را بسته اند! اگر عقلمان را به کار بیندازیم میبینیم دختر خانم موارد خوب ازدواج را رد کرده حالا که مجرد مانده نمیخواهد اشتباه خود را بپذیرد و این حرف را میزند. زنی همسرداری بلد نیست میرود سراغ دعا نویس. مردی تن به کار نمیدهد و نسبت به کار پرتوقع است، میرود دعای گشایش کار بگیرد. خداوند به ما عقل داده بهتر است از عقل استفاده کنیم.
باور به اراده خداوند
شهامت معتقد است باید نسبت به این امور بیاعتقاد باشیم و میگوید: حال به فرض این که کسی برای ما مشکلی هم ایجاد کرده باشد. اگر میخواهیم تاثیری بر ما نداشته باشد، باید نسبت به این امور بیاعتقاد باشیم. چون کسانی مبتلا میشوند که این موارد را باور دارند. اما از خودتان سوال کنید چه کسی این موارد را باور دارد؟ کسی که پذیرفته اراده و رئیسی جز خداوند برای جهان هستی وجود دارد. چنین کسی حقش است که به روزگار ناخوشی دچار شود، چرا که پذیرفته انسانهایی که مخلوق خدا هستند توانستهاند در اراده خالق خدشه وارد کنند.
او در پایان درباره استخاره هم میگوید: استخاره هم آداب خاص خودش را دارد. در درجه اول ما باید اتفاق رخ داده را با عقلمان بررسی کنیم و تصمیم بگیریم. اگر نتوانستیم باید با افراد دلسوز و عقل مندی که اطرافمان هستند مشورت کنیم و اگر موفق نشدیم به نتیجه برسیم میتوانیم استخاره کنیم. در واقع استخاره برای مرحلهای است که انسان به تحیر رسیده و نمیداند چه کند. استخارهکننده هم باید دینشناس و آگاه باشد و بنابراین هر کسی نمیتواند این کار را انجام دهد. بنابراین به استخاره تلفنی توسط افرادی که شناختی نسبت به آنها نداریم اعتقادی ندارم.
الو من یک دعا می خواستم!
با شماره تلفنی که روی یکی از کارت ویزیتهاست تماس میگیرم. نام خودم و مادرم را میپرسد و میگوید طالع خوبی دارم. اما سادهدل هستم و همه فریبم میدهند. میگوید مشکلی در کارم هست و چند وقتی مدام مضطرب هستم. نوید میدهد میتواند گره از کارم باز کند. اما طالعم تلفنی دقیق درنمیآید و ممکن است با طالع فرد دیگری اشتباه شود. قرار میشود حضوری بروم نزدش. درباره هزینهها که میپرسم میگوید سرکتاب را هر چقدر دلت خواست بده اما برای دعا باید بیایی حساب و کتاب کنیم. تلفن را قطع میکنم و به این فکر میکنم که اگر شما میتوانی زندگی ام را پیش بینی کنی و گره از مشکلاتم باز کنی، چطور نفهمیدی من خبرنگاری هستم که همه اطلاعاتم را اشتباه ارائه کردم؟!
انتهای پیام/