اجرای نمایشنامههای غربی تئاتر ما را تخریب میکند
«سلمان سامنی» نویسنده نمایشنامه «شقامک» که قرار است به زودی به اجرا برسد، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا گفت: باید به شکل مقدماتی بگویم که ایدهها ارتباط مستقیم با مشغلههای ذهنی انسان دارند و متناسب با این درگیریهای ذهنی انسان صورت بندی منطقی و نهایی خویش را مییابد . پس باید در مورد مشغلههای ذهنی خودم بگویم که اول مسئله زبان است یعنی همان لوگوس یونانی و اینکه چگونه چند حرف که جدای از همدیگر هیچ معنایی ندارند ، چگونه وقتی در کنار همدیگر قرار میگیرند بدل به واژه میشوند.
وی در ادامه افزود: آفرینش واژه یعنی آفرینش موجودی ابژکتیو .«ش ، ق ، ا ، م ، ک» حرفهای بی ربطی هستند که رنجهای سه جوان آنها را به یکدیگر مرتبط میکند و موجودی شگفت انگیز خلق میشود. اما در باب زمینه ذهنی دیگرم باید بگویم که هنوز به مرز میان واقعیت و خیال فکر میکنم و هنوز پرسشهای کلی در باب ارتباط ذهن و جهان خارج برای من زنده هستند.
سامنی یادآور شد: نکته سوم در باب زمینههای ذهنی خودم ، مسئله تاریخ معاصر ایران و مفهوم بی بنیانی ما در این زمانه است که مدام به آن فکر می کنم و در تمام آثارم حضور سایه گونه اش سنگینی می کند .
وی همچنین افزود: درباره رابطه اثر هنری و مخاطب که امروزه از مباحث پر دغدغه در حوزه نمایش و سینما است باید بگویم که هنرمند از ساختار تغذیه میشود اما نمیتواند اسیر ساختار باشد . من به جای واژه مخاطب از واژه ساختار استفاده میکنم چرا که ساختار همان ابرایدئولوژی پیشینی است که از پیش خودش را بر ذهن مخاطب تحمیل میکند. این ابرایدئولوژی همان چرخه اقتصادی است که شما را مجبور میکند به گونهای قصه تعریف کنید که مخاطب میخواهد. به همین خاطر شما مدام اسامی افرادی نظیر فردین و بهروز وثوقی و ... را میشنوید اما اسامی افرادی نظیر کیومرث درم بخش، پرویز کیمیاوی، سهراب شهید ثالث ، پرویز فنی زاده و ... را کم تر میشوند، چون اینها هرگز اسیر ساختار نبودهاند.
سامنی با بیان اینکه موضوع این نمایشنامه «استقلال»است توضیح داد: سه جوان که هر سه در حوزه علوم انسانی تحصیل کردهاند و با مشکل بی کاری روبه رو هستند حالا می خواهند مستقل باشند چرا که معتقدند بدون استقلال هرگز توان فکر کردن پیدا نمیکنند . شاید این نوع نگاه به مفهوم استقلال اشاره به جمله کانت در مقاله روشنگری چیست هم داشته باشد که «روشنگری خروج آدمی است از نابالغی به تقصیر خویشتن خویش»
وی درباره وضعیت روایت در جامعه نمایشی فعلی گفت: باید بگویم که ما اصلا نویسنده نداریم . دوم اینکه جامعه نیز از شما سرگرمی میطلبد . پس نیازی به نویسنده حس نمیشود . عدهای نیز برای فرار از این وضعیت به نمایشنامههای غربی در حوزه ترجمه رو آوردهاند که از نظر من در حال تخریب تئاتر ما است بدون اینکه کسی متوجه باشد . فقط همین قدر بگویم که مسئله نازیسم یا مارکسیسم و استبدادهای حاکم بر آن دوران لزوما نمیتواند مسئله ما نیز باشد. این افراد با چنین قیاسهایی، عدم توانایی خویش در کشف مسئله حاکم بر دوران ما را نشان میدهند .
سخن آخر اینکه امیدوارم این متن که برای خودم بسیار جذاب و گیرا بود و در نگارش آن خیلی بدان وابسته شده، در اجرا نیز موفق شود.
انتهای پیام/