نگاه اغلب مدیران به صنایع فرهنگی، ویترینی و لوکس است
به گزارش گروه فرهنگ خبرگزرای علم و فناوری آنا، دومین نشست هماندیشی از سلسله نشستهای «رویداد ایران خلاق» با موضوع نقش مدیریت فرهنگی در ارتقای صنایع فرهنگی، باحضور اساتید و پژوهشگران این حوزه از جمله، دکتر داود ضامنی مدیر کل دفتر و ارزیابی و پایش معاونت برنامهریزی و امور راهبردی حوزه هنری، حمید نیلی احمد آبادی رئیس تماشاخانه ایرانشهر، علی محمدی رئیس دانشگاه علمی کاربردی واحد ۵۶، دکتر نوریه شادالویی مدرس دانشگاه فرهنگیان، دکتر فاطمه پولادی پژوهشگر صنایع خلاق و فرهنگی، نفیسه شاهی نوری مدیر عامل خانه خلاق ایلسا و دکتر شیوا مقدم رئیس فرهنگسرای خانواده ساعت ۱۰ صبح روز پنجشنبه مورخ ۲۸ تیرماه به همت دبیرخانه رویداد ایران خلاق و میزبانی خانه اندیشه ورزان ایران برگزار گردید.
در ابتدای این نشست زینب زینالدینی دبیر علمی نشست ضمن عرض خیرمقدم به حضار و تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) توضیحاتی در خصوص برگزاری سلسله نشستهای مرتبط با رویداد ایران خلاق ارائه داد و گفت: قصد داریم در این سلسله نشستها با مدیران و صاحبنظران به بحث و بررسی موضوعات مرتبط با صنایع خلاق فرهنگی بپردازیم. یکی از مهمترین مباحث در این حوزه مبحث مدیران فرهنگی است به همین خاطر بیان نقطه نظرات از منظر اساتیدی که در این رشته تحصیل کردهاند بسیار میتواند حائز اهمیت باشد چراکه میتوانیم به صورت کاربردی در راستای پیشرفت صنایع فرهنگی همچنین ارتقای کیفیت برگزاری رویداد ایران خلاق از دستاوردها، تجربیات و دانش ایشان نهایت بهره را بریم.
پس از آن، سجاد صالحی دبیر رویداد ایران خلاق به عنوان مقدمه در خصوص اتفاقات اخیر مرتبط با حوزه صنایع خلاق فرهنگی در کشور و نحوه شکلگیری زیستبوم آن توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: این موارد ما را بر آن داشت تا تلاش کنیم و از ظرفیت همه آنچه در این اکوسیستم فعال است به نحو احسن استفاده کرده و آن را وارد این سیستم کنیم.
وی در ادامه مبحث مدیریت فرهنگی را یکی از بزرگترین چالشهای صنایع خلاق عنوان کرد و گفت باید بدانیم مدیریت فرهنگ و اقتصاد فرهنگی چیست؟
دبیر رویداد ایران خلاق در ادامه به ورود برخی از مدیران در حوزه مدیریت صنایع خلاق اشاره داشت و گفت: ما مدیران تصمیمساز و تأثیرگذاری داریم که به هیچ عنوان با مدیریت فرهنگی آشنا نیستند و نگاه کیفی به مباحث ندارند و اکثر شاخصهای آنها در بخش مدیریتی همان شاخصهای تجربی یا نگاه ریاضی و سایر رشتههای تحصیلی است. امیدواریم با کمک اساتید بیشتر در این رابطه گفتگو کنیم و ببینیم اصلاً ابعاد این مدیریت چیست و چگونه میتواند به بدنه اقتصادی، بدنه فرهنگی و حتی در سطح بین المللی نقش خود را به خوبی ایفا کند؟
وی در پایان سخنان خود به علت برگزاری رویداد ایران خلاق پرداخت و گفت: ما برای رسیدن به جمع بندی درستی برای شناختن میدان و شناسایی کنشگران حوزه صنایع خلاق خلائی را احساس کردیم لذا تصمیم به برگزاری رویداد ایران خلاق گرفتیم تا بتوانیم ویترین کاملی از همه آنچه در این عرصه اتفاق افتاده و همچنین افرادی که الگوی موفقی در این راستا ارائه دادهاند را به مخاطبی که میتواند یک کارآفرین باشد تا یک استاد دانشگاه و مسئول سیاستگذار عرضه کنیم، همه این افراد میتوانند به حسب نوع فعالیت خود دستاوردهای خود را داشته باشند. از این جهت قرار هست با برگزاری سلسله نشستهای فضای کم تنش پیش از برگزاری رویداد بیشترین بهره برداری را از فضای پژوهشی، آموزشی و تقویت این زنجیره داشته باشیم و در این راه برای برداشتن قدم مؤثر برای کشور به کمک، همراهی و نظرات شما مدیران و صاحبنطران نیاز داریم.
سپس داود ضامنی مدیر کل دفتر و ارزیابی و پایش معاونت برنامهریزی و امور راهبردی حوزه هنری ضمن تشکر و خداقوت به مسئولین برگزاری رویداد ایران خلاق گفت: کارکردن در حوزه فرهنگ آن هم در این زمانه چالشهای زیادی دارد که من به شخصه تعبیر جهاد را برای آن به کار میبرم، چون جهاد دراین عرصه به مراتب سختتر از جهاد در عرصههای دیگر است.
اکثر مدیران نگاه ویترینی و لوکسی به صنایع فرهنگی دارند
ضامنی درخصوص شفاف سازی اجرای سیاستهای فرهنگی و نقایصی که در تصمیمگیری صنایع فرهنگی وجود دارد گفت: باید بگویم بسیاری از مفاهیم تخصصی حوزه مدیریت و برنامهریزی فرهنگی دچار نوعی مهجوریت است، درواقع یکی از کم بسامدترین واژهها در متون برخی از اسناد که در سیاستگذاری کلان ما در شورای انقلاب فرهنگی یا وزارت فرهنگ و ارشاد و سایر سازمانهای سیاستگذار که در گذشته تدوین شده همین صنایع فرهنگی بوده است. اکثر مدیران نگاه ویترینی و لوکسی به صنایع فرهنگی دارند. چراکه اکثراً به این حوزه نگاه بینا رشتهای داشته و مسئولان و مدیران بسیاری از کارگروهها عمدتاً کسانی بودند که تخصص فرهنگ نداشتهاند.
این مدیر فرهنگی ادامه داد: اگر صنایع فرهنگی را به زبان ساده تولیدات، خدمات و محصولات فرهنگی بدانیم سهم تولیدات، خدمات و محصولات فرهنگی داخلی نسبت به تولید جهانی بسیار ناچیز است و عمدتاً نتوانسته هیچ تحرکی را در حوزه اقتصاد بوجود آورد، چون حجم کل سرمایهگذاری کشور در حوزه صنایع فرهنگی به ۵ درصد هم نمیرسد. از این میان کل ارزش صادرات صنایع فرهنگی به سه درصد هم نخواهد رسید در حالی که همین رقم در دیگر کشورها طی بیست ساله گذشته بسیار چشمگیر است.
همین عامل نشان میدهد که موضوع صنایع فرهنگی در کشور ما هنوز به یک مسئله روی میز و جدی تبدیل نشده است و نشانههای آن را در اقتصاد خیلی پررنگ نمیتوانیم ببینیم.
چتر سیاست در حوزه صنایع فرهنگی
ضامنی ادامه داد: عامل دیگر این است که در کشور ما امر سیاسی آنچنان سیطره خودش را در صنایع فرهنگی پهن کرده که شاید ما باید به جای استفاده از تعبیر صنایع فرهنگی از تعبیر صنایع سیاسی استفاده کنیم. به عبارتی سیاست چتر خودش را با بار خیلی زیادی در حوزه صنایع فرهنگی پهن کرده این مورد در دیگر کشورها وجود ندارد، چون سیاست و فرهنگ جدا از هم هستند.
صنایع فرهنگی یک تهدید است یا یک فرصت؟
وی در پاسخ به پرسش چرا سیاست فرهنگی کشور ما در قبال صنایع فرهنگی شفاف عمل نکرده؟ از ۶ علت اصلی نام برد:
۱- فقر اطلاعات در بسیاری از موضوعات حوزه صنایع خلاق جهت دسترسی به آمار و ارقام دقیق
۲- مشخص نبودن خط قرمزها و در ادامه عدم وجود یک مرجع مشخص و قانونگذار
۳- وجود ابهام قوانین حاکم بر صنایع فرهنگی
۴- عدم درک درست نهادهای فرهنگی از تغییرات فرهنگی جامعه
۵- سهم ناچیز دولت در حوزه سرمایه گذاری صنایع فرهنگی
۶- عدم وجود یک گفتمان مشخص در صنایع فرهنگی
این مدیر فرهنگی در پایان سخنان خود گفت: ما در آخر نمیدانیم صنایع فرهنگی تهدید است یا فرصت؟ موتور پیشران اقتصاد است یا ... وقتی گفتمان نباشد خط مشی نداریم و به تبع آن برنامه هم نخواهیم داشت.
صنایع فرهنگی در کشور ما به یک زبان تبدیل نشده که یکی از عمدهترین دلایلی میتواند باشد که دولتها هنوز تکلیف خودشان را با آن روشن نمیکنند.
فقر و کمبود محتوای مفهومساز یکی از خلاءهای کشور
علی محمدی سخنران بعدی بود که در ابتدای سخنان خود به بیان معانی و مفاهیم موجود در عبارت صنایع فرهنگی و زیرمجوعههای آن پرداخت و گفت: یکی از خلاءهای ما فقر و کمبود محتوای مفهومساز است که از طریق این جلسات میشود به شکلگیری محتوای اصیل و مفهوم ساز امید داشت.
این رئیس دانشگاه در ادامه به موضوع مفهوم نبودن عبارت سرمایه فرهنگی پرداخته و برای تفهیم آن به پییر بوردیو جامعه شناس فرانسوی اشاره داشت و گفت: سرمایههای فرهنگی در سه حالت تجلی پیدا کرده اند:
۱- سرمایههای فرهنگی تجسد یافته یا فردی: این نوع از سرمایهها با ذهن و توانایی افراد مرتبط هستند که شامل تواناییها، داناییها، مهارتهای ذهنی، تجربی و رفتاری و ...
۲- سرمایههای فرهنگی عینیت یافته: صنایع فرهنگی زیرمجموعه آن محسوب میشود.
۳- سرمایههای فرهنگی نهادینه: شامل مدارک، گواهینامهها فارغ از اینکه مالک آنها چه کسی هست خودشان به تنهایی معتبر و ارزشمند هستند.
ابعاد سرمایههای فرهنگی در کشور
وی در ادامه به بررسی ابعاد سرمایههای فرهنگی در کشور پرداخت و گفت: سرمایههای فرهنگی در کشور ما سه بعد فردی، ملی و جمعی دارد که برای ارائه راهکار برای جلوگیری از اضمحلال سرمایههای فرهنگی کشور باید این ابعاد را به خوبی بشناسیم.
در این راستا اگر بتوانیم پیوندی میان صنایع خلاق و فرهنگی و جلوگیری از اضمحلال سرمایههای فرهنگی کشور بیان کنیم باید عرض کنم مسئله جدی ما در این خصوص در مفهومی به نام بازتولید فرهنگی خلاصه میشود، در دنیا هم به صنایع خلاق فرهنگی با چند رویکرد پرداخته شده که یکی از این رویکردها فرهنگی است و هدف صنایع فرهنگی، اثربخشی فرهنگی و در گام بالاتر توسعه فرهنگی بوده است. باید بدانیم در هر صورت میان صنایع فرهنگی و سایر صنایع تفاوتهایی وجود دارد و باید توجه داشته باشیم یک خدمت و یک کالای فرهنگی حامل یک پیام فرهنگی هم هست؛ بنابراین اثرگذاری و توسعه فرهنگی اهمیت دارد.
در رویکرد اقتصادی صنایع فرهنگی ماجرای اقتصادی و گردش مالی و میزان شغل اهمیت دارد. در رویکرد اجتماعی صنایع فرهنگی هم این سرمایه فرهنگی هست که حائز اهمیت است.
مفهومی به نام بازتولید فرهنگی
و برای ارائه راهکار به باور من مفهوم بازتولید فرهنگی قابل ارائه خواهد بود چراکه یکی از اشکالات جدی در جریان کلان مدریت و برنامهریزی در ایران بی توجهی به اقتضائات باز تولید است. درواقع مخاطب یا مصرف کننده یک محصول فرهنگی انسانی فعال است که بر اساس آزادی، اراده و ... با این محصول ارتباط میگیرد و بر اساس همین مؤلفهها حق انتخاب دارد که پیام آن محصول را بپذیرد یا خیر که متأسفانه یکی از آسیبهایی که در این زمینه با آن مواجه هستیم این است که پیشفرض و باور ما بر منفعل بودن مخاطب استوار است.
ما برای موفقیت در این عرصه ناچار هستیم مخاطبمان و مصرف کنندهمان را انسانی فعال ببینیم که لازم است برای نیل به این مهم سلیقه او را بشناسیم، چون مهمترین گذاره در انتخاب سلیقه میباشد و ما برای انتخاب صنایع فرهنگی بر اساس سلیقه عمل میکنیم. پس نباید از این مهم ساده عبور کنیم، چون انسان امروزه ما در حال جهانی شدن روزافزون است لذا ما نمیتوانیم بدون به رسمیت شناختن ماجرای جهانی شدن و اثری که روی ذائقه مخاطب داشته به اثر گذاری صنایع فرهنگی و ... بر ماجرای ارتقای صنایع فرهنگی امید داشته باشم.
در یک سال گذشته تقریبا سرمایه اجتماعی خود را از دست دادهایم
نفیسه شاهی نوری سخنران بعدی بود که در خصوص نقش مدیریت فرهنگی در سبک زندگی ایرانی اسلامی به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در ابتدای سخنان خود به تنوع تعابیر در حوزه مدیریت فرهنگی اشاره داشت و گفت: سبک زندگی چندوجهی بوده و تعاریف بسیار زیادی دارد. از این رو وقتی میخواهیم نقش یکی از آنها را بر دیگری مورد بررسی قرار دهیم با یک ملقمه مواجه میشویم.
وی ادامه داد: بوردیو سبک زندگی را نشأت گرفته از سرمایه اجتماعی میداند. جایی که انباشت سرمایه اجتماعی داریم سبکهای زندگی متفاوتی با منشها و رفتارهای متفاوتی هم تعریف میشود. اما اینکه چه میشود که چهره یک شهری که قرار است تمدن نوین اسلامی و منتج به ظهور امام زمان (عج) باشد با این کج سلقیگیها تبدیل شده به شهری با چهره خشنی از همزمانی یک تصمیم گیری فرهنگی با یک رویداد مهم فرهنگی و مذهبی؟
سبک زندگی و مدیریت فرهنگی مردم هردو در هم تنیده هستند
این مدیر فرهنگی این طور ادامه داد که: بنابراین ما اینجا متوجه میشویم که سبک زندگی و مدیریت فرهنگی مردم هردو در هم تنیده بوده و نمیشود از هم جدایشان کرد. مدیریت فرهنگی در جهان نیز رویکردهای بسیار متفاوتی دارد به عبارتی وقتی ما از سبک زندگی کانادایی صحبت میکنیم باید بدانیم که این از یک مدیریت فرهنگی چندوجهی و چندفرهنگی شکل گرفته است. شاید هم برعکس باشد آنقدر سازش میان اقوام و بومها وجود داشته که این سبک زندگی بوده است که باعث شده برنامهریزی فرهنگی کانادایی بشود، برنامهریزی فرهنگی چندوجهی و چندفرهنگی به عبارتی یک وحدتگرایی مدیریتی دارد لحاظ میشود.
مدیرت فرهنگی از دل مردم شکل میگیرد
وی گفت: اما مدیریت فرهنگی در ایران خصوصا بعد از انقلاب اسلامی قرار بود وحدت در عین کثرت باشد. آیا به واقع این امر دیده میشود؟ مهمترین مأموریت انبیا عدالتمحوری بوده است پس باید در مدیریت فرهنگی مبنا قرار داده شود که عدالت فرهنگی ما منتج به ظهور سرمایههای فرهنگی ما شود. اما آیا این عدالت در برنامهریزی و بودجه فرهنگی لحاظ شده؟
آیا برای هر شهر در ایران باید یک مدیر فرهنگی داشته باشیم؟ و آیا توجه به سبک زندگی هر شهر که قرنها توسط آن مردم شکل گرفته و صنایع فرهنگی و ... را بوجود آورده نباید در مدیریت فرهنگی لحاظ شود؟ این نگاه خط مشی گذاری شده بالا به پایین با نگرش یکی کردن همه سبکهای زندگی، مانند گویشها؛ معماری در شهرها و ... انجام شود؟
مدیریت فرهنگی از دل مردم شکل میگیرد
بنابراین باید از ابتدا بگوییم که این مردم و این سرمایههای اجتماعی بودند که باید مدیریت فرهنگی را شکل میدادند. مدیرت فرهنگی از دل مردم شکل میگیرد.
اما وجود نگاههای خط مشی گذاری شده پشت درهای بسته پارلمان که مردم، عقاید، سبکهای زندگی، باورها و ... را لحاظ نمیکنند، منجر به این میشود که ما در بطن اجتماع هم چیزی نخواهیم دید.
ما باید با مردم تعامل داشته باشیم
این مدیر فرهنگی ادامه داد: اگر بخواهیم به مدیریت فرهنگی به صورت کلی نگاه کنیم باید برنامهریزی فرهنگی، سازماندهی فرهنگی، مدیربت منابع انسانی در راستای منابع فرهنگی و ... داشته باشیم که این نگاه یک نگاه دولتی به فرهنگ بوده و در ایامی که داریم با فناوری نرم اجتماعات را پیش میبریم و با شهرهای خلاق مواجه هستیم نمیتوانیم بگوییم که این ما هستیم که باید مدیریت کنیم. برعکس ما باید تعامل با مردم را در این خصوص لحاظ کنیم. ما باید برای برنامه ریزی فرهنگی رویکرد و نگاه مردم محور و اجتماع محور داشته باشیم.
ما داشتههای فرهنگی زیادی داریم
دکتر نیلی سخنران دیگر این نشست درخصوص ارائه تدبیر برای تقویت وجهه فرهنگی کشور در سطح بین المللی این طور پاسخ داد که: بازار رقابتی در حوزه صنایع فرهنگی در سطح بین الملل بسیار داریم، اما باید بررسی کنیم چقدر به آن پرداختیم.
اولین جایی که برای یک توریست در ایران مهم است بوم، زیست ما بوده، هنر تعزیه و صنایع دستی ما بوده. چون این موارد هویت ما را تشکیل دادهاند. اما در این راستا چه کارهایی را انجام دادیم؟
ما داشتههای فرهنگی زیادی داریم که میتوانیم در عرصه فرهنگی ارائه دهیم، اما ما در حوزه بینالملل دو سه پله عقبتر هستیم، چون نمیدانیم داشتههای ما چه هستند، ما هیچ آمار و ارقام درستی در حوزه صنایع فرهنگی نداریم که بتوانیم مورد بررسی قرار دهیم که یکی از نتایجش میشود همین نمایشگاه اکسپو در دبی.
به عبارتی ما اصلاً نمیدانیم در حوزه فرهنگ بومی چه داریم؟ نمیدانیم چند نفر در حوزه تئاتر فعالیت دارند؟ ما چقدر در حوزه سنجاق دوزی چابهار کار کردیم؟ اطلاعات داریم؟ دار و سارای ما چه شدند؟ آیا از داشتههای فرهنگ و قومیتی خود برای طراحی این عروسک الهام گرفتیم؟ نه، به همین خاطر حالا شخصیتهای خارجی شدند هویت کودک ما.
کم کارکردترین حوزه ما حوزه فرهنگ است
رئیس تماشاخانه ایرانشهر ادامه داد: ما خودمان داریم فرهنگ خودمان را نابود میکنیم، ما چقدر در خصوص آیینهایمان صحبت کرده ایم؟ رقص سیستانی ما چرا نباید در عرصه بین الملل وارد شود؟ آیا جز این بوده که نگاه ما به رقص در کشور نگاهی آیینی، دینی و سنتی بوده است؟ ما در شمال رقص باران داریم، رقص برداشت برنج داریم. اما چرا به آن نپرداختهایم؟ اگر بتوانیم این موارد را اصلاح کنیم میتوانیم برای آن برنامهریزی داشته باشیم. ما در حوزه بینالملل دو سه پله عقبتر هستیم، چون نمیدانیم داشتههای ما چه هستند؟
تعارض در هویت جنسی زنان در حد تحقیقات باقی ماند
دکتر شیوا مقدم سخنران بعدی این نشست بود. وی در خصوص بررسی و ارائه راهکار بحران هویت فرهنگی، ملی و شخصی افراد در خانواده به آغاز تعارض در هویت جنسی زنان از دهه ۷۰ اشاره داشت و گفت: با وجود اینکه این مسئله در آن زمان مطرح شد، اما مثل همیشه در حد تحقیقات و مطالعات دانشگاهی به آن کفایت شد.
وی افزود: این ویژگیهای فطری ما هستند که به هویت ما شکل میدهند، هر گونه ابهام در این بخش فرد را دچار بحران کرده و سلامت فرد را مختل خواهد کرد از طرفی دیگر وقتی این اتفاق برای فردی رخ دهد به تبع آن سلامت جامعه نیز مختل خواهد شد.
صنایع فرهنگی در خدمت خانواده
این مدیر فرهنگی در ادامه سخنان خود به بحران هویتی مردان اشاره داشت و گفت: امروزه ما با تعارض هویتی در حوزه آقایان هم مواجه هستیم، اما به آن نمیپردازیم. باید بدانیم اگر ویژگیهای فردی با انتظارات وی همراستا باشد هویت فرد سالم خواهد بود، اما اگر به هر دلیلی این ویژگیها با وی در تعارض باشد او را دچار مشکل خواهد کرد.
به عنوان مثال بسیار مورد را شاهد بودیم که به شکلها و عناوین مختلف عناصر ذاتی یک زن در جامعه را مورد تمسخر قرار دادهاند. این موارد باید تقویت شوند. باید بدانیم که خانواده یک نهاد فطری است و ویژگیهای فطری باید در جایگاه خودشان قرار بگیرند تا رضایت افراد را به دنبال داشته باشند. مهم است ویژگیهای ذاتی زنان و دختران ما و پسران و مردان ما که ویژگیهایشان را شکل داده مورد ستایش قرار بگیرد، باید بدانیم مردان ما و زنان ما کجا هستند؟
هرجا توانستیم با کمک صنایع فرهنگی خود زنان و مردان را در جایگاههای خودشان مورد ستایش قرار دهیم موفق بودهایم.
ما در مدیریت فرهنگی به درک و ادبیات مشترک نرسیدهایم
دکتر نوریه شادالویی به عنوان سخنران بعدی این نشست درخصوص ارائه راهکار در راستای ایجاد آموزش فرهنگی مطلوب در کشور گفت: ما هنوز درحوزه آموزش دانشگاهی به درک و ادبیات مشترک نرسدیم. ما در حوزه منابع درسی مدیران فرهنگی در دانشگاههای آزاد، سوره و ... مشکلی به عنوان تفاوت در منابع داریم که واقعا جای تعجب دارد چرا که نمیتوانیم با منابع مشخصی تدریس داشته باشیم. همین امر سبب میشود بعدها درک و زبان مشترکی از هم نداشته باشیم.
اکثر مدیران فرهنگی ما تحصیلات فرهنگی ندارند
وی افزود: یکی از دغدغههای من ایجاد فصل مشترکی بین منابع و دروس در رشته مدیریت فرهنگی است و امیدوارم که دانشگاه علمی و کاربردی بتواند در حوزه فرهنگ کاری انجام دهد هر چند این رشته در آینده نه چندان دوری در شرف از بین رفتن است. ما در شورای انقلاب فرهنگی مدیران فرهنگی داریم که هیچ کدام تحصیلات فرهنگی ندارند.
اهمیت فرهنگ از بدو تولد تا بعد از مرگ
حوزه فرهنگ از قبل از تولد ما وجود دارد و حتی بعد از مرگ ما هم ادامه دارد پس باید به نحو مطلوب به این فرایند بپردازیم و باید بدانیم در این راستا چه نیازهایی داریم. باید بدانیم کجا هستیم و به کجا میخواهیم برسیم همین امر میتواند فرهنگ مطلوب را برای ما برنامهریزی کند. در این نشست مشخص شد نگاه همه ما آسیب شناسانه است و این خود نشان میدهد ما در حوزه فرهنگ مشکلاتی داریم.
ساماندهی نظم فرهنگی
این مدرس دانشگاه ادامه داد: ما باید مخاطب شناسی داشته باشیم که بتوانیم نیاز سنجی کنیم. مبنای اصلی ما باید ایجاد وحدت رویه باشد. ما غفلت کردیم که دچار آسیب شدیم برنامهریزی از بدو تولد نیاز است این برنامه ریزی هم باید توسط کسانی صورت گیرد که تحصیلات فرهنگی داشته باشند. ما باید ساماندهی نظم فرهنگی داشته باشیم.
میراث فرهنگی ما را دیگر کشورها ثبت کردند!
دکتر پولادی آخرین سخنران این نشست بود که در خصوص ساماندهی سیاست گذاری ثبت و ضبط کامل میراث فرهنگی عظیم کشور به ثبت برخی از میراث فرهنگی کشور توسط دیگر کشورها اشاره داشت و گفت: بادگیرهای ما توسط امارات ثبت شد، چوگان ما توسط آذربایجان ثبت شد، باید توجه داشته باشیم بسیاری از هنرهای ما مثل عبابافی، دارد از بین میرود در حالی که ما به راحتی میتوانیم از این هنرها اقتصاد خود را توسعه کنیم.
میتوانستیم دارا و سارا را بومی کنیم
وی افزود: ما میتوانستیم با پوشاندن لباس محلی ایران به دارا و سارا آنها را بومیکنیم، میتوانستیم بازیهای متنوع و محلی خود که هر کدامشان نشان از تمرکز، زندگی، آیین و تربیت دارد را توسط این دو نماد به کودکانمان معرفی کنیم.
ما در فرهنگ خیلی غنی هستیم مثلا موسیقی ما از تعزیه رخ داد که این هنر در هیچ کجای جهان وجود ندارد. ما در یک زمین خاکی میتوانیم به زیباترین شکل ممکن واقعه عظیم دینی و مذهبی خود را نشان دهیم.
هنوز دیر نیست
هنوز دیر نیست میشود این موارد را داخل کتاب ها، داستانها و ... آورد. هنرهای دستی ما میتواند وارد مدارس شود و به کودنمان آموزش دادهشود، بعدها هر کودک میتواند تولید کننده محصولی ایرانی حتی در سطح بین المللی باشد.
ایشان در پایان سخنان خود گفت: ما تولیدات فرهنگی زیادی نداریم، اما امیدوارم این نمایشگاه فتح بابی باشد برای این مهم که بتوانیم از طریق آن فرهنگ و صنایع فرهنگی ایران را در جهان معرفی و مطرح کنیم.
انتهای پیام/