دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
علی لاریجانی:

بازنشستگی و فراغت از فلسفه برای استاد مجتهدی معنا ندارد

بازنشستگی و فراغت از فلسفه برای استاد مجتهدی معنا ندارد
علی لاریجانی در همایش علمی «کریم مجتهدی؛ فیلسوف ایران» گفت که برای این استاد برجسته و پیشکسوت، بازنشستگی و فراغت از فلسفه معنا ندارد.
کد خبر : 852429

به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، همایش علمی «کریم مجتهدی؛ فیلسوف ایران» بازخوانی اندیشه‌ها و آثار استاد دکتر کریم مجتهدی پیش از ظهر امروزدر تالار فارابی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی برگزار شد. 

در این همایش که با سخنرانی‌ها و ارائه مقالات شماری از استادان و پژوهشگرانهمراه بود، حجت الاسلام رضا غلامی، رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم در پاسخ به این پرسش که  چرا شخصیت و اندیشه‌های استاد مجتهدی شایسته توجه خاص است؟ گفت: برای اینکه استاد مجتهدی یک متفکر حقیقت‌گراست و در مسیر رسیدن به حقیقت، آزاداندیشی و انصاف را سرلوحه کار خود قرار داده است. برای اینکه به تاریخ ایران و اثر عمیق آن در تحولات فکری و فرهنگی جامعه ایرانی عنایت دارد.

حجت الاسلام غلامی اظهار کرد: این استاد فرهیخته به سرمایه‌ها و مفاخر فکری و علمی ایران و ظرفیت‌های ملی باور واقعی دارد. برای اینکه به دین مردم ایران و آثار طبیعی آن در حیات فردی و مدنی مردم به دیده احترام می‌نگرد. برای اینکه به زبان و ادب فارسی تعصب دارد و به اسم خردگرایی و مقابله با خرافات، به سنت‌ها، آداب و خرده‌فرهنگ‌های معقول ایرانی پشت نکرده است. برای اینکه همواره دغدغه رشد و اعتلای سرزمین ایران و سرافرازی ایرانی را داشته و دارد.

** اندیشمندی که در برابر غرب احساس حقارت ندارد

غلامی اضافه کرد: برای اینکه خود را با افتخار تمام ایرانی دانسته، و نه تنها بیشتر عمر شریف خود را در ایران سپری کرده، بلکه از هیچ تلاشی برای تربیت فرزندان ایران در دانشگاه‌ها که همچون فرزندان خود او محسوب شده اند، دریغ نداشته است. برای اینکه قوت‌ها و مزیت‌های تمدن قدرتمند غرب، مانع دیدن نقاط ضعف و کاستی‌های غرب توسط او نشده است. به بیان دیگر، مجتهدی در هیچیک از آثار خود برابر غرب احساس وادادگی و حقارت ندارد؛ و از همین جاست که استاد مجتهدی نه تنها برای دانش پژوهان تازه نفس و جوان، بلکه برای شمار کثیری از اساتید ما در دانشگاه‌ها به مثابه چهره ماندنی، عزیز و الهام بخش، قابل معرفی است.

همایش علمی «کریم مجتهدی؛ فیلسوف ایران»

رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم عنوان کرد: در پایان برای استاد کریم مجتهدی آرزوی سلامتی و مزید توفیقات دارم. همایش علمی امروز، یکی از سلسله همایش‌های علمی است که به منظور بررسی افکار و آراء متفکران برجسته ایرانی به ویژه برگزیدگان جشنواره بین‌المللی فارابی، طراحی شده است. در این همایش تا شب، ۱۸ مقاله علمی منتخب، در تبیین و تحلیل اندیشه‌های استاد کریم مجتهدی ارائه خواهد شد. از جناب دکتر عبدالمجید مبلغی، دبیر فاضل همایش که بدون زحمات بی وقفه ایشان و نیز همکار گرامی سرکار خانم دلدار برگزاری همایش ممکن نمی‌شد، صمیمانه متشکرم.

** همیشه خود را دانشجو می دانم نه فیلسوف!

 در ادامه این همایش  پیام استاد کریم مجتهدی که به دلیل کسالت در مراسم حضور نداشت توسط نماینده ایشان خوانده شد. متن این پیام به شرح ذیر است: 

بسیار خوشبختم که بتوانم سلام و مراتب احترام را به واسطه برادر زاده‌ام جواد مجتهدی، به حضور شما برسانم و بر خود واجب میدانم، قبل از آنکه سخن آغاز کنم به رسم ادب از، دبیرخانه دائمی جشنواره بین المللی فارابی و نیز از پژوهشگاه مطالعات، فرهنگی اجتماعی و تمدنی و ریاست آن جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا غلامی و همچنین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و ریاست آن جناب آقای دکتر موسی نجفی و نیز از جناب آقای دکتر عبدالمجید مبلغی (دبیر علمی همایش و سایر بزرگان، مراتب قدردانی خود را ابراز نمایم.

حضار، محترم، استادان، آقایان همکاران از اینکه جلسه‌ای برای یاد آوری از اینجانب کریم مجتهدی ترتیب داده‌اید.

ضمن تشکر عمیق، به خود اجازه می‌دهم، به عرض شما برسانم: من خود را لایق این همه محبت و دوستی نمیدانم و تصور نمی‌کنم که اگر خدمت کوچکی کرده باشم، قابل تقدیر باشد. در هر حال هر آنچه بود گذشته است و من اکنون ناخوش و پیر هستم. و حتی به راحتی نمی‌توانم روی دوپای خودم بایستم و به سهولت و بدون لکنت زبان سخن بگویم.

زندگی علمی من ۳ مرحله بنیادی داشته است. اول تحصیلاتی که در دانشگاه سوربن پاریس داشته‌ام که حدود ۱۲ سال به طول انجامید. البته حدود یکسالی قبل از تهیه / دکتری به ایران برگشته بودم من در این دانشگاه بیشتر به زبان فرانسه و اندکی انگلیسی و آلمانی و حتی دستور زبان لاتین را یاد گرفتم. رشته اصلی من فلسفه بود که در دوره کارشناسی شامل ۴ مدرک اصلی می‌شد ولی من به سبب علاقه به، کارم در نهایت ۷ مدرک گرفتم و بعضی از آنها را در ادامه ذکر می‌کنم که شامل جامعه شناسی، اخلاق، روانشناسی و علوم رفتاری، شناخت روش علوم و منطق، مقدمات فلسفه، تاریخ فلسفه،، فلسفه عمومی و فلسفه هنر می‌شود.

در این مرحله، دانشجو در واقع فقط با کلیات آشنا شد و این درس‌ها با اینکه توسط استادان سرشناس تدریس می‌گردید هیچگاه کافی و کامل به نظر نمی‌رسیدند. در دوره کارشناسی ارشد دانشجو می‌بایست، به نحو تخصصی با چند فیلسوف بزرگ جهان آشنا شد و درباره یکی از آنها رساله‌ای را به رشته تحریر در می‌آورد. استادان فقط موظف، بودند دانشجویانی را انتخاب کنند که لیاقت آنها محرز و شناخته شده می‌بود. من برای تهیه این رساله کانت فیلسوف آلمانی را انتخاب کرده بودم و تازه همان سال فهمیدم که این متفکر تا چه اندازه عمق دارد و چگونه علوم جدید نیوتنی را منوط و وابسته به مقولات فاهمیه ذهنی انسان کرده است و اصل علیت به چه لحاظی قاطعیت پیدا می‌کند و علوم طبیعت را تحصلی و معتبر می‌سازد. می‌بایستی نشان داده شود که چگونه فلسفه‌ای جدید، در نقطه‌ای با علوم جدید تقاطع پیدا می‌کنند و مسائل مابعه الطبیعی از لحاظ دیگر جایگاه خود را به دست می‌آورند.

بازنشستگی و فراغت از فلسفه برای استاد مجتهدی معنا ندارد

در فلسفه کانت فاهمه را به جهان طبیعت و عقل را به جهان مابعه الطبیعی نظر دارد. شناخت مابعه الطبیعی و پی بردن به اعتبار آنها تا حدودی نیز از ضروریات ذهنی عقلانی انسان است. کانت از طرف دیگر عقل عملی یعنی اخلاق را از عقل نظری جدا می‌سازد و اصول اخلاقی را معتبر می‌داند. در کتابی دیگر کانت از هنر نیز سخن به میان آورده است و مقولات دیگری برای هنر در نظر می‌گیرد. بعد از اتمام دوره کارشناسی ارشد من مدت کوتاهی برای تهیه مقدمات کار تحقیق به تهران بازگشتم و دوباره به فرانسه رفتم.

استادان دانشگاه سوربن پیشنهاد کردند برای اخذ دکتری یک موضوع تطبیقی انتخاب کنم و بالاخره با مشورت با پروفسور هانری کربن که در قسمت تحصیلات عالیه، استاد مسلم فلسفه‌های شرق و خاصه ایران، بود، به بحث تطبیقی میان افکار افضل الدین کاشانی و سنت هر مسی غربی اقدام نمودم.توضیح اینکه، چهار رساله از سنت هر مسی به زبان عربی و لاتین از قدیم موجود است و غربیان از قرون وسطی آنها را می‌شناختند. افضل الدین کاشانی ۳ رساله از این رساله‌ها را از زبان عربی به زبان فارسی بسیار زیبا ترجمه کرده است بحث زیادی در این زمینه نمی‌کنم چون سخن به درازا خواهد کشید که از حوصله این مجلس خارج است.

دوم بعد از بازگشت به ایران است مدارک، نوشته‌ها و مقالاتی که به زبان فرانسه به چاپ رسانده بودم بحضور مرحوم دکتر یحیی مهدوی در دانشگاه تهران بردم و ایشان بعد از مدتی تحقیق و مطالعه مرا جهت گذراندن امتحانی دعوت کردند و خود ایشان آثار افضل الدین کاشانی را در دانشگاه تصحیح و به چاپ رسانده بودند و از این بابت مایل بودند ترجمه‌های مرا به زبان فرانسه مطالعه کنند. به هر ترتیب امتحان برگزار شد و بعد از امتحان کتبی ۳ نفر از اساتید سرشناس وقت دعوت شدند و از من امتحان شفاهی بعمل آوردند. روی هم رفته، نظر آنها هم مساعد بود و من دعوت شدم بطور آزمایشی در یک کلاس تدریس کنم و قرار شد راجع به برگسون فیلسوف فرانسوی سخنی بگویم. صحبت من یک ساعت طول کشید و بعد از آن به اتفاق دکتر مهدوی به اتاق استادان بازگشتیم و دکتر مهدوی فرمودند خب مطالب بد، نبود ولی شما باید اندکی فارسی خود را تقویت کنید و با اصطلاحاتی که ما در دانشگاه تهران به کار می بریم اشنا شوید این موضوع برای من نیز مسلم بود. کوتاه سخن، اینکه نزدیک به ۳۵ سال من در دانشگاه تهران تدریس کردم و سالهای متمادی و تقریباً حدود ۴۰ ساعت در هفته در کلاسهای مختلف دانشگاه اعم از روزانه و یا کلاسهای شبانه تکرار می‌کردم و گاهی در مدارس عالیه، وقت نیز تدریس داشتم.

کتاب‌هایی که از این دوره از من چاپ شده‌اند بیشتر توسط انتشارات امیر کبیر انجام گرفته است. اکثر این کتاب‌ها همان جزوه‌های درسی من بوده‌اند که بعد از چند بار تدریس و اصلاح و جابه جایی بعضی از الفاظ و اصطلاحات انتشار یافته‌اند.

این کتابهای صرفاً درسی با استقبال خوانندگان روبرو شدند. بعضی از آنها مثل فلسفه کانت حدوداً ۱۰. مرتبه، هگل و فلسفه او، دکارت و فلسفه، او نزدیک به ۹ مرتبه انتشار یافته‌اند. انتشار بعضی دیگر هیچگاه کمتر از ۳ مرتبه نبوده است و در آخرین دوره نمایشگاه کتاب که در اردیبهشت ماه اخیر برگزار شد عرضه گردیدند.

این عنوان همیشه شعار من بوده است و من نیز اعم از اینکه فیلسوف باشم یا نه خود را همیشه دانشجو دانسته‌ام. همچنین باید اشاره داشته باشم که در بنیاد حکمت صدرا که افتخار عضویت را داشته‌ام.با افکار این متفکر بزرگ ایرانی ملاصدرا آشنایی اجمالی پیدا کرده‌ام و به مرور با مقایسه تفکرات او با بعضی از متفکران غربی از جمله لایب نیس، این نظریه به ذهن من خطور کرده است که شاید از این رهگذر بتوان امکان نزدیک سازی تفکر ایرانی را با علوم جدید دست یافت.

بازنشستگی و فراغت از فلسفه برای استاد مجتهدی معنا ندارد

مختصری درباره این موضوع بیان می‌کنم بر خلاف گفته ارسطو امر بالقوه و امر بالفعل دو امر جدا از نیستند و فقط شاید بتوان از لحاظ اثباتی آن دو را از هم جدا دانست. اما از لحاظ ثبوتی آن دو برهم منطبق هستند.

در اواخر قرن ۱۷ و اوایل قرن ۱۸ میلادی لایپ نیس، فیلسوف و دانشمند، آلمانی از ۲ مفهوم توانایی (conatus) (کناتوس) و از پویایی (impetus) (امپتوس سخنی به میان آورده است. این ۲ مفهوم با انطباق با یکدیگر معنای اصلی خود را نمایان می‌سازند یعنی توانایی و پویایی با هم، معنای واقعی دارند. این همان مطلبی است که ملاصدرا با قائل شدن به حرکت جوهری بیان نی کند. منظور اینکه: جهان فعلیت محض است. طبیعت فعلیت محض است. جسم، فعلیت محض است. نفس فعلیت محض است. عقل، فعلیت محض است و حتی روح همان فعلیت محض است. روح در فرهنگ، نمود و انعکاس پیدا می‌کند.

روح در توانایی و پویایی فرهنگ مؤثر است نظر ملاصدرا وقتی نشان می‌دهد که حرکت جوهری همان کمالیابی است، شاید منظور این باشد که، فرهنگ در درجه اول اهمیت / قرار می‌گیرد. منظور از گفتن این مطالب بیشتر اشاره به این نکته است که ما فرهنگیان مسئولیت بزرگی به دوش داریم و نباید از آن غافل شویم.

در خاتمه سلامت و موفقیت همکاران را از درگاه ایزد منان خواستارم.

با تشکر

لاریجانی: فلسفه در نگاه استاد مجتهدی یک معرفت جدی است

علی لاریجانی استاد دانشگاه تهران نیز دیگر سخنران  این همایش بود. وی در ابتدای صحبت های خود گفت:  آشنایی بنده با دکتر مجتهدی به بیش از ۴۰ سال پیش برمی‌گردد. بنده قبل از انقلاب توفیق آشنایی با ایشان را نداشتم ولی بعد از انقلاب که به دانشگاه تهران آمدم یکی از توفیقاتم آشنایی با شخصیت ایشان بود. تا آنجا که به خاطر دارم درس فلسفه کانت، هگل و دکارت را در محضر ایشان تلمذ کردم. البته اذعان می‌کنم شاگرد مورد طبع ایشان نبودم چون وارد عالم سیاست شدم که مورد طبع ایشان نبود. اگر بخواهم در یک جمله وصف حال ایشان را بگویم باید عرض کنم تحفه‌ای در حوزه قلمرو فلسفه ایران محسوب می‌شود.

لاریجانی با  اشاره به این که استاد مجتهدی ایشان با فلسفه زندگی می‌کند گفت: این موضوع در دوره‌ای که تدریس می‌کرد هم تبلور داشت که موضوع فلسفه را جدی گرفته و با همه هستی‌اش مطلب را بیان می‌کرد. فلسفه برای ایشان طریق امرار معاش یا وسیله تفنن و تفاخر و کسب وجهه نبود، خود ایشان در اثرشان می‌گوید افرادی مدعی فلسفه هستند و فلسفیدن را از افتخارات خود می‌دانند در حالی که نه تنها فاقد تفکر هستند بلکه حتی وجدان اخلاقی ندارند صرفاً اهل تفاخر و خودنمایی‌اند. فلسفه در نگاه ایشان یک معرفت جدی است که بر اساس شیوه سقراطی همراه با فضیلت قرار می‌گیرد. مرتبه پرسش‌های فلسفی، مرتبه تفنن، تفاخر و تظاهر نیست بلکه یک شرایط نفسانی مساعدی برای فهم موضوعات فلسفی نیاز است. در شخصیت دکتر مجتهدی این ویژگی تساوق معرفت فلسفی با فضیلت تبلور داشت. رفتار فرهنگی آراسته، تواضع، انصاف در قضاوت بخشی از فضائل دکتر مجتهدی است.

همایش علمی «کریم مجتهدی؛ فیلسوف ایران»

این استاد دانشگاه ادامه داد: دکارت می‌گوید هر قومی فقط به نسبت درجه رواج فلسفه در میان مردمش از تمدن برخوردار هستند. دکتر مجتهدی به لسان دیگری همین موضوع را بیان کردند و گفتند فلسفه نشان از صلابت و استحکام فرهنگی یک ملت دارد و عامل و سرّ تحرک و پویایی فرهنگ است. تعبیری در همین مسیر از هگل است که می‌گوید فلسفه فعالیت آزادی است که به کمک آن، روح ملت سعی دارد از حالت طبیعی اولیه خود تعالی پیدا کند. لذا فلسفه در مواجهه با پرسش‌های بنیادین در عرصه‌های مختلف زندگی رشد پیدا می‌کند و شاید بتوان گفت دو سنخ مواجهه در عرصه‌های مختلف زندگی وجود دارد، یکی سطحی و اولیه که جنبه عمومی دارد و رفع نیازهای بشری مراد آن است. مواجهه عمیق‌تری هم وجود دارد که در طاقت عالمان برخی رشته‌ها نیست مثل اینکه مراد از آزادی چیست، منشأ حقوق طبیعی چیست و …. اینها اموراتی است که پیچیدگی دارد و فهم عمیق‌تر از زندگی را نیاز دارد.

وی بیان کرد: یکی از ویژگی‌های دکتر مجتهدی این است همیشه در حال پژوهش و کاوش فلسفی هستند. گاه می‌گفتند همیشه دانشجوی فلسفه هستم، یعنی از نظر ایشان فلسفه یا گفت‌وگوی با خود است یا گفت‌وگو با دیگران، لذا ایشان شیوه سقراطی برای فلسفه قائل هستند. پس یکی از مسائل مهم فیلسوفان این است که بازنشستگی به معنای متعارف برایشان معنا ندارد و همیشه در حال پژوهش و فکر هستند. خمودگی فلاسفه زمانی رخ می‌دهد که جامعه از گفت‌وگو تهی شود. وجود تکثر افراد و افکار از اولویت‌های حدوث گفت‌وگو است لذا در نقد ارسطو به افلاطون، ارسطو می‌گوید ذات مدینه در تکثر آرا است و اگر بتوان افراط را در وحدت تفکر جامعه ایجاد کرد عملاً مدینه را تبدیل به دهکده کرده‌اند.

این استاد دانشگاه افزود: به تعبیر هگل انسان ذاتاً موجود دیالیکتیکی و تاریخی است لذا استاد مجتهدی در درس‌های هگل می‌گفتند از نظر هگل انسان بدون چنین تلقی از خود نمی‌تواند شانی برای آینده خود داشته باشد. انسان هم سلب واقعیت از امور جاری می‌کند و سعی در تحقق بخشیدن به اموری که فعلاً واقعیت ندارند، لذا از نظر دکتر مجتهدی پویش فلسفی توقف‌بردار نیست و خود ایشان هم چنین زیست کردند.

لاریجانی بیان داشت: یکی از نکاتی که استاد مجتهدی در درس‌ها مور توجه داشتند این بود که خاستگاه فکر فلسفی را جست‌وجو کنند یعنی چرا این فکر به وجود آمده. ایشان سعی می‌کرد شناسنامه‌ای برای هر موضوع فلسفی تدوین کرده باشند. این را لازم می‌دانست که وقتی موضوعی از کانت نقل می‌کند توضیح دهد فیلسوفان قبل چطور به این رسیدند. شهید مطهری هم در شرح منظومه همین سیاق را دارند یعنی وقتی وارد موضوع فلسفی مثل وجود ذهنی می‌شود توضیح می‌دهد چرا بحث وجود ذهنی برای فیلسوفان به وجود آمده است. اتفاقاً یکی از فقرهای آموزشی کشور ما همین است.

وی افزود: عقلانیتی که نزد فلاسفه جدید برای تمدن نوین آرزوهایی تعریف کرد با فردگرایی و ابتنا بر میل همگانی به احساسگرایی ختم شد. علامه در تفسیر المیزان در نقد تمدن غرب به این خصوصیت گرایش به احساس و تقدم آن بر عقلانیت اشاره دارد. همین برداشت را مک اینتایر در کتابش آورده است که فرهنگ اخلاق غرب، احساس‌گرا شده و از حقیقت‌گرایی فاصله گرفته است. از نظر او عقلانیت واقعی یعنی عقلانیت منطبق با فضیلت ولی در عقلانیت حاکم بر مدرنیته، عقلانی عمل کردن پیوندی با فضائل ندارد. اینکه در فلسفه اسلامی عدالت اجتماعی، عقل اصیل و سیاست‌ورزی سه رکن پایداری حکومت شمرده می‌شود نکته مهمی است.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: یکی از فقرهای آموزشی کشور ما این است که نشان نمی‌دهد خاستگاه‌های فکری هر علم کجاست و اساساً نیاز به یک علم در کجاست. مجتهدی در درس هگل می‌گوید تفکر فلسفی تز ذهن شخص معین که فیلسوف است ترشح می‌کند. او می‌گوید فکر فیلسوف ابتدا به ساکن نیست و به نظر هگل اشاره می‌کند که ضرورت روزگار به مثابه وضع است و تفکر فیلسوف به مثابه آنتی تز و اگر این تقابل ایجاد نشود نه فرهنگ رشد می‌کند و نه تاریخ پیدایش می‌یابد. باید رابطه دیالکتیکی بین شرایط موجود و مفاهیم مطروحه توسط یک فیلسوف ایجاد کرد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: مجتهدی تأثیرات فلاسفه را بر فرهنگ و شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه مورد بررسی قرار می‌دهد. بنابراین در درس‌های خودش درباره دکارت و هگل تاکید دارند که اگر شما فلسفه دکارت را به خوبی بشناسید آن وقت فرهنگ غرب را به خوبی می‌شناسید یا اگر دانشجویی فلسفه هگل را نشناسد نمی‌تواند ارزش تفکر را در فلسفه غرب شناسایی کند.

بازنشستگی و فراغت از فلسفه برای استاد مجتهدی معنا ندارد

 لازم به یادآوری است، دکتر کریم مجتهدی استاد برجسته فلسفه کشورمان  در سال ۱۳۰۹ در تبریز به دنیا آمد. وی تا کلاس دوم ابتدایی در زادگاه خود تحصیل کرده سپس در تهران بقیه دروس ابتدایی را در دبستان فردوسی و تحصیلات دبیرستانی را در «فیروز بهرام» و در کالج «البرز» به پایان رسانده است.

او در ۱۸ سالگی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در دانشگاه «سوربن» پاریس که مهمترین دانشگاه فرانسه است، به تحصیل فلسفه پرداخته است. در آن زمان تنها ایرانی بوده است که از عهده امتحان عمومی ورودی «پروپتودیک» برآمده است و در سال‌های بعد به جای چهار «سرتیفیکا» لازم برای اخذ درجه کارشناسی، هفت «سرتیفیکا» گرفته است. دوره کارشناسی ارشد را نیز در همان دانشگاه به پایان رسانده است. عنوان رساله ایشان «بررسی تحلیل استعلایی کانت» تحت راهنمایی استاد معروف پاریس «ژان وال» بوده است.

بعد به مدت کوتاهی به ایران بازگشته و در دانشسرای عالی آن موقع به تدریس پرداخته است و دوباره برای اخذ درجه دکترا به پاریس بازگشته است. استاد راهنمای دکترای او پروفسور «گوندیاک» بوده است. رساله او جنبه فلسفه تطبیقی داشته و با فلسفه‌های شرق مربوط بوده است.

از این لحاظ بعد از مشورت با پروفسور «هانری کربن» فیلسوف و شرق‌شناسی فقید، دو رساله از «افضل‌الدین کاشانی» را به زبان فرانسه ترجمه کرده و در یک شرح تفصیلی در ضمن به مقایسه افکار نوافلاطونیان متاخر با سنت‌های اسلامی پرداخته است. برخی از متفکران افلاطونی دوره متاخر از لحاظ فرهنگی واقعاً مرز مشترک میان فلسفه‌های شرق و غرب محسوب می‌شوند.

وی در سال ۱۳۴۳ موفق به اخذ درجه دکترای خود شده و همان سال به ایران بازگشته است. در تهران به پیشنهاد و راهنمایی مرحوم «یحیی مهدوی» در گروه فلسفه دانشگاه تهران مشغول تدریس شده است و جمعاً بیش از ۳۵ سال است تا بازنشستگی (بهار ۱۳۸۲) که به همین کار ادامه داده و هنوز هفته‌ای چند ساعت تدریس می‌کند. او چند دوره نیز زبان و ادبیات فرانسه را در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران تدریس کرده است.

برخی از آثار دکتر کریم مجتهدی عبارت‌اند از:

  • فلسفه نقادی کانت، انتشارات امیرکبیر
  • فلسفه در قرون وسطی، انتشارات امیرکبیر
  • فلسفه تاریخ، انتشارات سروش
  • دکارت و فلسفه او، انتشارات امیرکبیر
  • پدیدارشناسی روح بر حسب نظر هگل، انتشارات علمی و فرهنگی
  • دونس اسکوتوس و کانت به روایت هیدگر، انتشارات سروش
  • سیدجمال‌الدین اسدآبادی و تفکر جدید، انتشارات تاریخ ایران
  • فلسفه و تجدد، انتشارات امیرکبیر
  • نگاهی به فلسفه‌های جدید و معاصر در جهان غرب (مجموعه مقالات)، انتشارات امیرکبیر
  • درباره هگل و فلسفه او (مجموعه مقالات)، انتشارات امیرکبیر
  • فلسفه و فرهنگ، انتشارات کویر
  • داستایفسکی آثار و افکار، انتشارات هرمس
  • افکار کانت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
  • آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
  • «مقدمه بر المشاعر صدرالمتألهین شیرازی، ملاصدرا» (ترجمه)، هانری کربن و امامقلی بن محمدعلی عمادالدوله
  • فلسفه و غرب (مجموعه مقالات)، انتشارات امیرکبیر
  • فلسفه در آلمان

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب