نوشتاری در تجلی عشق به ائمه(ع) از اشتراکات ایران و هند
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری علم و فناوری آنا، ویژه برنامه بزرگداشت رابیندرانات تاگور شاعر پرآوازه هندوستان همراه با رونمایی از کتاب زعفران و صندل بلرام شکلا، شاعر پارسی زبان و رایزن فرهنگی هند در ایران جمعه شب ۲۲ اردیبهشت ماه، با مدیریت علی رضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار به میزبانی گروه بین المللی هندیران برگزار شد.
در ابتدای مراسم علیرضا قزوه، شاعر و رئیس مرکز شعر و موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما به خاطره شعر خوانی بلرام شکلا در حضور مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: با بلرام به همراه شاعران به دیدار حضرت آقا رفتیم و بلرام با شعر «به من رساند نسیم صبا پیام علی (ع)» ما را سربلند کرد.
سید مسعود علوی تبار، شاعر، بیان کرد: در تقارن نود و دومین سالگرد درگذشت، شاعر پرآوازه هندی، رابیندرنات تاگور، و در ایام برپایی سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، جای بسی خوشحالی است که از کتاب «زعفران و صندل» بلرام شکلا با حضور ادیبان و پژوهشگران کشورهای مختلف رونمایی میشود.
علوی تبار سپس در معرفی کلی بلرام شکلا اظهار داشت: بلرام شکلا شاعر دوزبانه پارسی و سانسکریت، متولد ۱۹۸۲ میلادی در هندوستان میباشد، شکلا استاد زبان سانسکریت در دانشگاه دهلی است که برای مدت زمان سه سال، به عنوان ریاست مرکز فرهنگی سفارت هندوستان در ایران به تازگی رحل اقامت کرده است.
وی در خاتمه گفت: مجموعه شعر «زعفران و صندل» اولین کتاب شعر فارسی بلرام شکلا است که به چاپ رسیده است، این کتاب در قطع رقعی، و در ۱۲۵ صفحه، از سوی موسسه فرهنگی هنری شاعران پارسی زبان، در زیر شاخه شاعران امروز هند منتشر شده است و مشتمل بر ۴۶ غزل و ۷ دوبیتی است.
از ویژگیهای بارز این مجموعه که با زبانی سلیس و بدور از تکلف سروده شده است میتوان تجلی عشق را در انحای مختلف به مشاهده نشست، عشق به پیامبر مکرم اسلام (ص)، و عشق به أئمه اطهار (ع)، عشق به زبان فارسی و عشق به فرهنگ مشترک ایران و هند. خال هندو که نمادی است ویژه برای هندوان، قشقه نام دارد که از ترکیب زعفران ایرانی و پودر درخت صندل هندی تهیه میگردد و این نماد در حقیقت خود نماد همبستگی دو ملت ایران و هند است.
فرزانه اعظم لطفی، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشکده زبانها و ادبیات خارجی – مطالعات هند دانشگاه تهران در بخشی از سخنان خود بیان داشت: رابیندرانات تاگور تنها شاعر شرقی است که هنوز امیدوار است که انسان خود راستین و جهان و معرفت حقیقی خود را پیدا خواهد کرد به همین دلیل رهبر فقید هند کبیر مهاتما گاندی او را نگهبان شرق میخواند؛ و عرفای چینی او را خورشیدی با توان تندر و رعد آسا خطاب کرده اند. تاگور عارفی است انسان گرا و انسان دوست و عاشق عشق ومعرفت و حقیقت.
این بزرگمرد بنگالی با تاثی از عرفان ویشنوا و عرفان اسلامی و جریانهای عارفانه عرفای بائول بنگال عشق به خاک و سرزمین را در آثار خود ماندگار میسازد. صداقت تاگور برهمن هندو در دانش خدای بلند مرتبه بسیار ستودنی است پدر تاگور حافظ حافظ شیرازو آشنای مولانای روم و شیفته عرفان اسلامی بود از این جهت عرفای بنگالی به او مها ریشی در زبان سنسکریت یعنی استاد یا مرشد بزرگ لقب داده اند و مسلمانان بنگال به او و خاندان هندوی او «برهمنان پیر علی» میخواندند.
تاگور با طریقه بهکتی یا همان طریقه عبادت عاشقانه همان منش و راهی که شاعر عظیم بنارس هند کبیر داس پیموده بود را انتخاب میکند. کبیر داس استاد معنوی تاگور میگوید خدای را در درون دل خود جویا باش. رام و کریم هر دو در آنجا سکنی دارند. دل خود را از آلودگی بزدا پاک همچون آب مقدس گنگ؛ و آفریدگار یکتا و یگانه عالم است. با چنین آموزهای از استاد معنوی خود تاگور میگوید:
سرورم: زمان در دستهای تو بی منتهاست
کسی نیست که دقایق تو را بشمارد (گیتانجلی، ۸۲)
فرزانه اعظم لطفی ادامه داد: از تفکر سوتراهای پراگیا پارامیتای بوداییگ تا اندیشه اوپانیشادی و تصور و تخیلات حافظ در چرخه اشعار و آثار تاگور موج میزند.
او میگوید::کندر و صندل در آتش در پی آن است که در بوی خوش محو شود
وی خوش میخواهد در کندر و صندل خانه کند
نغمه میخواهد در دل ترنم و ریتم جای گیرد
و ترنم میخواهند در نغمه مستحیل شود
اندیشه نیاز به تجسم در خیال دارد
و خیال سر به هوایی اش را در اندیشه رها میکند
بی منتها اشتیاق پیوستن به منتها را دارد و منتها اشتیاق گم شدن در بی منتها را
از آفرینش به نابودی و از این به آن
چنین است زنجیره شگفت در هم ریزش بی وقفه
اسیر همیشه طالب آزاد شدن است
و آزاد اشتیاق بند در خانه را دارد
خدا متناهی را به عشق میبوسد و انسان نا متنهاهی را
رضا اسماعیلی، شاعر و منتقد ادبی ایرانی، در ابتدا، در رابطه با آشنایی خود با بلرام شکلا بیان کرد: در سفری که در سال ۱۳۹۱ به هند داشتم، در انجمن ادبی بیدل، افتخار آشنایی و دوستی با هندوی پارسی گو، دکتر بلرام شکلا را پیدا کردم. شاعر و ادیب توانمندی که به زبانهای هندی، سانسکریت، اردو و انگلیسی مسلط است و به پارسی شعر میگوید.
وی بیان داشت: بَلرام شُکلا، هندو مذهب است و زبان تخصصیاش «سانسکریت». زبان پارسی برای هندیان هندو مذهب، زبانی ناآشنا و دشوار است، ولی برای بلرام زبانی شیرین و دوست داشتنی که به آن عشق میورزد و با واژگان آن شعر میسازد. علاقه او به زبان و ادبیات پارسی باعث شده است که آثار قلههای شعر و ادب پارسی را به زبان سانسکریت ترجمه کند. آثار شاعرانی، چون مولانا جلالالدین رومی، محتشم کاشانی و.
وی هم اکنون نیز در حال ترجمه اشعاری از حافظ و مولانا به زبانهای سانسکریت است.
این منتقد ادبی افزود: بلرام که دارای دکترای دستور و زبانشناسی سانسکریت و از مُدرسان دانشگاه دهلی نوست، به خاطر عشق و علاقهای که به تاریخ و فرهنگ ایران دارد، موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد در زبان پارسی شده است. وی در مورد عشق و علاقهاش به زبان پارسی که در نگاهش حُکم جواهری ناب و نایاب را دارد، میگوید: هفتصد سال زبان رسمی هندوستان فارسی بوده است و بعدها انگلیسی و هندی زبانهای رسمی هندوستان شدهاند. اگرچه امروز دیگر کسی فارسی صحبت نمیکند، اما باز زبان فارسی یک زبان خارجی و بیگانه محسوب نمیشود و تقریبا همه با محاورهها و اصطلاحات زبان فارسی آشنا هستند. زبان اردو نیز تحتتأثیر زبان فارسی رواج پیدا کرد. مشترکات زبان فارسی و زبانهای هندی و اردو بسیار است و این دادوستد زبانی همیشه وجود داشته است. به خاطر شباهتهایی که زبان اردو با فارسی دارد و اکثر وزنها و اطلاعات شعر فارسی در این زبان هم به کار برده میشود، شعر فارسی اصلا برای من شعری غریبه و ناآشنا نبود.
اسماعیلی در انتها بیان داشت: بلرام شکلا خانه فرهنگ ایران در دهلی و آشنایی با دکتر علیرضا قزوه را از مشوقان اصلی خود برای شعر گفتن به زبان پارسی میداند و با شوقی زاید الوصف درباره سفر به ایران و شعرخوانیاش در محضر مقاممعظم رهبری در سال ۱۳۹۳ میگوید:
«آشنایی من با آقای قزوه باعث شد که من دوبار به مناسبت جشن غدیر به ایران دعوت شوم. برای بار اول مقالهای همراه من بود که در وصف مولا علی (ع) نوشته بودم. اما قلب من آنقدر مالامال از محبت حضرت علی (ع) شده بود که شعری را برای ایشان سرودم و خواندم. این شعر مورد استقبال دوستان قرار گرفت و من هم خیلی زیاد این شعر را در سفرم به ایران ارائه کردم؛ در مشهد، طوس، اصفهان و چند شهر و محفل دیگر شعرم را خواندم و دیگر شعرهای من در سایه این شعر کمرنگ شد. در محضر رهبر معظم ایران هم همین شعر: «به من رساند نسیم سحر، سلام علی/ برهمنم که شدم، چون عجم، غلام علی» را خواندم که بسیار هم مورد استقبال ایشان قرار گرفت.»
پروفسور اخلاق آهن شاعر دوزبانه اردو و فارسی و استاد دانشگاه جواهر لعل نهرو اظهار نمود: رابندرانات تاگور یکی از شخصیت ھای برجستهی ادبی و فرھنگی شبه قارہ در عهد استعمار انگلیس بودہ، که شھرت و اعتبار جھانی نصیبش شدہ۔ وی به عنوان معروفترین شاعر و داستان نویس و نویسندہ زبان بنگله محسوب میشود، و در نظر بندہ یکی از دلایل رشد و اعتبار شعرش و ھم امتیاز و اختصاص و ویژگی سخنوری وی اینست، که از اشعار و کلام شاعران عرفانی فارسی سرچشمه میگیرد ۔ پدرش حافظ کلام حافظ شیرازی بودہ، و شاید به ھمین دلیل وی را اھل ایران ھنگام مسافرتش به ایران حافظ ھندی گفتند ۔
سید حکیم بینش شاعر افغانستانی دیگر سخنران این محفل گفت: با امثال مهدی باقرخان، بلرام شکلا و سایر شاعران هندی میتوان، آیندۀ درخشانی برای جایگاه و پایگاه شعر و زبان و ادبیات پارسی در هند پیشبینی کرد و دور از تصور نیست که دوباره شاهد ابهت زبان و شعر پارسی در هند باشیم.
بینش ادامه داد: اشعار بلرام شکلا دارای بیان عمیق و دقیق هستند و اشعار آیینی شان، باور عمیق او را به پیامبر (ص) و خاندان ایشان نشان میدهد. چاپ کتاب زعفران و صندل را به همه پارسی زبانان و جناب بلرام شکلا تبریک عرض میکنم.
دکتر سید تقی عابدی از کانادا عنوان کرد: فکر و فن رابیندرانات تاگور این نابغهی زمان حاصل آفاقیت بوده است، تاگور کتاب نجلی که مجموعهای از شعرهای پرتأثیر میباشد را در زبان بنگالی سروده و خودش به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. اشعارش با استقبال فراوان روبرو شد و برنده جایزه نوبل ادبیات هم قرار گرفت، دیگر کتاب تاگور مجموعهای از ابیات برای افراد زحمت کش و محروم است.
تاگور معتقد بود تنها راه رسیدن به خدای بزرگ خدمت و کمک به خلق است. تاگور پیامبر عشق و محبت بود و از استعمار انگلستان رنج میبرد، تاگور همچنین آموز ش و تعلیم خارجیها را دوست نداشت به خاطر همین اداره آموزشی جدیدی با نام سانتی نیکتان تأسیس کرد. تاگور در تمام عمر سعی کرد که عشق و علاقه بین هندوها و مسلمانان افزایش یابد.
سید حسن بنی طبا از تورنتو کانادا، گفت: اهمیت «تاگور» در این است که به عالم «عقل» یا «نور» راه یافته بود و اگر خود را یک ایرانی میدانست از این جهت بود که «معنویت، اولین بار از ایران وارد جهان شد» و «قرن پس از قرن بر او برگذشت/ دهر پس از دهر مکرر گذشت/تا صدف هند گهربار شد/ مهد یکی گوهر شهوار شد» و یکی مثل «تاگور» را خداوند به ملت هند ارزانی داشت؛ و در عقلانیت تاگور همین بس که در زمان خود راه درست را به رهبران سیاسی هند نشان داد و جایزه کشوری را که هنوز سمبل آن تاج «جهل» را با افتخار بر سر میگذارد، بازگرداند و آن را مایه ننگ خود دانست.
سرویس تریپاتی شاعر و استاد زبان سانسکریت از بنارس هندوستان گفت: مایه خرسندی است که این برنامه به افتخار رابیندرا نات تاگور شاعر بزرگ هند توسط گروه بین المللی هندیران و به زبان فارسی برگزار میشود.
در واقع، این برنامه تمام سنت ما را گرامی میدارد. همه هندیها از شما برای سازماندهی این جلسه سپاسگزار هستند.
سرویس تریپاتی ادامه داد: در شعر رابیندرا نات تاگور، انبوهی از ایدههای معنوی جدی برای جامعه جهانی وجود دارد. ویژگی نوشتههای ایشان درک عمیق سطوح مختلف آگاهی انسان است. در نوشتههای رابیندرا نات تاگور، هماهنگی عناصر سنت دانش هندی وجود دارد. همچنین تاگور حدود ۲۲۳۰ آهنگ ساخت. موسیقی رابیندرانات تاگور بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ بنگالی است.
مهدی باقرخان، شاعر پارسی زبان و مترجم، از دهلی نو با بیان سفرهای دوگانهی تاگور به ایران عنوان داشت: همین ماه می ۱۹۳۲ میلادی؛ رابیندرانات تاگور به ایران سفر کرد. او به عنوان مهمان رسمی به ایران دعوت شده بود. سفر تاگور به ایران و سرزدن او به حافظیه، بیانگر مشترکات تنگاتنگ و دوجانبه «فرهنگ و تمدن هند و ایران» است که ریشه در تاریخ پیش از اسلام دارد. سفر تاگور به ایران فرصتی برای میزبانان ایرانیاش بود تا او را بهعنوان تجسم زنده این پدیده به مردم ایران معرفی کنند. مراسم عمومی و بیانیههایی که تاگور در طول این سفر چهار هفتهای داشت، همگی بر این واقعیت تاریخی، ادبی و فرهنگی شاهندند؛ بنابراین تاگور و ارتباط او با ایران را همواره باید جز سرمایههای اندیشهی فرهنگ مشترک دو کشور ایران و هند به شمار آورد.
زیبا فلاحی شاعر و پژوهشگر، اظهار نمود: رابینند رانات تاگور؛ نژاد خود را آریایی _ ایرانی میدانسته که به هندوستان مهاجرت کرده اند.
وی نظریه پردازی بزرگ در حیطه انسان شناسی «جهان وطن» است. هرچند یکتا پرستی برهمایی را به او نسبت میدهند؛ اما اندیشهی عرفان مسلمانی را در اشعارش تراوش داده است. وحدت اخلاق و پاکی ذات را منشا؛ حیات و زندگی میداند؛ معتقد است کسانی که چراغ را برپشت خود میبندند؛ پیش پای خود را تاریکی میاندازند. شرح هدایت بشر از زبان تاگور بسیار به قرابت معانی عرفانی الهی نزدیک است.
در این همایش برخی از شاعران، ادیبان و پژوهشگران کشورهای مختلف ایران، هندوستان، افغانستان، و تاجیکستان، من جمله، علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، پروفسور اخلاق آهن، سید مسعود علوی تبار، یاور عباس کشمیری، مسعود ربانی، سید تقی عابدی، سید حسن بنی طبا، فرزانه اعظم لطفی، نغمه مستشار نظامی، فاطمه نانی زاد، صبا فیروزی، فاطمه ناظری و زیبا فلاحی حضور داشتند.
انتهای پیام/