کوچ «امیر ادبیات انقلاب» ۱۰ ساله شد
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری علم و فناوری آنا، پنجم اردیبهشت ماه یادآور ۱۰ساله شدن کوچ بزرگمردی از قافله ادبیات و کتاب است. نویسندهای که با خلق آثار ماندگار ادبیات داستانی با محوریت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را به قله رساند و سالها پرچمدار اردوی نویسندگان انقلابی بود.
امیرحسین فردی نامی است که با ادبیات داستانی و ادبیات و کودک نوجوان معاصر گره خورده و بررسی تاریخ داستاننویسی معاصر بی نام او کاری نا تمام خواهد بود. امیرحسین فردی در پنجمین روز مهرماه سال ۱۳۲۸ در روستای کوچک قرهتپه در دامنههای جنوبی سبلان دیده به جهان گشود. کودکی خود را در طبیعت پاک همان روستا سپری کرد و با پیگیری مادرش، نزد باسوادان روستا، خواندن و نوشتن را آغاز کرد.
**زندگی پرماجرای آقای فردی
از آنجایی که شغل پدرش نظامی بود، در همان سالهای کودکی با مهاجرت از روستا تجربه زندگی در شهرهای مختلف از جمله دلیجان و کرمان را به دست آورد. برای اولین بار در شهر دلیجان پا به کلاس درس گذاشت، درحالی که دو سال بزرگتر از همکلاسی هایش بود.
آخرین ماموریت پدر در شهر تهران بود و خانواده اش را به پایتخت آورد و در محله سیمتری جی ساکن شدند. در سالهای نوجوانی، «فوتبال» و خواندن «رمان» و کتابهای داستان بزرگترنی علاقه مندیهای او بود. سال آخر دبیرستان، زندهیاد اکبر رادی معلم انشایش شد و اولین تشویقها از جانب او صورت گرفت. همان سال رمانی چهار صد صفحهای به نام زیر دیوار سبلان». مرحوم رادی با خواندن آن، بسیار تشویق و راهنمایی اش کرد. از طریق او با آثار جلال آل احمد و غلامحسین ساعدی آشنا شد.
اواخر دبیرستان، در سال ۱۳۴۸، پدر از دنیا رفت و او سرپرست خانواده شد. فقر، پررنگترین خاطره او از آن سالهاست. بعد از دیپلم، بلافاصله به سربازی رفت و دو سال را در شاه آباد غرب (اسلام آباد غرب) گذراند. در آنجا هم فوتبال را کنار نگذاشت و کاپیتان تیم پادگان شد. سربازی که تمام شد، فقر او را به سوی کار کردن سوق داد. در بانک صادرات استخدام شد و سرو سامانی به زندگی مادر و خواهر و برادر کوچکش داد. همان سالها پایش به مسجد محله باز شد و کتابخانه کوچکش را پیدا کرد. روزها در بانک بود و عصرها در کتابخانه مسجد. مطالعات جدیتر را از همان جا آغاز کرد و با گسترش فعالیتهای فرهنگی مسجد او در جایگاه هدایت جوانان و نوجوانان علاقمند به کتابخوانی و قصهنویسی قرار گرفت، همانگونه که پیشترها در زمینهای خاکی فوتبال به این جایگاه رسیده بود.
یک سال پیش از وقوع انقلاب، سهام بانک صادرات به یک یهودی صهیونیست واگذار شد، او از بانک استعفا داد تا کارگزار و کارمند چنین جریانی نباشد. با از دست دادن شغلش، تمام وقت به خدمت کتابخانه مسجد و فعالیت فرهنگی اش- که در آن روزها رنگ و بوی انقلابی به خود گرفته بود- در آمد. آن روزها، او یک انقلابی تمام عیار شده بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در آبان ماه ۵۸، به حوزه اندیشه و هنر اسلامی پیوست. بخش ادبیات داستانی در حوزه را با همراهی شهید حسن جعفربیگلو و محسن مخلباف بنیانگذاری کرد. در آن سالها «سوره بچههای مسجد» که مرتبط با ادبیات کودکان و نوجوانان بود را راه اندازی و شش شماره از آن را منتشر کرد.
** آغاز سازندگی در عرصه فرهنگ و ادبیات
در شهریور ماه سال ۶۱ به کیهان بچهها دعوت شد و به عنوان سردبیر، عهده دار هدایت قدیمیترین نشریه کودکان و نوجوانان کشور شد. شوراهای داستان، شعر و تصویرگری در تحریریه کیهان بچهها تشکیل شد که ماحصل آن نقد و بررسی و انتخاب بهترین آثار ارسالی به دفتر مجله بود. حاصل این کار در طی سالها، معرفی نویسندگان و شاعران بی شماری به جامعه ادبی کشور بود.
در سال ۶۸ نشریه «کیهان علمی» را راه اندازی کرد و با همکاری بزرگانی، چون «استاد احمد بیرشک» جایگاه شایستهای به عنوان اولین مجله علمی کودکان و نوجوانان پیدا کرد. این مجله پس از ۵ سال فعالیت، به دلیل مشکلات مالی موسسه کیهان تعطیل شد.
در سال ۱۳۷۵، با به راه اندازی «جشنواره کتاب سال شهید حبیب غنیپور» با همکاری شاگردان دیروز، که امروز با عنوان «شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه» فعالیت میکنند، جنبه گسترده تری به فعالیتهای ادبی مسجد داد.
در سال ۱۳۷۷، در تشکیل «انجمن نویسندگان کودک و نوجوان» و در سال ۱۳۷۸ در تشکیل «انجمن قلم ایران» حضور موثر داشت.
در سال ۱۳۸۱ به مناسبت بیستمین سال سردبیریاش در کیهان بچه ها، مراسم بزرگداشتی با عنوان «بیست سال عاشقی» برگزار شد و در همان سال برای حضور مجدد در «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی» از او دعوت به عمل آمد. بدین ترتیب او بعد از بیست سال جدایی از حوزه، با عنوان «مدیر کارگاه قصه و رمان» به خانه هنر انقلاب بازگشت. در سال ۱۳۸۷، موفق به دریافت «نشان درجه یک هنری» از وزارت ارشاد دولت وقت شد.
در شهریور ماه سال ۱۳۸۹ به «مدیریت دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری» منصوب و تا پایان عمر در کنار مدیرمسئولی کیهان بچهها در این مرکز مشغول خدمت به ادبیات انقلاب اسلامی بود.در سال ۱۳۹۱ در اولین «جشنواره پیش نگاران مطبوعات» از وی به عنوان یکی از پیشکسوتان عرضه مطبوعات، تقدیر به عمل آمد.
امیرحسین فردی بیشترین زمان عمر گرانقدرش را به تربیت شاگردانی پرداخت که امروزه هر یک سکاندار گوشهای از فرهنگ این مرز و بوم هستند و بدین علت کمتر به نوشتن و طبع اثر پرداخت؛ رمانها و کتابهایی همچون «آشیانه در مه»، «سیاه چمن»، «اسماعیل»، «گرگ سالی» و… از این نویسنده فقید به جا مانده که با ارائه قلمی پرتوان، نثری لطیف و پرمحتوا، نام وی را به عنوان «امیر ادبیات انقلاب» جاودان نموده است.
در غروب روز پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۹۲، به ناگهان قلب مهربانش از کار ایستاد و روح بی قرارش، به دیدار یاران شهیدش شتافت.
** استاد بلامنازع توصیف در رمان
ابراهیم زاهدی مطلق نویسنده و منتقد ادبی که از دوستان و نزدیکان مرحوم فردی است در گفتوگویی درباره سبک نوشتاری وی میگوید: [او]در همه کارهایش اعم از بزرگسال و کودک و نوجوان، توصیف به شدت قوی است. فردی نه به معنای فلسفی، بلکه به معنای انسانی، به شدت طبیعتگرا بود. از حضور در طبیعت لذت میبرد و هرجا که حضور پیدا میکرد، در مدتی کوتاه زیباییهایی را میدید که بسیاری افراد آنها را نمیدیدند. به جزئیات طبیعت و محیط اطرافش توجه زیادی داشت و اینها را به بهترین شکل در کارهایش منعکس میکرد. شخصیتپردازی و قصهپردازیهای مرحوم فردی شاید به قوت و قدرت خیلیها نباشد، ولی در زمینه توصیف به جرئت میگویم در کشورمان کمنظیر است.
زاهدی در ادامه میگوید: توصیفهای او از عناصر طبیعت همچون درخت، کوه، رودخانه و جنگل بینظیر است. توصیفهای او در«گرگسالی» و «سیاهچمن» بینظیر است. در مجموعه «گلبهار» توصیفهای زیبایی میبینم. اثری مثل «سیاهچمن» را با توصیفهای عالی خلق میکند. در آثار نویسندگان مختلف ایجاد تعلیق، شخصیتپردازی، درنمایههای اجتماعی و سیاسی و یا نثر زیبا درخشانتر است، اما در نوشتههای فردی، عنصر توصیف درخشانترین عنصر است. او مثل فیلمهای فانتزی، طوری توصیف میکند که اگر مثلا درباره کوه صحبت میکند، انگار خودمان وسط کوه هستیم یا اگر درباره رودخانه صحبت میکند، احساس میکنیم کنار رودخانه نشستهایم.
روحش شاد و راهش همواره پررهرو باد.
انتهای پیام/