جشنواره فیلم فجر در گام ۴۱؛
ناکامی «شماره ۱۰» برای قهرمانسازی
«شماره ۱۰» تازهترین ساخته حمید زرگرنژاد که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده، در خلق قهرمان و شخصیتی که همدلی مخاطب را برانگیزد ناموفق بوده است.
گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، حمید نورشمسی ـ فیلم «شماره ۱۰» ساخته حمید زرگرنژاد فیلمی ناموفق در خلق قهرمان است. شخصیتهای فیلم او از ناکجایی که مختصات جنگ را ندارد، بدون هیچ عقبه فکری و حتی فیزیکی مبنی بر حضور در جنگ پیش روی مخاطب فیلم حاضر میشوند و بی هیچ زمینهسازی در معرض خشونت زندانبان بعثی قرار میگیرند. کمی بعد چند نفر از آنها تصمیم به فرار میگیرند و تازه از اینجا تلاش برای بازسازی برخی آثار کلاسیک سینما درباره فرار از بند و زندان شروع می شود. آن هم با چاشنی نچسب حضور و همکاری برخی از عناصر سازمان منافقین خلق در زندان بعث که حتی فیزیک جسمانی آنها همتناسبی با نقششان ندارد.
مشکل فیلم درست در همین روایت است. در نبود پیرنگ داستانی و شخصیت پردازی در روایت. در خلق الساعه خلق کردن شخصیتهای داستانی و فکر نکردن به عقبه و آینده حضور آنها در داستان.شخصیت اصلی فیلم و دو همراه او شمایل یک قهرمان جنگی را ندارند. حتی در کلام آنها مشخص نیست که به دنبال چه هستند و چرا چنین تکاپویی برای آزاد شدن از اسارت دارند؟
هرچند فیلم در ادامه سعی دارد بگوید این تکاپو برای رساندن اسامی تعدای از اسرا به نیروهای ایرانی و صلیب سرخ و دور کردن آنها از خطر است اما همین مساله نیز برای مخاطب عام سینما درست بازگو نمیشود. موقعیت فیلم از اساس موقعیت نیازمند قهرمانی ترسیم نمیشود که حالا یک قهرمان ولو از ناکجا آباد ظاهر شود و سعی در تغییر آن داشته باشد.آزادی در نگاه یک رزمنده اسیر با آزادی در نگاه یک زندانی متفاوت است. منتهی آمال زندانی آزادی از بند است و منتهی آمال رزمنده اسیر،آزادگی.جان کلام اینکه بازخوانی آزادگی از زاویه فعل اسیری که تنها به فکر آزادی است اشکال اصلی پیرنگ داستانی فیلم شماره ۱۰ است.
خارج از این موضوع یک مساله عجیب در میزانسن فیلم نیز مخاطب را آزار میدهد. انتخاب البسه و پوشش زندانبانان و اسرا و حتی عناصر سازمان منافقین در ارودگاه، نمایی از پاییز یا زمستانی سرد را در ذهن مینشاند ولی در ادامه تصاویری از مزارع سبز و آبیاری آنها در اطراف اردوگاه و نیز ناهمگونی عمومی پوشش در میان همه حاضران در مقر منافقین و مواردی از این دست به چشم میآید. به عبارت دیگر میزانسن تصاویر برای نشستن داستان بر جان مخاطب با بی دقتی رها شده است و در تمامی بخش های فیلم یکدست نیست.
با این تفاسیر و با توجه به تلاش فیلم شماره ۱۰ برای خلق یک قهرمان تازه در دل سینمای جنگ ایران با این سوال روبرو هستیم که آیا فیلم در هدف خود موفق شده است؟سینمای ایران سینمای قهرمان ساز و قهرمان پروری نیست. قهرمانانی که در ذهن و بافتار زیستی و فکری مخاطبانش بنشینند و حضوری مداوم داشته باشند. به تبع آن در سینمای جنگ ایران نیز جای قهرمان سازی سالهاست که خالی مانده است.
در حالی که مخاطب سینمای ایران به مانند نمونه های سینمایی غیربومی خود به قهرمان در فیلم نیاز و علاقه دارد به بیانی دیگر بخش زیادی از بدنه عام مخاطب سینما به دنبال سرگرمی و حرف و نگاهی تازه بر قاب پرده نقرهای هستند و قهرمانان بیش از هر چیزی منتفع کننده آن هستند.در این سینما آثاری چون شماره۱۰ که ایرادات جدی در پیرنگ و روایت دارند شاید به سختی بتوانند خود را نماینده قهرمان سازی در سینمای ایران معرفی کند.
انتهای پیام/