«امالفساد» یا پلنگ سیاه خاندان پهلوی
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری آنا، اشرف پهلوی یکی از بحث انگیزترین و جنجالیترین افراد خاندان پهلوی بوده است. البرتو بلیجی یکی از روزنامهنگارانی که شرحی درباره زندگی اشرف نوشته، به وی لقب «امالفساد» داده است.
امسال چهل و چهارسال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و گذر زمان باعث شده است عدهای بخواهند به تطهیر تاریخ پهلوی بپردازدند، اما این روند نباید واقعیت چهره خاندان پهلوی را از آنگونه که هست به آنگونه که مد نظر تطهیر کنندگان است تبدیل کند، به همین دلیل شمهای از زندگی نامه اعضای خاندان پهلوی را که در خاطرات گوناگون آمده است نقل میکنیم.
رضاشاه پهلوی دارای ۱۱ فرزند (چهار دختر و هفت پسر) از چهار همسر خود بود که تا زمان درگذشت وی، تمامی فرزندانش در قید حیات بودند. اما شاید دور از واقعیت نباشد که بگوییم اشرف پهلوی یکی از بحث انگیزترین و جنجالیترین افراد خاندان پهلوی بوده است.
اشرف پهلوی در روز چهارم آبان ماه سال ۱۲۹۸ هجری شمسی در محله سنگلج تهران، پنج ساعت پس از تولد برادرش محمدرضا به دنیا آمد.
پدرش رضاخان هنگام تولد او و برادرش هنوز در گمنامی به سر میبرد و در لشکر قزاق درجه سرهنگی داشت. مادرش تاجالملوک آیرملو یکی از مهاجران روسیه به شمار میآمد، که بعد از انقلاب بلشویکی همراه خانوادهاش به آذربایجان ایران نقل مکان کرده بود.
اشرف پهلوی در سن هفده سالگی به عقد علیمحمد قوام پسر ابراهیم خان قوامالملک شیرازی درآمد. ازدواج اشرف با علی قوام در فضایی آکنده از رنگ و بوی سیاسی، بدون پیشزمینههای عاطفی و اخلاقی لازم برای پیوند زناشویی، به اشرف پهلوی تحمیل شد.
او از خاطره این ازدواج به تلخی یاد کرده و میگوید: «در حالی که پیراهن سفید به تن داشتم، در مراسم عروسی مشترکی که برای من و شمس برپا شده بود، تن به ازدواج دادم. اما اگر پیراهن سیاه پوشیده بودم، مناسبتر بود.»
ازدواج اشرف پهلوی با علیمحمد قوام بیش از شش سال دوام نیاورد و در سال ۱۳۲۲ رسماً به طلاق انجامید.
حاصل این ازدواج شهرام است که نام خانوادگی پهلوینیا را برای خود برگزیده است. در پی سفر اشرف پهلوی به مصر وآشنایی او با احمد شفیق، مقدمات ازدواج آنها فراهم آمد. احمد شفیق یک تاجر مصری بود. او پسر شفیق پاشا رئیس دفتر خدیو عباس حلمی بود، که بعد از انتخاب ملک فؤاد به سلطنت، از مصر تبعید و مقیم اروپا شد. ازدواج اشرف پهلوی با احمد شفیق در سال ۱۳۲۲ صورت گرفت.
اما این ازدواج نیز از آسیب زوال در امان نماند و آنها در سال ۱۳۲۹، یعنی نه سال پیش از طلاق رسمی با توافق دوجانبه از هم جدا شدند. احمد شفیق در سال ۱۳۵۵ بر اثر بیماری سرطان درگذشت و فرزندان او شهریار و آزاده، نام خانوادگی شفیق را برگزیدند.
سومین شوهر اشرف پهلوی، مهدی بوشهری است. پدرش جواد بوشهری از خانوادههای با نفوذ بوشهر به شمار میآمد. مهدی بوشهری سفیر سیار و رئیس هیئت مدیره فستیوالهای هنری بود. وی در اواخر عمر رژیم محمدرضا پهلوی، سازمان گسترش سینمایی را تأسیس کرد و چند فیلم سینمایی مشترک با شرکت هنرپیشگان معروف جهان، در ایران تهیه کرد. در دوران سلطنت پهلوی هیچ زنی به اندازه اشرف در سیاست داخلی و خارجی نقشآفرین نبود. او نقش اصلی را در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بازی کرد. وی در سیاستهای بین المللی ایران هم دخالت داشت. به مسافرتهای خارجی متعددی میرفت و از طرف برادرش، مذاکراتی را با دولتهای متخاصم ایران انجام میداد.
برای نمونه، اشرف در سالهای بعد یکی از چهرههای مهم در برقراری رابطه ایران با جمهوری خلق چین بود.
او همچنین از سالهای دهه ۱۹۵۰ یکی از اعضای اصلی هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل محسوب میشد.
یکی از نخستین نقشههای او این بود که با استفاده از مطبوعات بتواند پایگاهی سیاسی برای محمدرضا پهلوی تدارک ببیند و برای این منظور با یافتن یک سردبیر مشتاق و با کمک مالی دربار، روزنامه اطلاعات را ارگان دربار ساخت.
اشرف پهلوی در رأس هرم تصمیمگیریهای سیاسی در کشور قرار داشت و در زندگی خصوصی برادرش دخالت میکرد و تا آنجا پیش میرفت که میان شاه و ملکهاش آتش نفاق میانداخت و همچنین در مورد تصمیمگیریها خط اصلی را میداد و عقیدهاش را به برادرش تحمیل میکرد و قدرتش به حدّی بود که محمدرضا پهلوی نمیتوانست در مقابل وی مقاومت کند.
روزگاری به اشرف «اردک سیاه رضاشاه» میگفتند. اما بعدها یکی از روزنامهنویسان فرانسوی به او لقب «پلنگ سیاه» داده بود. لقبی که از شنیدنش خرسند میشد. اشرف در خاطرات خود اعتراف کرده است که از این عنوان خوشش آمده و آن را متناسب با خلقیات خود میداند.
” البرتو بلیجی“ یکی از روزنامهنگارانی که شرحی درباره زندگی اشرف نوشته، به وی لقب «امالفساد» داده است. این لقب خشم اشرف را به دنبال داشت و به نظر وی از او جز یک بیمار جنسی با تمایلات سادیسمی، هیچ نکته مثبت دیگری ترسیم نشده است.
** خصوصیات اخلاقی اشرف پهلوی
اما شاید لقبی این روزنامه نگار ایتالیایی به او داد پر بیراه نبود. برای آشنایی با چهره واقعی اشرف پهلوی شاید لازم باشد نگاهی به خاطرات وی شود: «.. نظر این بود که یکی از مواد قانون را که میگفت زن نمیتواند بدون رضایت شوهر شغلی را قبول کند، تغییر بدهیم. به خاطر دارم که در این زمینه یکی از وزرای حاضر در جلسه گفت: «ببخشید قربان، فرض بفرمایید زن من تصمیم بگیرد شغلی انتخاب کند که با حیثیت من مغایرت داشته باشد. گفتم: منظورتان را نمیفهمم، مثالی برای من ذکر کنید. گفت: خوب فرض کنید در کارخانهای کاری پیدا کند یا در کابارهای بخواهد آواز بخواند. گفتم: «میخواهید به من بگویید که منزلت و احترام این مشاغل از کاری که شما میکنید کمتر است؟
درباره روحیات شخصی اشرف پهلوی بهترین مثال گزارش سازمان جاسوسی آمریکا باشد. درباره اشرف در این سند آمده است. «در خاندان شاه بسیاری از خویشاوندان از نظر مالی فاسد بودند که مهمترین آنها خواهر دوقلوی وی اشرف است که ماهیتاً طماع و دارای تمایلات جنون آمیز زنانه میباشد». اگرچه اظهارات گزارشگران امریکایی اغراق آمیز به نظر میرسد، اما هرگاه به روابط پنهان و آشکار او با افراد مختلف پی ببریم اشرف پهلوی را واقعاً صدر مجلس عشرت خواهیم دانست.
اشرف پهلوی در مورد معاشرت با مردان میگوید: «این احساس غیر عادی به من دست داده بود که در حضور مردان بیشتر احساس راحت و آسایش میکنم حقیقت آن است که من هنوز هم همین حالت را دارم و معاشرت با مردان را بر زنان ترجیح میدهم».
حسین فردوست در بیان خاطراتش از مردان بسیاری به عنوان معشوقههای اشرف پهلوی نام میبرد که حتی بعضی از آنها مانند لئون پالانچیان به علت عدم تمکین در برابر وی به قتل رسیدهاند: «زمانی که قائم مقام ساواک بودم روزی نصیری مرا خواست. نصیری هیچگاه مرا نمیخواست و ما در کارمان مستقل بودیم. به هر حال بر خلاف روال معمول روزی مرا خواست و گفت: فلانی، گرفتاری عجیبی پیدا کردهام. جریان را پرسیدم. گفت: اشرف تلفن زده و میگوید: پالانچیان را باید دستگیر کنید آخر چرا؟ البته نصیری پروایی نداشت و هر کس را میخواست دستگیر میکرد، ولی این قضیه فرق میکرد و نصیری از این وحشت داشت که مورد اعتراض محمدرضا واقع شود و لذا به من پناهنده شد. به هر روی اجازه محمدرضا کسب شد و پالانچیان توسط ساواک دستگیر و زندانی شد علت دستگیری پالانچیان چه بود؟ بررسی کردم و معلوم شد که پالانچیان به عشق اشرف جواب منفی داده است.
البته، چنانکه گفته شد در این ماجرا پالانچیان به قتل رسید، بدین ترتیب که ساواک به دستور اشرف پهلوی در هواپیمای اختصاصی او نقص فنی ایجاد میکند و در نتیجه پالانچیان بر اثر سقوط هواپیما میمیرد.
پرویز راجی یکی دیگر از معشوقهای اشرف پهلوی بوده است که ماجرای آنها به دستور اشرف پهلوی از سوی ساواک پیگیری میشده. وی بدون آنکه ابایی از فاش شدن این ماجرا داشته باشد به روابط خود با پرویز راجی ادامه میداده به طوری که حتی محمدرضا پهلوی نیز در جریان این امر بوده است.
اشرف شدیداً عاشق پرویز شد و واقعاً او را کلافه کرد به همین دلیل راجی در سن کم شاید ۳۵-۳۲ سالگی مشاغل حساس داشت و این اواخر سفیر ایران در انگلستان شد و تا زمان دولت بختیار در همین پست بود. در این دوران من قائم مقام ساواک بودم روزی اشرف تلفن زد و گفت برای یک ماه این پرویز راجی را تعقیب میکنی. تلفنش را گوش میکنی. از زنهایی که با آنها رابطه دارد مخصوصاً در حالتی که در کنارشان است عکس بر میداری و همه را مرتباً به من میدهی از این مسئله شدیداً جا خوردم روشن بود که اگر دستور اشرف اجرا شود. همه ساواک با خبر میشوند.
شرحی به محمدرضا نوشتم و توضیح دادم که اگر این درخواست اجرا شود از این عملیات حدود ۳۰۰-۲۰۰ پرسنل مطلع میشوند یا مستقیماً در جریان قرار میگیرند و یا گزارشات را مطالعه میکنند. توضیح کاملی از همه ابعاد مسئله برای محمدرضا نوشتم. گزارش به رؤیت محمدرضا رسید و به نزد من بازگشت. با کمال حیرت دیدم در زیر آن نوشته است انجام دهید. محمدرضا نه تنها اهمیت نمیداد که خواهرش چه میکند بلکه اهمیت نمیداد که تمام کشور نیز از روابط خواهرش مطلع شوند به هر حال دستور اشرف اجرا شد....
عجیبتر اینکه اشرف پهلوی با وجودی که میدانست تلفنها کنترل میشود به مکالمات خود با پرویز راجی ادامه میداد و هیچ اهمیتی نمیداد که پرسنل ساواک مطلع میشوند. این اواخر که راجی با فشار اشرف سفیر ایران در لندن شد. ایشان هفتهای یک بار به لندن میرفت و هدفش هم صرفاً دیدن راجی بود.
راجی نیز در خاطراتش گاه اشاراتی دارد که به ژوان لین محلی که ویلای اشرف در جنوب فرانسه در آن واقع است، رفتم و البته به بقیه ماجرا اشاره نمیکند و یا مینویسد که به اتفاق اشرف به رامسر رفتم. کسی که مطلع نباشد تصور میکند که این دیدارها عادی است، ولی بنده که مطلعم میدانم که چه خبر است.
مهدی بوشهری که خود بی بندوباری را به اشرف پهلوی آموخته بود. حتماً از رابطه همسرش با مردان متعدد اطلاع داشته است در دورانی که همسر بوشهری بود مدتی عاشق دکتر غلامحسین جهانشاهی شد، که در کابینه علم وزیر بازرگانی بود.
حسین فردوست میگوید: ماجرای ازدواج رئیس سازمان برنامه با آذر صنیع و نقش اشرف پهلوی در این وصلت یکی دیگر از مواردی است که حکایت از چگونگی روحیات و خصوصیات اشرف پهلوی دارد.
اشرف که میخواست از پول سازمان برنامه حداکثر استفاده را ببرد با یک زن زیبا به نام آذر طرح دوستی ریخت که شوهرش در سازمان برنامه یک کارمند جوان و عادی بود. آذر در عین جوانی و زیبایی، دکتر دندانپزشک بود. در یک میهمانی که اشرف در هتل دربند تشکیل داده بود من نیز دعوت شده بودم زمانی که میهمانان مشغول صرف مشروب بودند، اشرف من و آذر و ابتهاج را به یک اتاق برد و در حضور آذر و ابتهاج به من گفت: زن به این زیبایی دیده بودی؟ دکتر هم هست.
من گفتم اگر دکتر هم نبود زنی به این زیبایی ندیده بودم.
گفت: حالا این ابتهاج برای این زن ناز میکند. نظرم این است که ترتیب وصلتشان را بدهم! گفتم ابتهاج زن دارد.
گفت آن که هیچ، گفتم آذر هم شوهر دارد! گفت این هم که هیچ. زن ابتهاج و شوهر آذر در سالن جزو مدعوین بودند.
برای پایان این گزارش برای درک بهتر خصوصیات اخلاقی اشرف به سند محرمانهای از وزارت امور خارجه آمریکا توجه میکنیم. این سند مورخ ۲۷ فروردین ۱۳۵۸ است. زمانی که خانواده پهلوی در گوشه و کنار دنیا سرگردان بودند و امریکاییها از پذیرش آنها امتناع میکردند. ما شنیدهایم که خانواده شاه پاسپورت مراکشی به دست آورده اند. ما فکر نمیکنیم تهیه مدارکی که ورود به دیگر کشورها را تسهیل کند از وظایف ما باشد؛ و در این میان مسئله اشرف احتمالاً از خود شاه هم بدتر است احتمالاً گذشته نفرت آور اشرف او را از دریافت ویزای آمریکایی محروم میکند.
محمدرضا پهلوی درباره خواهران دوقلوی گفت: «در تمام عمرم خاری در چشم من بوده است».
منبع: کتاب پهلوی ها؛ خاندان پهلوی به روایت اسناد، به کوشش جلال اندرمانی زاده و مختار جدیدی
انتهای پیام/