دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
27 آذر 1401 - 10:24
آنا گزارش می‌دهد؛

«سلبریتی‌های متوهم» از میتینگ‌های انتخاباتی تا رویای زندگی در آمریکا!

«سلبریتی‌های متوهم» از میتینگ‌های انتخاباتی تا رویای زندگی در آمریکا!
علاوه بر چند «سلبریتی‌ متوهم» علی کریمی هم مزد موضع‌گیری‌های این سه ماه (و حتی قبل از آن) را به خوبی گرفت و با دریافت ویزای آمریکا رفت تا در بهشت برینش بیاساید که کوته فکران را غایت بهشت همان‌جاست. 
کد خبر : 820681

گروه سیاست خبرگزاری آنا- محدت تک فلاح: «نبود ساز و کار قانونی برای کنترل آن دسته از سلبریتی‌هایی که خودِ رسانه آن‌ها را معروف کرده و باعث جدا شدن از این رسانه می‌شود.» این جمله ذهن شما را به چه ماجرایی می‌برد؟

سال ۷۶ و آغاز حضور تاثیرگذار سلبریتی‌ها در انتخاب مردم؟ سال ۸۸ و دامن زدن به شلوغی‌های مناظرات و جدال‌ها و بعد از آن شلوغی‌های کف خیابان؟ سال ۹۲؟ سال ۹۶؟ آبان ۹۸؟ خرداد ۱۴۰۰؟ و یا...؟ کمتر کسی است که در این دوره و زمانه از تاثیرگذاری بخش بسیار بسیار کمی از مردم جامعه‌مان که به دلیل بالا بودن تعداد دنبال کنندگان چشمگیر و قابل توجه‌شان در فضای مجازی است، به سادگی بگذرد.

 «سلبریتی‌های متوهم» از میتنیگ‌های انتخاباتی تا رویای زندگی در آمریکا!

افرادی که تخصصی در بحث‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و حتی فرهنگی ندارند، اما به دلایل معلوم و مشخصی در همه این موارد اظهار نظر می‌کنند و حتی بعضا رهبری و هدایت نظرات مخاطبین خود را به دست می‌گیرند. 

چه کسی است که حضور این سلبریتی‌ها را در میتینگ‌های انتخاباتی سال ۱۳۷۶ بی‌تاثیر بداند؟ حمایت از محمد خاتمی در آن سال‌ها موجب شده بود افرادی که چهره شناخته شده‌تری دارند را برای تبلیغات و هواداری و در نتیجه جمع کردن رای استفاده کنند. هنوز شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیجیتالی نبود که میدان را پُر کنند از حواشی، اما با حضور خود در مناسبت‌ها و مراسمات مختلف، اعلام نظر می‌کردند و هوادارن‌شان را به سوی خود می‌کشاندند. 

**حضور جبران‌ناپذیر

بحث درست و غلط بودن نظر آن‌ها نیست. بحث این است که اگر سلبریتی در هنر یا ورزش نامی بلند آوازه دارد، دلیل بر داشتن تخصص در امور مختلف شهروندی و یا سیاسی و.. نیست که خود را وسط میدان بیاندازد و اظهار نظر کند. چه بسا اظهار نظرات او برای خودش هم نباشد و یا تاثیرپذیری از دیگران بوده و یا انتقال نظراتی بدون تامل از باقی افراد باشد. به هر حال حضور موثر این دسته از سلبریتی‌ها به دلیل عدم تخصص در موضوع مربوطه، آسیب جبران ناپذیری خواهد داشت. 

نمونه‌های کمی از این افراد نداریم. با شرح مسائل مذکور حتما ذهن‌تان مثال‌هایی را مُرور کرده است. تاریخ هنر این کشور از یاد نخواهد برد فاطمه معتمدآریا و لیلی رشیدی‌هایی را که در جلسات سران فتنه و اصلاحات شرکت می‌کردند و بعد‌ها با گذر ۸ سال دوره ریاست جمهوری روحانی هم همان مسیر را ادامه می‌دادند. اصلا با توجه به جمله ابتدایی مطلب، چه می‌شود که سلبریتی‌ها کنترل می‌خواهند؟ چرا باید این ساز و کار وجود داشته باشد؟ 

**کاسبان تحریم

هنوز فراموش نکرده‌ایم که ترانه علیدوستی بازیگر سریال شهرزاد در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «به روحانی رأی می‌دهم» ‌چون خفقانِ هشت سالِ پیش از او را به یاد دارم، و نمی‌خواهم به آن روز‌ها برگردم.

«سلبریتی‌های متوهم» از میتنیگ‌های انتخاباتی تا رویای زندگی در آمریکا!


چون تحریم دارو را در هشت سالِ پیش از او به یاد دارم؛ تلف شدن بسیاری از مردم کشورم را در جنگ خاموش محرومیت از دارو‌های خاص، و گرانی سرسام آور آنها.

‌چون حاضر نیستم همان وضع و همان مواضع، مثل کابوسی که پیشتر دیده ایم دوباره به سراغمان بیاید. به روحانی رای می‌دهم، چون حس افتخاری که در دولت او بسیاری از مردم را، بعد توافق تاریخی ژنو به خیابان‌ها آورد و بعد از مدت‌ها بانی آرامششان شد، به یاد دارم.

‌به روحانی رای می‌دهم به خاطر تک رقمی شدن تورم، به خاطر شروع به رفع ساختاری مشکلات اقتصادی و نه توهین به عزت مردم با حاتم بخشی و اعانه. به خاطر طرح تحول سلامت، به خاطر شهیندخت مولاوردی، به خاطر بنزین پاک تر، به خاطر محمدجواد ظریف، به خاطر فضای بازتر فرهنگی، به خاطر برجام، و مهمتر از همه به این خاطر که بتوان هنگام نقد، هنگام شکایت و هنگام مطالبه، با دولتی روبرو بود که اخم نمیکند، مرعوب نمی‌کند، و اهل گفتگوست.


«سلبریتی‌های متوهم» از میتنیگ‌های انتخاباتی تا رویای زندگی در آمریکا!



محسن تنابنده و احمد مهران‌فر نیز در زمان انتخابات سال ۹۲ با انتشار فیلمی، ضمن اعلام حضور در انتخابات ریاست جمهوری از حجت‌الاسلام حسن روحانی حمایت کردند. در این ویدیو که در صفحات شخصی محسن تنابنده و احمد مهران‌فر منتشر شد و با صدای محمد نوری همراه بود، آمده است: «چهار سال است که کاسبان تحریم و دلالان و فرصت‌طلبان دوران تلخ و هولناک نوسان بازار ارز و قیمت‌ها حالشان از این آرامش نسبی و ثبات بازار بسیار بد است و هر چه در توان دارند انجام می‌دهند تا آرای خاکستری و طرفداران آرامش و امنیت در انتخابات شرکت نکنند. تا به روز‌های تلخ برای ما و پرسود برای آن‌ها برگردیم. مانند آن هشت سال بی‌عزت. اینجا سرزمین من است. ما به عقب بازنمی‌گردیم. باز هم برای فردایی بهتر، برای ریشه‌کن کردن دروغ، برای تحقق منشور حقوق شهروندی، برای برقراری و تداوم امید و برای نسل آینده رأی می‌دهم.»

بابت این اصطلاح سیاسی کاسبان تحریم که از اتاق فکر‌های دولت بیرون آمده بود، از دو هنرمند سریال پایتخت کسی نپرسید آنها چه کسانی هستند؟ به هر حال این کاسبان تحریم متلک غیر مستقیمی است که باب شده و البته بیشتر باید به به همفکران مدیرانی گفت که سفره میلیارد تومانی سریال‌های چند قسمتی را برای محسن تنابنده و مهران‌فر پهن کردند. همان تنابنده‌ای که برای کشته شدن ۱۵۱ نفر در مراسم هالووین چند ماه پیش پست می‌گذارد و حتی در انتهایش ایران را به سخره می‌گیرد که «کاش ما هم از خوشی بمیریم.»، ولی در جریان اعدام یک محسن چاقوکش، استوری اینستاگرامش را با افتخار به هم‌نامی با او (محسن) مزین می‌کند. اما هرگز حتی از یکی از مدافعین امنیت و شهدای مدافع وطن نامی نمی‌برد. 

یا احسان کرمی! احسان کرمی، مجری و بازیگری که در دوران انتخابات سال ۱۳۹۲ گفته بود: «در مورد لزوم رای دادن به آقای روحانی باید بگویم که ما جزو ملت‌هایی هستیم که حافظه تاریخی ضعیفی داریم. رای به روحانی رای به ثبات است و ثبات در جهان امروز شاید مهم‌ترین دستاوردی است که یک ملت می‌تواند داشته باشد.» همان احسان کرمی که هنوز چهلم «زن، زندگی، آزادی» شان نشده بود که از شبکه صهیونیستی منوتو به ملت خود پشت کرد، چون آنجا پول خوبی به جیبش می‌رفت. همین هفته گذشته بود که چهره احسان کرمی را در کنار برزو ارجمند، یار و رفیقش، زیر پرچم تقلبی دیدیم. پرچمی که شیر و خورشید را در دلش جای داده و این روز‌ها سایه خوبی شده برای رجوع وطن فروشان. 

**نه به اعدام

این‌ها همان غیرمتخصصانی هستند که طی سه ماه اخیر هم در اوج بحران کشور و نیاز به کمک برای روشنگری و تبیین واقعیت، دل به رسانه‌های غربی و سعودی سپردند و به جای همراهی با حقیقت، با بی‌بی‌سی و سعودی اینترنشنال و ... هم‌صدا شدند. هشتگ‌های تعیین شده توسط فارسی‌زبانان خارج نشین را می‌زدند و به تحریک و تشویق بیرون آمدن مردم از خانه‌ها می‌پرداختند و این اواخر هم برای اعدام عوامل شرارت و چاقوکشی و آشوبگری، هشتگ «نه به اعدام» وایرال می‌کردند.

همان‌هایی که تا یک سال پیش اگر دزدی به گردنبند طلایی که در گردن داشت و یا گوشی همراه دخترش و یا هزار مثال دیگر چشم می‌دوخت، مجازات طلب می‌کردند و در نهایت بیشترین لطف‌شان به عامل شرارت، سپردن او به قانون بود.

البته که این «قانون» را تنها برای زمانی ابزار عدالت می‌دانستند که گوشت خودشان زیر دندان بود و حالا که یا در ایران نیستند و یا اگر در ایران ساکن‌اند، از ایمن بودن مکان خود مطمئنند، صدای اعتراض مردم را بلند می‌کردند و از آن‌ها برای شرکت در تجمع‌ها و اغتشاشات خیابانی دعوت می‌نمودند. 

حمید فرخ‌نژاد نیز نمونه دیگری از این سلبریتی‌هاست. تا چند روز پیش که در پروژه فیلمبرداری مشغول بود و برای آن پروژه چند میلیارد دستمزد گرفت، زبانش بسته بود. همان فرخ نژادی که سال‌ها پیش تمام مردم را محق فدا شدن برای یک فرزند خود می‌دانست و کلیپ این اظهار لطفش به ملت ایران در همه گوشی‌ها منتشر شده بود. کمتر کسی را پیدا می‌کنید که آن تصاویر را ندیده باشد. 

حالا دیگر پول را گرفت و با خیالی آسوده به آمریکا سفر کرد و بعد از اینکه مطمئن شد چایش گرم است، زبان باز کرد تا با فحاشی و ناسزا گفتن به رهبری و مردم کشورش، برای سران این آشوب و اغتشاش خوش رقصی دیگری کند و رقم پرداختی بعدی‌اش را در حسابش بالا ببرد. 

این حمید فرخ‌نژاد هم از همان دسته سلبریتی‌هایی است که در دوران انتخابات روحانی تبلیغ کاندیدای خود را می‌کرد. حالا دیگر باد سمت دیگری برایش می‌وزد و سنگ رسانه‌های آنطرف را به سینه می‌زند و آن‌ها را در سطح رهبران معترضین معرفی می‌کند. 

«سلبریتی‌های متوهم» از میتنیگ‌های انتخاباتی تا رویای زندگی در آمریکا!


البته از ورزشکاران خوباخته و خودفروش هم کم نخورده‌ایم. علی کریمی مصداق دم دست ان! که مزد موضع‌گیری‌های این سه ماه (و حتی قبل از آن) را به خوبی گرفت و با دریافت ویزای امریکا و پولی که از فعالیت در ورزش این کشور بدست آورده است، رفت تا در بهشت برینش بیاساید که کوته فکران را غایت بهشت همان‌جاست. 

**راز مگو..

از حدود سال ۲۰۱۷ یعنی ۵ سال پیش بود که دولت آمریکا قوانین جدیدی برای گرین کارت هنرمندان و ورزشکاران وضع کرده است. بسیاری از مهاجرت‌های سلبریتی‌های ایرانی هم از همان دوره آغاز شد. گرین کارتی که Eb ۱ نام داشت که بخش مخصوصی برای افراد مشهور داشت و به عنوان Eb ۱ a شناخته می‌شد.

از بند‌های شروط اخذ این نوع از گرین کارت گرفتن جوایز و گواهی از جشنواره‌های معتبر مثل جشنواره فیلم فجر و یا جشن خانه سینما، مصاحبه با نشریات رسمی و همچنین دریافت دستمزد‌های حرفه‌ای است که اتهاماتی همچون پولشویی را متوجه سینمای ایران کرد.

ورود پول‌های کثیف مانند طوفانی بود که گریبان برخی از سینماگران ما را هم گرفت. حالا دیگر تنها اختلاصگران متهم نبودند. در واقع بعد از یک متهم بانکی که بعد از راه اندازی یک شرکت فیلمسازی به مشارکت در پروژه‌های فیلم‌سازی پرداخت، بازداشت یکی از سرمایه‌گذاران پروژه‌های نمایش خانگی باعث شد که ورود پول‌های کثیف در سینما پررنگ شود و مورد توجه رسانه‌ها و مردم قرار گیرد. چه بسیار هنرمندانی همچون علی نصیریان که در این موضوع گفت: «اگر اطلاع داشتم که سرمایه‌گذار این اثر مشکلات مالی دارد، وارد پروژه نمی‌شدم.».

اما هیچ‌کدام از این موارد راز مواضع رادیکال بعضی از سلبریتی‌ها نیست. جواب این سوال را می‌توان در بند آخر فرم تکمیل روادید پیدا کرد: «تمام افراد متقاضی باید گزارشی از عملکرد ۵ سال اخیرشان در شبکه‌های اجتماعی بدهند تا مشخص شود که مواضع آن‌ها چقدر نزدیک مواضع سیاسی دولت آمریکاست.» این قانون در ۲۳ می ۲۰۱۷ توسط دفتر مدیریت و بودجه امریکا تایید شد. البته برای ۷ کشور ممنوعه که ایران هم یکی از آنهاست سختگیرانه‌تر هم شد. 

«سلبریتی‌های متوهم» از میتنیگ‌های انتخاباتی تا رویای زندگی در آمریکا!

اما نکته مهم‌تر آن‌که هنرمندان یا همان سلبریتی‌های متقاضی گرین کارت نوع EB ۱ A به خاطر یکی از شروط این گرین کارت باید در فستیوال‌های رسمی ایران حاضر شوند و در عین حال  باید مواضعی مورد تایید دولت آمریکا داشته باشند ونتیجه آنکه بعد از دریافت جایزه هم باید به سیستم حاکمیتی بتازند.
تلخ است اما...

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب