خواننده پاپ: «روزی عقابی» را به نیروی انتظامی تقدیم کردم و هنوز هم همان حس را دارم +صوت
به گزارش خبرنگار حوزه حوزه موسیقی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، باز پخش مجموعه تلویزیونی «روزی عقابی» به کارگردانی سید محمدرضا مفیدی به تازگی از شبکه تماشا به پایان رسید. مجموعهای یازده قسمتی که اولین بار در زمستان سال ۱۳۷۸ روی آنتن شبکه سه سیما رفت و بازیگرانی همچون فرامرز صدیقی، ناصر آقایی، حسین سحرخیز، پرستو گلستانی، مسعود تکاور، و محمد شیری در آن ایفای نقش میکردند.
داستان این سریال پلیسی درباره اقدام گروهی سارق حرفهای برای دزدیدن یک استوانه گلی تاریخی از موزه ملی ایران و خروج آن از کشور از یک سو و تلاش مأموران اداره آگاهی برای دستگیری آنها بود که البته همچون بسیاری از آثار پلیسی دیگر، خردهداستانهای خانوادگی نیز در کنار آن روایت میشد.
اما فارغ از داستان، موسیقی تیتراژ این مجموعه با آهنگسازی سعید ذهنی، شعری از آرش سزاوار و صدای یاور اقتداری نیز برای مخاطبان ماندگار شد.
در همین ارتباط، یاور اقتداری در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری آنا عنوان کرد: خوشحالم که هنوز هم بسیاری از مردم شعر و ملودی آهنگ «روزی عقابی» را زمزمه میکنند. حتی این شبها و در بازپخش چندباره آن دوستانم تماس میگیرند و ابراز لطف میکنند. این کار در کنار آثاری، چون «ایران من» و «آسمونی» باعث شد تا مخاطبان تلویزیون من را بشناسند.
این خواننده موسیقی پاپ افزود: بخش عمده موفقیت این آهنگ به خاطر تنظیم و آهنگسازی سعید ذهنی و شعر پخته آرش سزاوار بود.خانم سودابه شمس هم همخوان این کار بودند. این شعر، گوشهچشمی به شعر معروف ناصرخسرو با مطلع «روزی ز سر سنگ عقابی به هواخواست» داشت و ماجرای آن شعر را در ذهن بیننده تداعی میکرد. در آن شعر، ناصر خسرو از غرور بیجای عقاب میگوید و این که در نهایت عقاب مغرور و جاهطلب با تیری که ازپر خود اوساخته شده از بلندای آسمان به زمین میافتد و در نهایت «گفتا زکه نالیم که که از ماست که بر ماست!»
اقتداری اظهار کرد: در شعر «روزی عقابی» استاد سزاوار هم در جای آمده که «روزیکه بگیرند از این چهره نقابی/ وقت است کبوتر بزند نوک به عقابی» که با مضمون فیلم همخوانی دارد. یعنی شاهد تغییر چهره و نقاب زدن شخصیتهای منفی برای نزدیک شدن به یک هدف بزرگ هستیم. به هر حال هر کسی در هر جایگاهی اگر چهره واقعی خود را زیر نقاب پنهان کند و به دنبال اقدامی نادرست باشد باید بداند که بالاخره یک روز آن نقاب کنار میرود و چهره واقعیاش مشخص میشود.
وی گفت: ضمن این که ضربه خوردن از جایی که فکرش را هم نمیکنید نیز یکی دیگر از مضامین این سریال است که هم با این شعر و هم با شعر ناصرخسرو ارتباط مستقیم دارد.
اقتداری افزود: با توجه به مضمون این سریال، من آهنگ آن را به نیروی انتظامی و عزیزان اداره آگاهی تقدیم کرده بودم که برای امنیت جامعه شب و روز ندارند و زحمت میکشند. اکنون نیز همین احساس را دارم، چون حس من نسبت به هیچ کاری عوض نمیشود؛ من کار دیگری را با عنوان «پناه» خواندهام که به کارکنان قوه قضائیه تقدیم شده؛ اثر دیگری به اسم «جوانه» با شعر «جوانه زیر باران، پرنده در بهاران» را برای محیطبانان زحمتکش خواندهام. ترانه «ایران من» درباره همبستگی و وحدت است و آن را هم به شهدا و ایثارگران تقدیم کردهام. میخواهم بگویم پشت همه این آثار فکر و دغدغه بوده و خوشحالم که برای مردم هم خاطرهساز شده است.
وی درباره دلایل افت کیفیت موسیقی تیتراژ در سالهای اخیر نیز گفت: دلیل این که دیگر مثل دهه هفتاد و هشتاد موسیقی تیتراژ سریالها ماندگار نمیشود، غلبه نگاه تجاری از سوی سازندگان است. یعنی الان به جای این که تهیهکننده با انتخاب درست آهنگساز و خواننده دستمزد خوبی به آنها بدهد، گاهی از افراد پول میگیرد و خوانندگی تیتراژ را به آنها میسپارد! این وضعیت در حوزه بازیگری هم وجود دارد و چند سالی است که به موسیقی هم رسوخ کرده است.
اقتداری افزود: متأسفانه بخش عمده خوانندگان جوانی که در این یک دهه وارد فضای موسیقی پاپ شدهاند بدون این که از تجارب بزرگان استفاده کنند آثار خودشان را عرضه کردند و نتیجه هم این شده که گوش و سلیقه موسیقایی جوانان ما خراب شد. من و خوانندگانی مثل چنگیز حبیبیان، محمد اصفهانی، خشایار اعتمادی، حسین زمان، امیر تاجیک و ... در دهه هفتاد پس از سالها تجربهاندوزی و هنرآموزی نزد اساتید بزرگ وارد فضای جدی موسیقی شدیم. من افتخار میکنم که شاگرد اساتیدی مثل مرحوم بابک بیات و استاد فریدون شهبازیان هستم. اما امروز هر کسی به راحتی آهنگ بی کیفیت و شعر سخیف را با هم ترکیب کرده و به اسم موسیقی پاپ در فضای مجازی منتشر میکند.
این خواننده موسیقی پاپ با اشاره به حوادث تلخ اخیر و پیامدهای منفی وقوع اغتشاشات افزود: متأسفانه بسیاری از افرادی که این روزها به خیابان آمدند و اموال عمومی را تخریب کردند هیچ نسبتی با بحث اعتراض و انتقاد نداشتند. اینها فقط آمده بودند تا از این فضا سوءاستفاده کنند و از آب گلآلود ماهی بگیرند. رسانهها و مسئولان ما باید مرز میان انتفاد، اعتراض و آشوب را روشن کنند تا دچار چنین مشکلاتی نشویم.
وی افزود: خوشحالم که اخیراً مسئولان و خود آقای رئیس جمهورهم به این نتیجه رسیدهاند که ما باید فضاها و امکاناتی برای تجمع مردمی که نسبت به مشکلات مختلف معترض هستند فراهم کنیم تا حرفشان را بزنند. این حرکت خیلی قشنگ است. در این صورت بین افرادی که احساس میکنند حقی از آن ضایع شده و اعتراض دارند و افراد دزد و خرابکار تفکیک صورت میگیرد.
اقتداری گفت: این که از واژه «دزد» استفاده کردم، دلیل دارد. من در شهرستان پردیس زندگی میکنم. در این چند روز شاهد بودم که مثلاً شیشههای شعبه یک بانک را شکسته و تجهیزات داخل آن را برده بودند. آن هم بانکی که محل رجوع همین مردم بود و حالا این تخریب آنها را به زحمت انداخته است. یا اینکه در جریان همین اغتشاشها تیرآهن و نرده و وسایل دیگری را از یک کارگاه ساختمانسازی و مغازهها سرقت کردند. آیا اسمش دزدی و خرابکاری نیست؟
این هنرمند افزود: هر ایرانی علاقهمند به مردم و آینده این مملکت میداند که نباید به اینگونه اقدامات دامن زد. هیچ کس منکر مشکلات نیست و ما هم در همین جامعه زندگی میکنیم، اما نمیتوانیم به خاطر عصبانی بودن از یک موضوع یا اعتراضی که حتی به حق هم هست، شیشه خانهها و مغازهها را بشکنیم و به اموال عمومی خسارت بزنیم.
انتهای پیام/