اعتراض سالم؛ حقی که به نزاع منجر نمیشود
گروه سیاست خبرگزاری آنا- زهرا کریمی- در نظامهای مردمسالار حقوق شهروندی امری است که بر آن بسیار تأکید میشود. یکی از این حقوق، داشتن حق انتقاد و اعتراض نسبت به تصمیمات و قوانین و عملکرد صاحب منصبان است.
دین مبین اسلام نیز این حق را به رسمیت شناخته تا جایی که حتی نسبت به خلیفه مسلمین نیز آن را جایز میداند.
در واقع مکتب تشیع یک مکتب اعتراضی است که در طول تاریخ همواره در مقابله با ظلم و بیعدالتی و زورگویی فریاد کشیده است، از صلح امام حسن (ع) گرفته تا قیام امام حسین علیهم السلام همگی نمودی از اعتراض به ظلم و جور در شرایط و به شیوههای مختلف است، پیروان اهل بیت به تأسی از ایشان در هر زمانهای روحیه اعتراضی خود را حفظ کرده و همیشه براساس اصل نهی از منکر در برهههای مختلف عمل کردند و این مهم ادامه داشت تا ظهور و بروز جدی آن در انقلاب ۵۷ که امام خمینی (ره) با طاغوت به مبارزه برخاست و انقلاب در اعتراض به استکبار و عوامل استکبار در ایران به وجود آمد.
بر این اساس حکومت اسلامی نیز با توجه به جایگاهی که برای مردم در عرصه سیاسی قائل است، نمیتواند حقوق و آزادیهای سیاسی و اجتماعی شهروندان را نادیده بگیرد، چرا که علاوه بر اقتضای ویژگی مردمسالاری، فقه سیاسی اسلام نیز ـ که تعیینکننده اصول، مبانی و چارچوبهای روابط دولت و ملت است ـ در زمینه شناسایی حقوق و آزادیهای مردم، موضعِ شفّاف و صریح دارد.
انتقاد از عملکرد افراد و مجموعههای سیاسی، به ویژه دولتمردان و کارگزاران نظام سیاسی، یکی از ابزارهای مهم تصحیح عملکرد و رفع نقایص و کارآمد ساختن سیستم سیاسی محسوب میشود.
در نظام اسلامی حق انتقاد دارای خاستگاه و مبناهایی است که از ارزشها و اصول این مکتب نشأت میگیرند، برخی از این مبانی عبارتند از:
نظارت همگانی (امر به معروف و نهی از منکر):
یکی از خاستگاهها و مبانی انتقادورزی و اعتراض پیشگی نسبت به تخلفات و کجرویهای حاکمیت در نظام اسلامی، اصل امر به معروف و نهی از منکر است که نظارت همگانی را در جامعه اسلامی تحقق میبخشد. شریعت اسلام، نظارت همگانی را در امر به معروف و نهی از منکر گنجانده و آن را در شمار احکام ضروری و واجب فقهی قرار داده است و به این ترتیب، آن چه که در نظامهای بشری، حق صرف خوانده میشود، در نظام اسلامی، جنبه تکلیف هم دارد و این امر، گویای توجه اسلام نسبت به سرنوشت جامعه و اهتمام به حفظ سلامت و امنیت آن است.
نصیحت زمامداران مسلمان:
براساس نگرش اسلامی، یکی از پایههای مدیریت و سیاست اجتماع، نصیحت و خیرخواهی متقابل حکومت و مردم نسبت به همدیگر است و جالبتر اینکه در فقه سیاسی اسلام، کفه نصیحت به نفع مردم، نسبت به زمامداران، سنگینتر است، یعنی مردم به دلیل اینکه اعمال و رفتار زمامداران و عملکرد دولت را میبینند، داور بیطرف و ناقد منصفی به شمار میروند، از این رو، در مقام ارزیابی اعمال حکومت و در راستای بهبود بخشیدن به مدیریت جامعه و حفظ انتظام آن، نصیحت به ائمه مسلمین، یکی از وظایف امت و یکی از شیوههای مطلوب و مؤثر برای گوشزد کردن خطاهای زمامداران و رفع نواقص دولت است.
شورا:
از آنجا که قدرت در نظام اسلامی، همواره به صورت اعمال نظر جمعی و براساس مشورت، اعمال میشود، یکی از خاستگاههای انتقادورزی نسبت به حکومت، اصل شوراست.
حق مشارکت سیاسی:
به طور طبیعی، تثبیت نظام سیاسی نیازمند تأیید و به رسمیت شناختن از سوی مردم است، چرا که مردم در فعلیت قدرت مشروع و به جریان انداختن حاکمیت دینی، نقش بیبدیل و تعیینکننده دارند و این همان چیزی است که در ادبیات سیاسی، از آن با عنوان مقبولیت یاد میشود.
آزادی اندیشه و بیان:
اندیشه و بیان، ارزشمندترین ویژگی انسان است که به وسیله آنها، هم میتواند خود به حقیقت دست یابد و هم آن را به دیگران ارائه کند. قرآن مجید، تمام انسانها را به تفکر و به کار انداختن فهم و شعور، دعوت میکند و اگر ادعا شود، آزادی اندیشه از مختصات اساسی دین اسلام است، مبالغه نخواهد بود.
جلوگیری از استبداد و خودکامگی:
از آنجا که قدرت، انسان را به سمت استبداد و خودرأیی میکشاند و هر آن چه گستره قدرت، وسیعتر باشد، احتمال استبداد و خودکامگی هم فزونتر میشود، اگر این پدیده را در گونه سیاسی آن مورد مطالعه قرار دهیم، تاریخ جوامع بشری، حکایتها و روایتهای بسیاری در زمینه استبداد شاهان و حکمرانان بازگو میکند. از این رو، به منظور مهار قدرت و جلوگیری قدرتمندان از سوءاستفاده از آن و برای کاستن از گرایشهای خودمحورانه و خودخواهانه زمامداران، لازم است فضای مطلوبی جهت طرح انتقادات و اعتراضات معقول و منطقی فراهم شود؛ بنابراین انتقاد و اعتراض در نظام اسلامی به منزله یک امر مطلوب و پسندیده، دارای اهمیت و ضرورت بوده و یکی از نیازهای اساسی جامعه و نظام اسلامی که مبتنی بر خاستگاههای دینی است، در واقع، لازمه حیات مسئولانه در جامعه اسلامی به شمار میرود.
تأثیرگذاری انتقاد و اعتراض به نحوی که بتواند نظام سیاسی و دولتمردان را به تغییر موضع مثبت به نفع مردم و جامعه، وا دارد و به سوی اصلاح امور بکشاند، نیازمند شیوههای مؤثر و کارآمد و فرآیند معقول و منطقی است، زیرا شیوههای مطلوب موجب قانونمندی و سازمانیافتگی انتقاد، و فرآیند منطقی باعث نهادینه شدن آن میشود و در نتیجه، میزان تأثیرگذاری و اثربخشی آن افزایش مییابد.
جمهوری اسلامی نیز براساس اینکه بر پایه اسلام سیاسی استوار شده از این قاعده مستثنی نیست، اندیشههای بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی (ره) بر مبنای اصول و مبانی اسلام است و ایشان با در نظر گرفتن تمامی مصالح درنظر گرفته شده در اسلام همواره بر نظارت مردم بر حکومت تأکید داشتند تا جایی که دراین باره چنین گفتهاند: همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور نظارت کنند، اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتى، خودت را حفظ کن. مسأله، مسئله مهم است. همه ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند در همه کارهایى که الآن مربوط به اسلام است. اگر دیدند که یک کمیته خداى نخواسته بر خلاف مقررات اسلام دارد عمل میکند، بازارى باید اعتراض کند؛ عرض بکنم که کشاورز باید اعتراض کند؛ معممین و علما باید اعتراض کنند. اعتراض کنند تا این کج را راست کنند.
رهبر معظم انقلاب نیز مانند امام راحل همواره بر حق اعتراض و انتقاد مردم صحه گذاشته و در این باره بیان کردهاند: قبل از انقلاب، حکومت، دیکتاتوریِ امنیتی بود؛ دیکتاتوریِ سخت و سیاه. انقلاب آمد فضای آزاد را، فضای نقد را، فضای اصلاح را، فضای تذکر را، حتّی فضای مخالفت و اعتراض را برای مردم باز کرد.
رهبر انقلاب در خصوص حق اعتراض جوانان به مسئولان کشور اشاره کردند: البته ممکن است به خیلی از مسؤولان کشور اعتراض هم داشته باشد؛ اما اعتراض او، اعتراض یک جوان است و هیچ اشکالی هم ندارد. بنده وقتی در مجامع دانشجویی شرکت میکنم - شماها یا بودهاید و از نزدیک دیدهاید، یا از تلویزیون مشاهده کردهاید - میبینید که چندین هزار دانشجو چه ابراز احساساتی میکنند. من میدانم در همین مجموعه چند هزار نفری، درصد قابل توجهی هستند که به شخص من اعتراض دارند؛ ولی اگر بنا باشد محبت خودم را بین این مجموعه تقسیم کنم، سهم آنها را یک مثقال کمتر نخواهم گذاشت. اینها هم جوانند، اینها هم فرزندان و بچههای من هستند، اینها هم دانشجوهای این کشورند. گیرم به مسألهای - به حق یا به ناحق - اعتراض دارند؛ چه اشکال دارد؟ اعتراض داشتن ایرادی ندارد، اما مبنا و پایه کارش باید درست باشد.
نکتهای که در بیانات رهبر معظم انقلاب در خصوص اعتراض و انتقاد وجود دارد لزوم رعایت قانون و اصول در اعتراض است، اعتراض ایرادی ندارد؛ اما راهِ قانونی دارد که چگونه باید این اعتراض را بیان و دنبال کرد، اگر قانون را قبول داریم، باید از آن راه برویم، این هم نکته اصلی است.
علاوه بر این ایشان همواره بر مسأله مطالبهگری تاکید فراوان داشتهاند و اعتراض در مطالبهگری را امری طبیعی میدانند، اما هشدار میدهند که این مطالبهگری و اعتراض به گونهای نباشد که موجب سوءاستفاده دشمن قرار بگیرد: مطالبه طبعاً با نوعی اعتراض همراه است. خب، بله مطالبه به معنای این است که یک نقصی وجود دارد و ما میخواهیم رفع آن نقص را مطالبه کنیم -طبعاً مطالبه این است- بنابراین با اعتراض همراه است؛ نگذارید این مطالبه شما و اعتراض شما اعتراض به نظام اسلامی تلقّی بشود؛ این مهم است؛ دشمن منتظر این است. گاهی اوقات ممکن است شما فرض کنید به مسئله بورس -مِن باب مثال- اعتراض دارید یا مثلاً به مسئله پراید اعتراض دارید، اعتراض را ذکر میکنید؛ [امّا]دشمن از نحوه اعتراض شما اعتراض به نظام را تلقّی میکند یا القا میکند که این اعتراض به نظام بود؛ این را نگذارید؛ این را جدّاً مانع بشوید و نگذارید که دشمن چنین فرصتی پیدا کند که از مطالبه شما، از اعتراض شما یک چنین تلقّیای به دست بیاورد یا چنین تلقّیای را بتواند به مخاطب القا کند.
رهبر انقلاب انتقاد و اعتراض سالم را موجب پیشرفت میدانند: ایراد گرفتن و اعتراض کردن، آسان است. نمیگوییم کسی ایراد نگیرد، انتقاد نکند، اعتراض نکند؛ چرا، انتقاد کردن و اعتراض کردنِ سالم قطعاً برای پیشرفت کار کشور مفید است؛ و نقد منصفانه و عاقلانه را نقادی اصل اول بیان میکنند: بایستی انتقاد کرد، نقد کرد؛ منتهی نقد منصفانه و نقد مسئولانه، نه نقد همراه با فحاشی و تهمت. نقد و نقدپذیری واجب است، تهمت و لجنپراکنی حرام است؛ نقد با تهمتزنی و لجن پراکنی فرق میکند، با تکرار حرف دشمن فرق میکند؛ نقد باید منصفانه، عاقلانه و مسئولانه باشد، سیاهنمایی هنر نیست.
بر همین اساس میتوان گفت که اعتراض و نقد در جامعه و حکومت به عنوان یک عنصر حیاتی است که موجب پیشرفت و اصلاح رفتارها، عملکردها و قوانین میشود و جلوگیری از نقد و اعتراض در جامعه صرفا به استبداد، دیکتاتوری، عقبماندگی و کجراهی میانجامد، اما باید این نکته را مدنظر داشت که اعتراض و انتقادی موجبات پیشرفت و اصلاح را فراهم و از استبداد و دیکتاتوری جلوگیری میکند که دارای مؤلفههایی باشد، از جمله: باعث تفرقه و دو دستگی نباشد، در زمان و شرایط مناسب باشد، با تهمت و فحاشی نباشد، منصفانه باشد، تکمیلکننده پازل دشمن نباشد، نقد و اعتراض میبایست با ارائه راهکار و پیشنهاد باشد، همراه با تخریب و آشوب نباشد و از همه مهمتر از مجاری قانونی اعلام شود، در این صورت میتوان گفت این اعتراض باعث پیشرفت و حل مسائل میباشد در غیر این صورت نتیجهای جز هرج و مرج و آشوب در پی نخواهد داشت.
به عنوان مثال در همین مسأله اخیر درخصوص نحوه عملکرد گشت ارشاد اگر اعتراض و انتقاد به صورت مسالمتآمیز و منطقی انجام میپذیرفت کشور دچار آشوب و اغتشاش نمیشد و فرصتطلبان و مزدوران از آب گلآلود ماهی نمیگرفتند، ابتداییترین اقدام در اعتراض به این مورد رجوع به نمایندگان مجلس و درخواست اصلاح قانون است، چرا که با ایجاد ناامنی و فضای تنشزا تنها دشمنان مجال سوءاستفاده از شرایط را مییابند و این اعتراض منجر به اغتشاش نه تنها مشکلی را حل نمیکند و موجب پیشرفت کشور نمیشود، بلکه مشکلات بیشتری را به همراه خواهد آورد که هزینه آن بر دوش مردم تحمیل میشود و صدای اعتراض نیز به جایی نمیرسد.
ذکر این بیان رهبر انقلاب در خصوص مسأله حجاب و اعتراض نظام سلطه به این امر خالی از لطف نیست، رهبر انقلاب با مقایسهای منطقی موضوع را چنین تشریح میکنند: شما میبینید که در همین کشور ما، یک روز بیحجابی را اجباری کردند؛ اما احدی در دنیا اعتراض نکرد که چرا بی حجابی را اجباری میکنید! در کشور همسایه ما ترکیه، بی حجابی را اجباری کردند و تا همین اواخر هم حتّی بعضی از دولتهای ترکیه، همین اجبار و الزام را ادامه میدادند - که نمونههایی در همین سالهای اخیر دیده شد -، اما هیچکس در دنیا اعتراض نکرد و اعتراض نمیکند!
بالاتر از این، در کشورهای اروپایی که خودشان را پیشرفته میدانند و در ادعا و تبلیغات، مسائل حقوق بشر و آرای انسانها برایشان حائز اهمیت است - یعنی فرانسه و انگلیس - اجازه ندادند که چند نفر زن یا دختر مسلمان، با حجاب اسلامی رفت و آمد کنند و به مدارس بروند! اینجا اجبار و الزام را جایز میشمارند و در آن ایراد و عیبی نمیبینند؛ اما جمهوری اسلامی به خاطر اینکه حجاب را در جامعه الزامی میداند، همه این محافل، آن را مورد اعتراض قرار میدهند! اگر الزام زنان به شکلی از لباس و زىّ ایراد دارد، ایراد آن بیشتر از الزام به حجاب است؛ زیرا این به سلامت نزدیکتر است. حداقل این است که این دو، با یک نظر دیده بشود؛ اما غرب اینطوری عمل نمیکند.
انتهای پیام/۴۱۶۴/
انتهای پیام/