نگاهی به ۳ اثر موفق تئاتر دفاع مقدس در سالی که گذشت/ هبوط مردان آسمانی روی صحنه تئاتر
به گزارش خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، هر سال در هفته دفاع مقدس شاهد اجرای نمایشهایی با همین موضوع از سوی گروههای تئاتری بودیم . نمایشهایی که در طول سال نیز اجرا میشوند. امسال اما آنقدر که باید شاهد روی صحنه رفتن چنین نمایشهایی نبودیم، به ویژه این که این روزها تماشاخانهها نیز به خاطر ایام عزاداری پایان ماه صفر و البته وقوع برخی ناآرامیهای خیابانی فعالیت ندارند . تماشاخانه سرو که مخصوص اجرای نمایشهای دفاع مقدس است از سال گذشته دیگر نمایشی را با این روی صحنه نبرده است. با توجه به این جای خالی بزرگ به معرفی نمایشهایی در حوزه دفاع مقدس میپردازیم که در دو سال گذشته موفق شدند مخاطبان زیادی را به خود جلب کنند، نمایشهای فارغ از شعارزدگی و با کیفیتی در حد یک نمایش قابلقبول که پرترههایی بودند از شهدای دفاع مقدس.
«سگک»؛ روایتی از حُر انقلاب
در تمام این سالها شاهد آثار هنری فراوانی در حوزه دفاع مقدس بودهایم. از رمان و زندگینامه گرفته تا فیلم و تئاتر و موسیقی. روایتهایی یک شکل از آدمها و موقعیتهای یکسان. روایتهایی که همواره یک تصویر با ویژگیهای تکراری از شهدا و رزمندگان جنگ ایران و عراق به مخاطبشان ارائه کردهاند. حال آنکه در واقعیت اینطور نیست. شهدا نیز انسانهایی از قشرهای مختلف جامعه بودهاند با فرهنگها و اعتقادات متفاوت. در نمایش سکگ، نویسنده به سراغ یکی از همین انسانهای متفاوت میرود. کهبد تاراج متن نمایشنامه را با الهام از زندگی شهید «شاهرخ ضرغام» نوشته و رضا بهرامی آن را کارگردانی کرده است. آنها بدون هیچگونه پیش داوری یا مقدسنمایی توانستند زندگی شاهرخ ضرغام معروف به «حُر انقلاب» را روایت کنند و مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد.
نمایش سگک که از 28 اردیبهشت تا 4 تیرماه 1400 روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر بود، نمایشی متفاوت از یک شهید متفاوت است. شهیدی که کفن را کنار میزند، روبروی مخاطبان حاضر در سالن میایستد و از زندگیاش میگوید. او به واسطه پرسه زدن در خاطراتش یکی یکی آدمها را صدا میزند تا حرف بزنند. از سوگ، از عشق، از مرام و معرفت و رفات بگویند. او نه تنها مادر و معشوق و دوست و همرزم را روی صحنه میآورد، بلکه دست تماشاگر را هم میگیرد و میکشد سمت خودش. سمت همان ملحفههای سفید روی طناب که حالا کفنهایی هستند قد برافراشته.
برونسی؛ بنایی که فرمانده شد
نمایش برونسی از جمله نمایشهایی بود که سال گذشته از روی زندگی شهید عبدالحسین برونسی به نویسندگی و کارگردانی مرتضی شاهکرم که از 2 بهمن تا 15 اسفند 99 به روی صحنه تئاترشهر رفت.
یکی از مهمترین ویژگیهای نمایش «برونسی» را میتوان طنز ظریفی دانست که در کار جاری شده است. دفاع مقدس و آثار مربوط به آن دوران در مواقع زیادی با اندوه همراه است، اما «برونسی» نمایشی نیست که گریه مخاطب را با پرداختن به کلیشهها درآورد. در سوی دیگر نمایشی نیست که با ریشخند کردن برخی واقعیتها و خلق شخصیتهایی لوده، فضایی کمیک بسازد. برونسی نمایشی از زندگی واقعی یک شهید است که شخصیتها و موقعیتهای متفاوتی را نمایش میدهد. شخصیتپردازی جدی شهید در کنار شخصیتهای غیرجدیتری مانند مشدی، مادر همسرش، گروهبان و یکی از سربازان، نمایش را از خشک و جدی بودنِ محض خارج میکند. مخاطب در این نمایش گریه نمیکند اما با داستان همراه شده، با شخصیتِ شهید، اعتقادات و زندگی او آشنا میشود و آن را میپذیرد. در این نمایش شهید به مثابه انسانی مقدس و بدون اشتباه در نظر گرفته نشده است. برونسی مردی است که باورهای خود را دارد و شاید همین باورهایش در مواردی خانوادهاش را اذیت کند و کارگردان به مخاطب اجازه میدهد این موضوع را ببیند و به نگرانی مادر معصومه یا به دلخوری مشدی حق بدهد.
کجایی ابراهیم؛ جای خالی ابراهیم
«ابراهیم هادی» شهیدی گمنام است که رشادتهایش در کانال کمیل همیشه بر زبانها بوده و هست. شهیدی که در تمام دوران عمر کوتاه اما پربارش دغدغه مردم و خدمت به آنها را داشته. زندگی این شهید در کتاب «سلام بر ابراهیم» به رشته تحریر درآمده و لیلی عاج نمایشی از زندگی او با نام «کجایی ابراهیم» را یک بار در مهمراه 99 در تماشاخانه سرو و بار دیگر در بهمن ماه همان سال در تالار حافظ به روی صحنه برد.
لیلی عاج در این اثر نمایشی به روایتی از یک شهید و زندگی او بسنده نکرده و موقعیت را طوری خلق نموده است که به امروز ایران، مشکلات این روزها و آمال و آرزوهای جوانانی که خسته از دویدن و نرسیدن هستند بپردازد. نمایش با اضطراب و دل نگرانی رزمندگان در کانال کمیل شروع میشود. شروعی که مخاطبِ خسته از شعار شنیدن و چنگ زدن به گذشته را نمیتواند راضی کند. در ادامه اما روند نمایش به سویی دیگر میرود و از آنچه پیشبینی اولیه است فاصله میگیرد. نویسنده از پسری جوان در روایتش استفاده میکند که در زمانه فعلی زندگی نموده و رزمندگان را با آیندهای رو به رو میکند که هیچ کدام باورشان نمیشود.
ارشیا، پسر جوانی است که در دهه نود در جامعهای با مشکلات زیاد اعمم از اقصادی و فرهنگی زندگی می کند. او از زمانهای این چنین به گذشتهای باارزش در کانال کمیل میرود. جایی که با وجود بودن زیر رگباری از توپ و تانک، با وجود از دست دادن بسیاری از یاران و خوبان، با وجود نبود غذا و آب و مرگی که هر ثانیه نزدیک میشود، آدمهایش امیدی عجیب و بیشتر از آن ایمانی وافر دارند. آنها در ذهن خود فداکاری میکنند برای میهن و مردم. جانشان را فدا میکنند تا آیندگان در آرامش زندگی کنند و حال نویسنده آینده و ارزشهایی را که این جوانان به خاطرش جان خود را از دست دادهاند در مقابل چشمشان قرار می دهد. «کجایی ابراهیم» نمایشی است که با انتقادات تندی همراه است و حرف دل مردم را امروز را در کانال کمیل به شهیدان دیروز میرساند.
البته در این سالها نمایشهای زیادی در حوزه دفاع مقدس به روی صحنه رفتهاند که در ذهن مخاطب نماندهاند، نمایشهایی که اکثرا شعارزده و به دور از زمانه فعلی ساخته شده بودند. امید است که نمایشهای دفاع مقدس حتی اگر به تعداد کم روی صحنه میروند از کیفیتی برابر یا حتی بیشتر از دیگر نمایشها بهرهمند باشند تا مخاطب بداند قرار نیست نمایشی با حداقل جذابیت و حداکثر شعارزدگی را ببیند.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/