دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
25 شهريور 1401 - 11:44
یاداشت|

بازدارندگی؛ ضلع ویژه سیاست‌های دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران

بازدارندگی؛ ضلع ویژه سیاست‌های دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران
امروز و در قرن بیست و یکم- با همه رنگ و لعاب و شعارهای جذابش- خوی تجاوز و سلطه غارتگران به قوت خود باقی است به گونه‌ای که پدیده‌ای به نام کشورگشایی در واقع همان اشغالگری، هنوز موجودیت و حتی در نزد قدرت‌های سلطه‌جو، محبوبیت دارد!
کد خبر : 806158

به گزارش گروه سیاست خبرگزاری آنا، مریم بیکی‌حسن: زیاده‌خواهی، ستم و تعدی، از جمله صفات رذیله‌ای هستند که از بدو خلقت، قرین نوع بشر بوده‌اند. در مقابل، غریزه دفاع و تلاش برای حفظ بقا در برابر متجاوز نیز همواره جزئی از ذات انسان بوده است. برای تعدی و ظلمی که قابیل آغازگر آن بود، تا امروز پایانی رقم نخورده و تاریخ حیات بشر، پیوسته شاهد کشمکش انسان‌ها بوده است: از دست‌اندازی‌های جزئی به حقوق همنوعان تا اشغال سرزمین‌ها و از نزاع‌های کوچک تا جنگ‌های خونین با میلیون‌ها قربانی. از این رو به موازات شکل‌گیری تمدن‌ها، تشکیل نیروهای رزمی و دفاعی و فراهم آوردن سازوبرگ جنگی، به یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر برای جوامع بشری بدل گشت. به گواهی تاریخ، ضعف و ناتوانی و کوتاهی حکومت‌ها در تقویت بنیه رزمی خود، قدرت‌های خارجی ورای مرزهای ممالک را حریص می‌کرد و پیامدهای فاجعه‌باری برای ملت‌های ضعیف‌تر رقم می‌زد. پیامدهایی که کم‌ترین آن‌ها، واگذاری بی‌قیدوشرط پاره‌هایی از سرزمین‌های مورد تهدید به مهاجمان و بیگانگان بود.

حتی امروز و در قرن بیست و یکم- با همه رنگ و لعاب و شعارهای جذابش- خوی تجاوز و سلطه غارتگران به قوت خود باقی است به گونه‌ای که پدیده‌ای به نام " کشورگشایی" - و در واقع همان " اشغالگری"- ، هنوز موجودیت و حتی در نزد قدرت‌های سلطه‌جو، محبوبیت دارد! جالب اینجاست که  در چنین شرایطی، سلطه‌گران هم‌زمان با تجاوز و کشتار، برای قربانیان خود نسخه‌ می‌پیچند و آنان را به پیروی از آموزه‌های اخلاقی دستکاری شده و جمله‌های منسوب به عیسی مسیح( ع) فرا می‌خوانند: اگر سیلی خوردی، طرف دیگر صورتت را هم برای سیلی خوردن جلو بیاور! جمله‌ای که اگر انتسابش به این پیامبر عظیم الشان صحت داشته باشد، قطعاً خطاب به ستم‌پیشگان و در موضع متوقف کردن آنان بیان شده است و نه خطاب به ستمدیدگان و در جهت تائید ظلم‌پذیری...

چنین حقایقی، تا حدی  ضرورت حفظ و ارتقای توان نظامی برای تمامی ملت‌های دنیا را آشکار می‌سازد. حفظ استقلال و تمامیت ارضی هر  سرزمینی و بقای هر ملتی، در گروی برخورداری از حد قابل قبولی از توان رزمی و دفاعی است. به طور ویژه، در منطقه غرب آسیا که همواره محل طمع‌ورزی و کشمکش و تعرضِ سلطه‌گران جهانی بوده است، ضرورت و اهمیت برخورداری از توان  دفاعی و آمادگی نظامی، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند. این ضرورت، منحصر در آمادگیِ دفاع در برابر  حمله احتمالی مهاجمان نیست بلکه توجه به " اصل بازدارندگی"، عاملی اساسی در متوقف کردن متجاوز و حفظ صلح و امنیت است. بر اساس نظریه بازدارندگی، اگر هزینه و پیامدهای یک تجاوز نظامی برای متجاوز  از منافع و دستاوردهایش بیشتر باشد، متجاوز از تصمیم به جنگ منصرف می‌شود و از گزینه رویارویی نظامی، عقب‌نشینی می‌کند. بر این اساس باید همیشه و در همه حال- حتی در پایدارترین وضعیتِ صلح و نامحتمل‌ترین امکانِ جنگ- برای جنگ آماده بود و " هزینه تجاوز" را برای مهاجم احتمالی، بالا برد. بازدارندگی نظامی، با قبولاندن بی‌فایده بودن تجاوز به طرف متخاصم و نمایاندن امکان تنبیه متجاوز پس از وقوع تهاجم، یک تهدید واقعی را پیش روی طرف مخاصمه قرار می‌دهد و با فرض برخورداریِ خصم از حداقل‌های منطق و حسابگری،  او را از تجاوز، دلسرد و منصرف می‌کند. ناگفته نماند که مفهوم بازدارندگی، عام‌تر از عرصه نظامی است ولی در این نوشتار به طور خاص، شعبه و مفهوم نظامی آن مدنظر است. این اصل، به عنوان یک "تئوری" سیاسی و نظامی، در نیمه دوم قرن بیستم مطرح شد و در زمان جنگ سرد، به وضوح به کار گرفته شد و مورد توجه قرار گرفت. اما به گواهی تاریخ، بازدارندگی اصلی است که پیش از مطرح شدن به عنوان نظریه و دکترین و سیاست، در طول قرن‌ها به طور غریزی بر رفتار انسان و جوامع انسانی، کم و بیش حاکم بوده است. اصل بازدارندگی- طبعاً بدون استفاده از این اصطلاحِ تازه وضع شده- در منابع و متون اسلامی از جمله قرآن کریم و سیره و سخنان رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین(ع) و سایر معصومین(ع)، مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. پیامبر عظیم‌الشان اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع) در راه کسب توان نظامی برای جامعه اسلامی و ارتقای هیبت و هیمنه مسلمین، بی‌وقفه تلاش  کردند و خون‌دل‌ها خوردند. سیره رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و تاریخ پرفرازونشیب صدر اسلام، آکنده از اقدامات و  رویدادهایی است که بیانگر اهمیت دستیابی به توانمندی و برتری نظامی  در جهان‌بینی اسلامی و سیره نبوی و علوی است: از تقیه و تبلیغ پنهان تا آموزش و رزمایش و تمرین‌های جنگی، انعقاد پیمان‌هایی با مفاد نظامی و  عقد معاملاتی در خصوص تهیه سازوبرگ جنگی از غیرمسلمانان در آغاز نهضت اسلام و نهایتاً، کسب آمادگی کامل و همیشگی برای رویارویی با عنادِ کفار و منافقان. حتی در تاریخ ذکر شده است که گاهی رسول خدا(ص) در جریان برخی جنگ‌ها با کفار، نیروهایی را جهت حملات ایذایی و غافلگیرانه، راهی مرزهای دشمنان اسلام می‌نمود و با حصول نتایج موفقیت‌آمیز، هم روحیه نیروهای دشمن تضعیف می‌شد و هم سربازان اسلام با پی بردن به آسیب‌پذیری دشمنان نیرومند، جهت ادامه جهاد امیدوار می‌شدند و انگیزه‌شان فزونی می‌یافت.

در نهضت نورانی امام خمینی که برخاسته از اصول و تعالیم اسلام ناب محمدی است، توجه و تأکید بر حفظ توان نظامی کشور و ارتقای آن، از ابتدا در دستور کار قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب و با شروع انواع تحرکات خشونت‌آمیز علیه نظام نوپای اسلامی، برخی  با ظاهری دلسوزانه و  با اهدافی ناپیدا، بر طبل انحلال ارتش کوبیدند و با تمام قوا بر این امر پافشاری می‌کردند. چنان‌که به صراحت خواستار اخراج و یا محاکمه کلیه نیروهای زبده و متخصص ارتش بودند. هوشیاری و دقت نظر امام خمینی(ره) مانع از اجرای این نقشه شوم شد و کمتر از دو سال پس از پیروزی انقلاب و با هجوم گسترده رژیم بعث، پشت پرده بسیاری از آن اصرارها و حکمت مقاومت امام خمینی در برابر این ایده خطرناک ولی به ظاهر توجیه پذیر، آشکار شد و فرزندان ملت در ارتش همراه با پاسداران غیور انقلاب اسلامی، حماسه پرشکوهی در دفاع هشت ساله از میهن اسلامی رقم زدند.

رهبر معظم انقلاب، در زمان تصدی پست ریاست جمهوری و حتی پیش از آن، پیگیر مشکلات و کمبودهای دفاعی کشور در جریان جنگ تحمیلی بودند و با حمایت‌های حضرت امام، تلاش‌های بسیاری برای دور زدن فشارها و تحریم‌ها صورت گرفت. در شرایطی که حتی تجهیزات پیش‌پاافتاده‌ای مثل سیم خاردار از ایران دریغ می شد و از طرق رسمی قابل خریداری نبود، ایران توانست از طریق جلب همکاری برخی کشورها نظیر سوریه، سر و سامانی به وضعیت ادوات و سلاح‌ها بدهد و از آموزش‌های نظامی برای دفع جنایات بعثی‌ها علیه مردم غیرنظامی، استفاده کند. با پایان جنگ تحمیلی و پس از رحلت امام امت، دوباره زمزمه‌های خطرناک حذف و انحلال برخی نیروهای نظامی به بهانه لزوم تمرکز بر سازندگی و به صرفه نبودن هزینه برای آمادگی نظامی، آغاز شد. اما نگاه استراتژیک رهبر معظم انقلاب و علم ایشان به مبانی و منابع جهان‌بینی اسلامی و البته آگاهی و اشراف ایشان بر ضرورت‌های دفاعی، سبب شد که با جدیت در مقابل این ایده خطرناک بایستند. مدت کوتاهی از پایان جنگ تحمیلی و این زمزمه‌های مرموز نمی‌گذشت که ماجرای تلخ جنگ بوسنی در سال های ابتدایی دهه نود میلادی، ثابت کرد که چگونه ضعف در بنیه دفاعی و اتکا به وعده‌های پوچ تضمین امنیت از سوی نهادهای بین‌المللی، راه را برای جنایتکاران هموار می‌کند. شهر سارایوو- پایتخت بوسنی و هرزگوین- قریب به چهار سال در محاصره و تحت حملات مستقیم آتش توپخانه صرب‌ها علیه غیرنظامیانِ محصور شده بود. طی این مدت، ده‌ها هزار تن کشته و یا به شدت مجروح شدند که بیش از هزار تن از قربانیان، کودک بودند. مردم سارایوو، چهار سال در یک قحطی عامدانه و در رنج و وحشت زندگی کردند. تنها کانال کمک‌رسانی به آن‌ها، فرودگاه شهر بود که در کنترل " نیروهای حافظ صلح سازمان ملل" قرار داشت. نیروهای حافظ صلح هم‌زمان با تماشای کشتار مردم شهر با آتش سنگین و مستقیم صرب‌ها، با تعهدی مثال‌زدنی و به دقت مراقب بودند که سلاحی به دست مردم محاصره‌شده نرسد. غذا و دارویی که به شهر می‌رسید، کافی نبود و به سرعت سر از بازار سیاه درمی‌آورد. نیروهای حافظ صلح با الگو گرفتن از مهاجمان صرب، از  تجاوز و بهره‌کشی جنسی از زنان جنگ‌زده ابایی نداشتند و این راه ایدئال‌شان بود برای بی‌نیاز کردن موقتی از بازار سیاه و رساندن وعده‌ای غذا به آنانی که همه چیزشان را از دست داده بودند... طنز تلخ ماجرا اینجاست که هیچ یک از این مردم " غیر مسلح"  حتی حق فرار از شهر را نداشتند و هر کس قصد فرار از طریق باند فرودگاه را داشت، توسط نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد بازداشت و به شهر بازگردانده می‌شد. تجربه شلیک مستقیم به انسان با گلوله ضدهوایی برای سرگرم شدن، از آن جنس وقایع مهیبی است که در جنگ علیه مردم مسلمان بوسنی به وفور اتفاق افتاد و عکس‌العمل جامعه جهانی در قبال آن، سکوت مطلق و گاه، ابراز تاسف و اندوه بود.

در جریان نسل‌کشی سربرنیتسا، هزاران زن و مرد " بی‌سلاح" بوسنیایی، به " نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد" پناه بردند تا " جان‌شان در امان باشد". حافظان صلح، درهای اردوگاه را به روی نیروهای صرب باز کردند و محل را ترک نمودند! صرب‌ها، زنان و مردان را  در گروه‌هایی از هم جدا کردند و این گونه بود که بیش از هشت‌هزار مرد " بی‌سلاح" که آداب گفت‌و‌گو و حتی التماس کردن را به خوبی آموخته بودند، قتل عام شدند. مردانی که تا همین لحظه، جست‌و‌جو برای پیدا کردن تکه‌استخوان‌هایشان از " جاده مرگ" ادامه دارد و هر سال، قبرهای‌شان با استخوان‌های تازه‌تفحص‌شده  بیشتری پر می‌شود. ماجرای سیاه بوسنی و ماجراهای تلخی چون اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا و متحدانش، مهر تاییدی بر لزوم بهره‌مندی ملت‌های سلطه‌ستیز از نیروی نظامی متخصص و تجهیزات و سلاح‌های پیشرفته و روزآمد است؛ یعنی همان چیزی که " جرئت تعدی" را از نیروهای متخاصم سلب می‌کند.

در همین راستا، مشی رهبر معظم انقلاب و سیاست‌های ابلاغی از جانب ایشان به قوا و دستگا‌ه‌ها، همواره تقویت و به‌روزرسانی سازمان رزم کشور را مورد تأکید قرار داده است. سیاست نظامی و دفاعی ایران، پیوسته متوجهِ اصل بازدارندگی بوده است و به همین جهت، دولت‌های متخاصم و در راس آن‌ها آمریکا، تا به حال جرئت اقدام به‌ آغازِ حماقت بزرگ را نداشته‌اند.

بدیهی است که امکان اقدام جنون‌آمیز از سوی دشمنی که خوی توحش و خونریزی دارد،صفر نیست و در صورت وقوع چنین حماقتی، نفس وجود " توان پاسخ متقابل و تحمیل هزینه‌های سنگین بر طرف متخاصم" موضوعیت دارد و سرنوشت‌ساز است. در عین حال، صداهای مسموم هم هیچ گاه به طور کامل بریده نمی‌شوند و از هر فرصتی برای ابراز وجود و تضعیف قوای کشور، استفاده می‌کنند. چنان‌که در اوایل روی کار آمدن دولت قبل، یکی از ائمه محترم جمعه در خطبه‌های نماز جمعه یکی از شهرهای کشور، عینا بخشی ازحدیث امیرالمؤمنین(ع) را نقل کرد که در آن، نظامیان و مردان جنگی، زینتِ زمامداران و سرزمین اسلامی خوانده شده بودند. بلافاصله برخی سایت‌های خبری با رویکردهای خاص، با درج تیترهای تمسخرآمیز و ان‌شاءالله از روی ناآگاهی، این نقل را به  شخص امام جمعه محترم آن شهر نسبت دادند و به هجمه علیه توان نظامی کشور و تقبیح آن پرداختند.

اما به لطف خداوند، این کشور " ولیِ فقیه" دارد و موجودیت و توان نظامی بالنده و رو به رشد کشور که زینت این سرزمین و مایه فخر و مباهات ملت غیور ایران و هر مسلمان آزاده‌ایست، وابسته به هیچ صدای مزاحم، مزدور، خودباخته و منافقی نیست: يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللهِ ‌ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللهُ‌ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ.

روز دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۱، سیاست‌های کلی برنامه هفتم از جانب رهبر معظم انقلاب به قوای کشور ابلاغ شد. بند بیست و سوم برنامه هفتم، ناظر به تقویت بنیه دفاعی است و بر ارتقای توان بازدارندگی کشور تأکید دارد. راه، روشن است.

انتهای پیام/۴۱۲۹/

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب