نوروز؛ شکفتگی و رسیدن
به گزارش خبرنگار گروه استانهای خبرگزاری آنا از کاشان، عبدالرضا مدرسزاده دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد کاشان بهمناسبت سال جدید شمسی و نوروز چند قطعه شعر سروده است که از نطر مخاطبان میگذرد.(بیشتر بخوانید)
نوروز؛ شکفتگی و رسیدن
رسید جشن بلوغ گیاه در نوروز
شدهاست سرو چمن پابهماه در نوروز
شکفتگی و رسیدن حدیث نفس گل است
که خوانده باغ به هر صبحگاه در نوروز
چنان به وعده اردیبهشت خرسندم،
که هست حال دلم روبهراه در نوروز
چگونه پی به پیام علف برد سهراب
اگر که خوب نشوید نگاه در نوروز
چه خوب شانهبهسر ها حریف زاغ شدند؛
نمیرود سر ایشان کلاه در نوروز
مترسکان به پاییز سرد دلبسته،
چرا دوباره کنند اشتباه در نوروز
صدای خسته بلبل بسی بود بهتر
ز زاغ گر چه کند قاهقاه در نوروز
چقدر میچکد از سقف روزگار اندوه
مباد شادی مردم تباه در نوروز
خوش آن گروه که در شادمانی یاران
نمیدهند مجالی به آه در نوروز
حدیث رویش و جنبش میان دفتر سبز
بود گزارهای از کوه و کاه در نوروز
به موج شادی انبوه ماهیان دیدم
گریختن ز غمِ عمرکاه در نوروز
به رغم گندم و سیب، عاقلان مهرآیین
نمیکنند چو آدم گناه در نوروز
نگاه شعرفشانت اگر رود به نقاب
کجا رود غزل بیپناه در نوروز
زندهباد گل
خوشاست صفحه آهنگ باد در نوروز
که گفتهاست به گل: زندهباد! در نوروز
برای چیدن ژاله ز روی سرخ سحر،
به حرف لاله کنیم اعتماد در نوروز
شگفت زایش گل نیست وقت فروردین
که جان تازه گرفته جماد در نوروز
صنوبران خرامان فتادهاند به خاک
شنیدهاند ز بس نوشباد در نوروز
چه شد که نورفروشان فرصت یلدا
نمیکنند از آیینه یاد در نوروز؟
برای نقش کشیدن به بوم سبز خیال
نیاز نیست به رنگ و مداد در نوروز
چه میشود بزنند عاشقانِ سرسبزی
کمی به حال دلی، رنگ شاد در نوروز
از اهل علم امیدی برای مردم هست
رها کنند اگر سین و صاد در نوروز
امید دادن و همراه خستگان بودن
نوشتهاند در آیین داد در نوروز
به پای باغ نشستن؛ ز سرو دارم یاد
که درس بهتر ازین، کس نداد در نوروز
"رواق منظر چشم من آشیانه توست" *
تعارفی است به بلبل ز خاد** در نوروز
گذشتهاست گل از هفتخوان زرد خزان
رسیدهاست به خار شغاد در نوروز
بخوان ز حافظ و سعدی و باز کن دیده
به دلکشی خط میرعماد در نوروز
شگفت نیست که از عطر سبز قافیهها
غزل بنای محبت نهاد در نوروز
*مصراع از حافظ است
**خاد: زاغ و زغن
نسیم بهشتی فروردین
خوشا کسی که شد آیینهرنگ در نوروز
نداشت بر در دل، رنگِ زنگ در نوروز
طرب چو یاس ز دیوار کوچه رفت به اوج؛
که هست فرصتاندوه، تنگ در نوروز
نسیم پاکِ بهشتیِ فرودین بیشک
بود حرام به هر مست منگ در نوروز
خوش است نغمه تار شبانه در جنگل
که خفتهاست صدای تفنگ در نوروز
بیامد از سر کوهِ شکوه خود پایین
نشسته ماه به بزم پلنگ در نوروز
میان این همه مضمون مباد گفتن شعر
برای آینه با طرح سنگ در نوروز
قلندران شبآویز جرعهنوش سحر
گذشتهاند ز هر نام و ننگ در نوروز
تو ای شکفته سمرقند جانفزای عزیز
دویده سوی تو تیمورلنگ در نوروز
به تار موی دوتای تو میتوان دلبست
که بشنویم از آن لطف چنگ در نوروز
نمیدهند ز کف لحظههای خوشبو را
که نیست اهل ضرر هر زرنگ در نوروز
چنار نیست عجب گرم رویش و سبزی است
که گل شکفته به چوب خدنگ در نوروز
مگر به لطف الهی و عرض حَوِل حال
شود بهار دل ما قشنگ در نوروز
شود سپید مرا شعر گر که زیر و بمش
زند به دامن هر واژه چنگ در نوروز
فصل شکوفههای بلوغ
نسیم بازفشاند امید در نوروز
هوا دهد خبر از حس عید در نوروز
رسید لحظه آرامش دل درهم
زمین چو خورد تکان شدید در نوروز
پرندگان گرفتار در هوای سیاه
به آبیای برسیده سپید در نوروز
گریخت از دل تبدار عاشقان اندوه
بنفشه بر لب جو تا دمید در نوروز
نگاههای پر از بیم و لرز پرچینها
گره زدند دل خود به بید در نوروز
ایا رسیده به فصل شکوفههای بلوغ
کمی ز کالی ما بررسید در نوروز
نشان مردمی و آدمیتاش پیداست
کسی که خانه دل برگزید در نوروز
شما که گنج بهار پر از طرب دارید
طلسم رنج خزان بشکنید در نوروز
خدا کند که به بازار عاشقان بروید
چو بیهقی به هوای خرید در نوروز
عبوس زهد چو حافظ بر او اثر کیداشت
هر آن که بوی تو را میشنید در نوروز
درست و راست بیان کرد سعدی شیراز
که سرو کی چو تو خواهد چمید در نوروز
ز شش جهت بوزد عطر راستی و صفا
مجال نیست به فکر پلید در نوروز
به حق باغ جنایتکنند خیرهسران
اگر دهند تبر را کلید در نوروز
شنید گفتگوی شمس و اختران را صبح
که گفت بهر خدا بشکفید در نوروز
همیشههای پر از گل به رنگ حال غزل
طرب ز سقف هنر میچکید در نوروز
انتهای پیام/۴۱۰۳/
انتهای پیام/